آداب و شرايط عرفاني نماز


حضرت امام رضا عليه السلام در حديثي مفصل، آداب و شرايط عرفاني نماز را به طرزي جالب و مفيد بيان كرده اند و ضمن آن به تشريح اهميت خشوع و خضوع در نماز پرداخته اند. آن حضرت فرموده اند:

[1-]«اذا اردت ان تقوم الي الصلاة، فلا تقم اليها متكاسلا و لا متناعسا و لا مستعجلا و لا متلاهيا و لكن تأتيها علي السكون و الوقار و التئودة؛ وقتي اراده ي نماز كردي پس با بي رغبتي و كسلي، و خواب آلودگي، عجله و شتاب و بازي و اشتغال به چيزي به نماز نايست و مشغول نماز نشو، (يعني قبلا حال پيدا كن، و حالت نمازگزاران واقعي را به خود بگير، سپس آماده نماز شود) و نمازي به جا آور كه سكون و حضور قلب و آرامش و تأني در او باشد».

[2-] «و عليك بالخشوع و الخضوع متواضعا لله عزوجل متخاشعا عليك خشية و سيماء الخوف راجيا خائفا بالطمأنينة علي الوجل و الحذر فقف بين يديه، كالعبد الآبق المذنب بين يدي مولاه فصيف قدميك و انصب نفسك و لا تلتفت يمينا و شمالا، و تحسب كانك تراه فان لم تكن تراه فأنه يراك؛ بر تو باد در نماز به خشوع و خضوع و اين كه در پيشگاه خداوند چنان خاشع و خاضع باشي كه خشيت و خوف و رجاء در تو ظهور پيدا كند، از كثرت ترس و ورعي كه بر قلبت عارض شده است. سپس در



[ صفحه 146]



اين حالت مقابل پروردگارت چون بنده ي فراري گناهكار، كه در مقابل مولايش قرار گرفته، بايست، و قدم هايت را منظم كن و خود را براي اطاعت از مولايت مستعد و مهيا ساز، و به چپ و راست، توجه مكن و خدا را مثل اين كه تو را مي بيند به حساب آور، (آدمي در مقابل مولاي خويش حيا مي كند به غير او توجه نمايد، و عمل خلاف ميل او انجام دهد)؛ زيرا اگر تو خدا را نمي بيني همانا او تو را مي بيند».

[3-] «و لا تعبث بلحيتك و لا بشي ء من جوارك، و لا تفرقع اصابعك، و لا تحك بدنك و لا تولع بانفك، و لا بثوبك و لا تصلي و انت متلثم، و لا يجوز للنساء الصلاة و هن متنقبات و يكون بصرك في موضع سجودك ما دمت قائما، و أظهر عليك الجزع و الهلع و الخوف، و ارغب مع ذلك الي الله عزوجل، و لا تتك مرة علي الاخري، و تصلي صلاة مودع تري انك لا تصلي ابدا؛ با ريش و ساير اعضا و جوارحت بازي نكن، و انگشتانت را نخمان و به صدا درنياور. و بدنت را خارش مده و با بدنت بازي مكن. و با جامه ات بازي نكن. و لثام زده نماز نخوان (چيزي بر دهنت نبسته باشي و آرواره ات براي اظهار صحيح كلمات آزاد نباشد) و براي زنان روا نيست كه با نقاب و روبند نماز بخوانند و چشمت را در نماز هنگامي كه ايستاده اي به موضع سجده بيفكن و در هنگام نماز از خودت جزع و هلع و ترس (حاكي از ترس از خدا و عذاب الهي باشد) ظاهر كن، و با اين حالات مخصوص، نشان بده كه تو راغب الي الله هستي، و به خدا



[ صفحه 147]



عشق مي ورزي. در حال قيام گاهي به اين پا و گاهي به آن پا تكيه نكن. و چون كسي كه مي خواهد با نماز وداع كند، نماز بگزار طوري كه ديگر موفق به اداي آن نمي گردي (نماز كه موجب فلاح و رستگاري و نجات در دنيا و آخرت است)».

