سكوت در نماز


سجده ي آخر نماز مغرب بود. ياران و شاگردهاي «علامه بحرالعلوم» به او اقتدا كرده بودند. آنها در مرقد پاك امام هادي (عليه السلام) و امام حسن عسگري (عليه السلام) نماز جماعت مي خواندند.

تشهد به پايان رسيد و علامه با ابهت خاصي گفت: «السلام عليك ايها النبي و رحمةالله و بركاته»

و بعد سكوت بود و سكوت. نمازگزارها فكر كردند فراموشي به علامه دست داده است، ولي پس از چند دقيقه، از زبان علامه شنيدند:

- السلام علينا و علي عبادالله الصالحين، السلام عليكم و رحمةالله و بركاته.

عظمت علامه باعث شد تا كسي راز سكوتش را در نماز نپرسد. همان شب، وقت شام يكي از نزديكان علامه كنار سفره نشسته بود، دست به غذا نزد.

علامه پرسيد: «چرا شام نمي خوري؟»

او گفت: «تا علت سكوت خود را در بين نماز نگوييد، من شام نمي خورم.»

علامه گفت: «چون من سلام اول نماز را گفتم، ناگاه ديدم حضرت امام مهدي (عليه السلام) براي زيارت جد و پدرش به حرم تشريف آوردند. در آن لحظه، زبانم گرفت و نتوانستم چيزي بگويم. چون در نماز بودم، نمي توانستم به پاخيزم. آن قدر صبر كردم تا امام از حرم بيرون رفت، تازه در آن وقت بود، كه من بخود آمدم و زبانم چرخيد.»

-

نماز گزار در پايان، بعد از خواندن تشهد، سه سلام مي دهد. يعني مي گويد:

- السلام عليك ايهاالنبي و رحمةالله و بركاته، يعني: «درود بر تو اي پيامبر و رحمت و بركات خدا بر تو باد!»

- السلام علينا و علي عبادالله الصالحين،



[ صفحه 60]



يعني: «درود بر ما و بر بندگان شايسته خدا باد!»

- السلام عليكم و رحمةالله و بركاته،

يعني: «درود بر شما و رحمت خدا بر شما باد!»



[ صفحه 62]




بازگشت