برگ هاي خشك
روزي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم همراه سلمان فارسي در صحرا بودند. آنها زير سايه ي درخت خشكي نشسته بودند. باد گرمي مي وزيد و بوته هاي صحرا را با خود به اين طرف و آن طرف مي برد.
[ صفحه 13]
ناگهان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شاخه ي خشكيده درخت را با دستش گرفت و چند بار تكان داد. برگهاي زرد و خشك شده بر روي خاك داغ صحرا ريختند و خش خش كنان روي زمين كشيده شدند. سلمان با چشمهاي گرد شده از تعجب نگاه مي كرد و چيزي نمي گفت. يامبر صلي الله عليه وآله وسلم متوجه نگاه خيره ي او شد، لبخند ريزي كرد و پرسيد: «نمي پرسي چرا اين كار را كردم؟»
خنده روي لبهاي سلمان دويد: «شما بفرماييد!»
پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نگاهش را به چشمهاي درشت و سياه سلمان دوخت و با نرمي گفت: «وقتي انسان وضو مي گيرد و به دنبال آن نماز مي خواند، انگار گناهانش مانند برگهاي خشك اين شاخه فرو مي ريزد.»
بعد، آهي كشيد و از ته دل آيه اي از قرآن كريم را خواند: «نماز را دو طرف روز و شب به پادار! همانا، خوبيها، بديها، را از بين مي برد و اين تذكري است براي آنان كه اهل تذكرند.» [1] .
سلمان مي خواست چيزي بگويد؛ اما زبانش قدرت حركت نداشت. فقط قطره اشكي روي گونه اش غلتيد. [2] .
[ صفحه 14]
در سوره عنكبوت،آيه 45 آمده است: «همانا نماز، انسان را از زشتيها و بديها باز مي دارد.»
و يا در سوره هود، آيه 114 مي خوانيم: «همانا كارهاي شايسته (مانند نماز) گناهان را از بين مي برد.»
پاورقي
[1] سوره هود، آيه 114.
[2] امالي شيخ طوسي، ج 1، ص 170.