ركوع


امام معصوم عليه السلام فرموده اند: «عليكم بطول الركوع و السجود، فان احدكم اذا اطال الركوع و السجود، هتف ابليس من خلفه فقال: يا ويله اطاع و عصيت و سجد وابيت؛ [1] بر شما باد به انجام ركوع و سجده ي طولاني؛ زيرا وقتي كه يكي از شما ركوع و سجودش را طول دهد، شيطان از پشت سر او به فرياد مي آيد، كه اي واي بر من! اين بنده اطاعت كرد و من معصيت كردم واين بنده سجده نمود و من سر باززدم».

اولين و زيباترين نشانه ي تواضع و فروتني انسان در برابر پروردگار، خم شدن در برابر او و تعظيم كردن به او است.

در ركوع است كه انسان خاكي با تمام وجود بانگ برمي آورد كه «سبحان ربي العظيم و بحمده»؛ يعني پاك و پاكيزه مي دانم و منزه و مقدس مي شناسم پروردگار بزرگ خود را، از هر چه جناب عظمت و رفعت او را روا نباشد و جلال كبريا و جبروت وي را نسزد و نشايد.



[ صفحه 175]



هم چنين اشتغال به ستايش او دارم كه به من توفيق عبادت خود را داد تا او را تنزيه كنم و تقديس او را به جاي آورم.



هر كجا كردم به ياد سجده ات ساز ركوع

چون مه نو تا فلك رفتم به پرواز ركوع



پيش از آن كز خاك من بالد نهال زندگي

مي رسد از بار دل، در گوشم آواز ركوع



راست مي تازم چو اشك از ديده تا دامان خاك

برنمي دارم دماغ سجده ام ناز ركوع...



(دهلوي)

حضرت آيت الله خامنه اي درباره ي «ركوع» نوشته اند:

«ركوع، نمايشگر و نمودار خضوع انسان است در برابر قدرتي كه او را فراتر از خود مي داند و مسلمان چون خدا را برترين قدرت ها مي داند، در برابر او ركوع مي كند و چون هيچ موجودي جز خدا را برتر و فراتر از انسانيت خود نمي داند، در برابر هيچ كس و هيچ چيز ديگر سر خم نمي كند. در همان حال [كه] تن خود را، در برابر خدا به حالتي خاضعانه درآورده است، زبان را نيز به حمد و ستايش و بيان عظمت او مي گشايد». [2] .

ركوع، قامت خم شده ي عشق در برابر نور معشوق است.



[ صفحه 176]



ركوع، سراسر تواضع، تذلل، فروتني، خاكساري، سرسپاري، فرمان برداري، شكستگي و... است.

ركوع، در ظاهر سر فرود آوردن و در باطن ارج و قرب يافتن است.

ركوع، زمينه ساز شرافت و بزرگي و زيربناي انسانيت و عبوديت است.

ركوع، تقديس، تنزيه، تسبيح، تهليل، تكبير، و تعظيم آفريدگار جهانيان است.

ركوع، شتافتن به انجام خدمت و تلاش در جهت رسيدن به مقصد است.

ركوع، زيباترين تصوير بندگان و باشكوه ترين حالت پرستندگان است.

حضرت امام رضا عليه السلام در سفارشي گوهربار، خطاب به نمازگزاران مي فرمايد:

«و اعلم انك بين يدي الجبار و لا تعبث بشي ء من الاشياء و... فاذا ركعت، فالقم ركبتيك براحتيك و تفرج بين اصابعك و اقبض عليهما...؛ [3] بدان به راستي كه تو در برابر خداوند جبار هستي. بنابراين به چيزي از اشياء به بازي مشغول مشو... هر گاه به ركوع رفتي، پس دست هايت را بر زانوهايت بگذار و انگشتانت را بگشا و دست هايت را



[ صفحه 177]



جمع كن».

ابوحامد غزالي مي گويد:

«سزاوار است به هنگام ركوع، دوباره كبريا و عظمت خدا را در نظر آوري و در حالي كه از عذاب خدا، به خدا، پناه مي بري به پيروي از روش نبي اكرم صلي الله عليه و آله دستانت را تا بناگوش بلند كرده و آن گاه ركوع كني، سپس تواضع و افتادگي ات را با ركوع از سر گير و سعي كن قلبت شكسته شود و خشوعت مضاعف گردد». [4] .

با اين حال ركوع كن و مولايت را عزيز دار و بزرگ شمار و پستي و بلندمرتبه گي پروردگارت را از ياد مبر و از او بخواه كه ياري ات كند كه اين معنا، در قلبت ثابت شود. آن گاه پروردگارت را تنزيه كن و به عظمتش شهادت ده؛ زيرا او بزرگ تر از هر بزرگي است و براي تأكيد عظمتش در قلب، شهادت را تكرار كن.

آمده است كه:

«اميرالمؤمنين عليه السلام ركوع نماز را آن قدر طولاني مي كرد كه عرق از ساق پاي وي جاري و زير قدم هاي مباركش تر مي شد». [5] .

در تاريخ آمده است كه ربيع بن خثيم، تمام شب را با يك ركوع به صبح مي رساند و چون صبح مي شد، سر برمي داشت و مي گفت: آه! كه افراد بااخلاص، گوي سبقت را ربودند و ما از



[ صفحه 178]



كاروان بازمانديم».



مرحبا قومي كه داد بندگي را داده اند

ترك دنيا كرده اند و از همه آزاده اند



طرفةالعيني نبوده غافل از حضرت و ليك

سيل ها با اين همه از ديده ها بگشاده اند



پيرامون ركوع طولاني حضرت امام رضا عليه السلام نيز آمده است:

حسن بن علي بن فضال گويد: امام رضا عليه السلام را هنگامي كه عازم عمره بود و براي وداع كنار قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده بود، مشاهده كردم و بعد از مغرب بالاي سر مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله قرار گرفت و ابتدا به آن جناب سلام كرد و بعد خود را به قبر چسباند. بعد از اين از جاي خود برخاست و در كنار قبر به نماز ايستاد و بعد شانه ي چپ خود را به قبر چسباند. سپس در كنار يكي از ستون ها قرار گرفت و شش ركعت نماز خواند و ركوع و سجود خود را به اندازه ي سه تسبيح طول داد و بعد سر به سجده گذاشت و طول داد به اندازه اي كه از عرقش ريگ ها، مرطوب شدند. [6] .


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 1، ص 534.

[2] از ژرفاي نماز، ص 5.

[3] بحارالانوار، ج 8، ص 204.

[4] الاخلاق، ص 87.

[5] بحارالانوار، ج 85، ص 110.

[6] ادعيه و زيارات، ص 131 و 132.


بازگشت