فرشته هاي آسمان
ظهر بود. آفتاب از لابه لاي برگهاي نخل، صحن مسجد را روشن كرده بود. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در محراب مسجد ايستاده بود و با آرامشي لطيف، نماز مي خواند. در ميان نمازگزارها، چهره ي امام علي (عليه السلام) مي درخشيد و پرنده ي دلش در آسمان ياد خدا پرواز مي كرد.
در همان وقت، پيرمردي فقير و خسته با لباسهايي كهنه و پر وصله، وارد مسجد شد. او بسيار لاغر بود با چشم هاي گود افتاده و بيني درازي داشت. با پريشاني چشمهاي كم سوي خود را به اطراف چرخاند و با سوز گفت: «مردم! كمك كنيد. من پير مردي فقير و نيازمندم. زن و فرزندانم گرسنه اند، مرا ياري كنيد!»
اما كسي به او توجه نمي كرد. پيرمرد جلوتر رفت. ناگهان امام علي(ع) را ديد كه انگشترش را - كه در دست راستش بود - به سوي او گرفته است. با قدمهاي لرزان، خودش را به او رساند. نمازگزارها؛ ركوع رفتند. پيرمرد در هنگام ركوع، انگشتر را از دست امام علي گرفت و دلش آرام شد. سپس دستهايش را به سوي آسمان گرفت و از ته دل گفت: «خدايا شكر!»
و آرام آرام از صحن مسجد بيرون رفت.
[ صفحه 37]
بعد از نماز، پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) به پا خاست و در ميان حرفهايش «آيه ي ولايت» را خواند:
- همانا سرپرست و رهبر شما، تنها خدا و پيامبرش است و كساني كه ايمان آورده اند و نماز را بر پا مي دارند و در حال ركوع، زكات مي دهند. [1] .
بعد، صورتش را به طرف امام علي (ع) چرخاند و لبخند شيريني بر صورتش نقش بست. نمازگزارها فهميدند كه اين آيه به خاطر اخلاص و بخشش انگشتر امام، به پيرمرد فقير نازل شده است.
در آن لحظه ها، فرشته هاي آسمان عطر دل انگيزي را در صحن مسجد مي پاشيدند.
-
پيامبر مهربان اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ارزش كارها به قصد و نيت آن است.» يا در روايت ديگري آمده است: «نيت و قصد مؤمن، از عمل او بهتر است».
بنابراين در وقت خواندن نماز، بايد قصد و نيت فقط رضايت خدا باشد؛ يعني: «بايد خدا را براي خدا بخوانيم؛ اين را «اخلاص» مي گويند.»
پاورقي
[1] سوره مائده آيه 55.