قيام
حضرت امام رضا عليه السلام فرموده اند: «فقف بين يديه، كالعبد الآبق المذنب بين يدي مولاه فصيف قدميك و انصب نفسك و لا تلتفت يمينا و شمالا...؛ [1] پس در مقابل پروردگارت چون بنده فراري و گناهكار - كه در مقابل مولايش قرار گرفته است - بايست و قيام كن و قدم هايت را منظم كن و خود را براي اطاعت از مولايت مستعد و مهيا ساز و به چپ و راست توجه مكن...»
خداوند متعال فرموده است: «حافظوا علي الصلوات و الصلاة الوسطي و قوموا لله قانتين؛ [2] بر همه ي نمازها محافظت و مواظبت كنيد، به ويژه بر نماز ظهر و عصر و براي خدا، به پا خيزيد؛ در حالي كه به دعا و عبادت مشغوليد».
نمازگزار، بعد از انجام مقدماتي چند، برخاسته و آماده ي گفتن
[ صفحه 161]
تكبير گشته است. او بدن، لباس، روح، جسم و... همه چيزش را تطهير كرده است.
او، وضو گرفته و با طهارت باطني و ظاهري آماده شده است.
او، از گناهان و معاصي خود استغفار كرده و بخشش خواسته است.
او، به مسجد يا مصلا يش قدم گذاشته و رو به قبله نموده است.
او، اينك ايستاده و اذان و اقامه خوانده است. حال مي خواهد وارد روضه ي آفتابي نماز شود و به عبادت و نيايش بپردازد.
در اين جاست كه مهم ترين ركن نماز، به جاي آورده مي شود و آن قيام است.
قيام، جزء جدايي ناپذير نماز و مرحله ي آغازين نيايش است.
قيام، قامت رعنايي عابدان و حالت قدسي سالكان است.
قيام، برخواستن عبد مأمور به عبادت و ايستادن بنده ي مسرور از اطاعت است.
قيام، سرآغاز جهاد اكبر و سرانجام نشستن هاي بي ثمر است.
قيام، پرچم برافراشته عشق و طبل به صدا درآمده ي شكر است.
ابوحامد غزالي گويد:
«ايستادن در حال اعتدال، عبارت از ايستادن با جسم و روح در مقابل خدا است. پس بايد سر - كه بالاترين عضو بدن است - افتاده و افكنده باشد و افكندن سر، بايد نشانه ي اجبار قلب بر تواضع
[ صفحه 162]
و تذلل در مقابل خدا و دوري اش از تكبر و رياست طلبي باشد...
در همين حال بدان كه در مقابل خداي تعالي ايستاده اي و او بر حال تو آگاه است. پس اگر نمي تواني به كنه جلالتش پي ببري، اقلا مانند اين كه پيش پادشاهي ايستاده اي، بايست». [3] .
حال كه به پا خاسته اي و آماده اي تا نماز را شروع كني و تكبير بگويي، شتاب نكن و پيش از آن در خود آمادگي و حضور و نرمش دل ايجاد كن و با دعاها و مناجات هاي مأثور از ائمه عليهم السلام اجازه ي ورود به نماز را اخذ كن؛ مثلا بگو: «يا محسن! قد اتاك المسي ء و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسي ء. انت المحسن و انا المسي ء، فتجاوز عن قبيح ما تعلم مني» و لب به شكوه بگشا كه:
از عشق تو در فغانم اي دوست
آتش شده در نهانم اي دوست
بي تو شده ام حزين و بيمار
بشكسته نهال جانم اي دوست
اندوه و غمم، فزون و بسيار
چون زورق بي نشانم اي دوست
طوفان جفاي، چرخ در راه
از هجر تو در خزانم اي دوست
فرياد كه طاقتم نمانده
پروانه ي بي زبانم اي دوست
(مؤلف)
روايت شده است: «هنگامي كه حضرت علي عليه السلام به نماز مي ايستاد، اين آيه ي شريفه را مي خواند كه «روي مي آورم با تمام
[ صفحه 163]
وجود به كسي كه آسمان ها و زمين را آفريد» و رنگ مبارك حضرتش تغيير مي كرد، به طوري كه تغيير حالت و دگرگوني از صورت مباركش پيدا مي شد و به خوبي مشاهده مي گشت». [4] .
امام حسن مجتبي عليه السلام مي گفت: «در دنيا عابدتر از فاطمه عليهاالسلام نبود. آن قدر به عبادت مي ايستاد تا پاهايش ورم مي كرد». [5] .
«امام زين العابدين عليه السلام وقتي به نماز مي ايستاد، چنان بود كه گويا ساقه ي درختي كه جز آنچه باد، حركت مي دهد،حركتي از خود ندارد» و...
پاورقي
[1] بحارالانوار، ج 84، ص 204.
[2] بقره (2)، آيه ي 238.
[3] الاخلاق، ص 70.
[4] ميزان الحكمة، ج 5، ص 381.
[5] بحارالانوار، ج 43، ص 61.