[4-] «و اعلم انك بين يدي الجبار، و لا تعبث بشي ء من الاشياء، و لا تحدث لنفسك، و افرغ قلبك، و لتكن شغلك في صلاتك و ارسل يديك. و الصقهما بفخذيك، فاذا افتتحت الصلاة فكبر و ارفع يديك بحذاء اذنيك و لا تجاوز بابهامك حذاء اذنيك و لا ترفع يديك بالدعاء في المكتوبة حتي تجاوز بهما رأسك، و لا بأس بذلك في النافلة و الوتر؛ بدان به راستي كه تو در برابر خداوند جبار هستي بنابراين به چيزي از اشياء به بازي مشغول مشو و حديث نفس مكن. و قلبت را از همه چيز غير از ياد خداوند و عبادت او فارغ كن. و بايد كه فقط به كار نماز بپردازي. هنگام نماز در حال قيام دست هايت را روي ران هاي پايت قرار بده. و در افتتاح نمازت تكبير بگو و دست هايت را تا نرمه ي گوش بلند كن، به طوري كه انگشت هاي ابهامت از گوش و مقابل آن تجاوز نكند. و در قنوت نماز واجب دست هايت از سر تجاوز نكند. (بلكه تا مقابل صورت بالا بگير).

اما در نماز نافله و وتر مانعي نيست كه دست ها از سر هم تجاوز كند».

[5-] «فاذا ركعت فالقم ركبتيك براحتيك، و تفرج بين اصابعك و اقبض عليهما، و اذا رفعت رأسك من الركوع فانصب قائما حتي ترجع



[ صفحه 148]



مفاصلك كلها الي المكان. ثم اسجد و ضع جبينك علي الارض، و ارغم علي راحتيك و اضمم اصابعك، و ضعهما مستقبل القبلة. و اذا جلست فلا تجلس علي يمينك. و لكن انصب يمينك، و اقعد علي اليتيك، و لا تضع يدك بعضه علي بعض لكن ارسلهما ارسالا، فان ذلك تكفير اهل كتاب؛ هر گاه به ركوع رفتي، پس دست هايت را بر زانوهايت بگذار، و انگشتانت را بر زانوهايت بگذار، و انگشتانت را بگشا، و دست هايت را جمع نموده و از محاذي زانوها و پاها خارج مكن. و هنگام برخاستنت از ركوع به تمام قامت بايست تا آن كه مفاصلت تماما به مكان اصلي خود برگردد، و عروق و رگ ها جابه جا شود. و سپس در سجده جبين و پيشانيت و كف دست هايت را بر زمين بگذار، و انگشتان دست هايت را هنگام سجده ببند، و به طرف قبله قرارش بده. و هر گاه نشستي، پس به قسمت راست بدن ننشين؛ بلكه طرف راست را بلند نموده و بر طرف چپ بگذار و بر اليتين خود بنشين. و دست روي دست مگذار، بلكه دست هايت را آزاد كن و مستقيم (بر ران ها) قرارش بده؛ زيرا اين عمل (دست روي دست گذاشتن) عمل اهل كتاب است».

[6-] «و لا تتمطي في صلاتك و لا تتجشا و امنعهما بجهدك و طاقتك فاذا عطست فقل الحمد لله و لا تطأ موضع سجودك و لا تتقدم مرة، و لا تتأخر اخري تصل و بك شي ء من الاخبثين و ان كنت في الصلاة فوجدت غمرا فانصرف الا ان يكون شيا تصبر عليه من غير اصرار



[ صفحه 149]



بالصلاة؛ در هنگام نماز خميازه مكش، و دست و پا دراز مكن، و آروغ نزن! و هر گاه اين دو فشار آوردند، با جد و جهد از خود دفع كن و تحمل نما. (البته اگر اين عمل ها نمازگزار را از نماز خارج نكند نمازش را باطل نمي گرداند) ولي سلب خضوع و خشوع و حضور قلب نكن و راه مرو، و به جلو و عقب نرو و ثابت و بي حركت باش. و در حالي كه محصور ادرار و مدفوع هستي به نماز نايست. و اگر در نماز بودي، پس احساس فشار و ناراحتي از اخبثين نمودي، پس از نماز منصرف شو؛ مگر اين كه خفيف باشد كه توان تحمل آن را، بدون زيان و ضرر به نمازت داشته باشي».

[7-] «و اقبل علي الله بجميع القلب و بوجهك حتي يقبل الله عليك، و اسبغ الوضوء، و عفر جبينك في التراب، و اذا اقبلت علي صلاتك، اقبل الله عليك بوجهه، و اذا اعرضت اعرض الله عنك؛ وقتي كه به نماز ايستادي، با تمام توجه قلبي و با همه ي وجودت به خداوند روي آور تا خدا نيز به تو روي آورد. و هر گاه خواستي براي نماز وضو بگيري، وضويي كامل بساز. و هر گاه خواستي سجده كني پيشاني ات را بر خاك بگذار و هر گاه به نمازت روي آوردي و با توجه به سوي خدا رفتي، او نيز با همه ي رحمت و مغفرت و عنايتش به تو روي خواهد آورد. و هر گاه از خدا رو گردان شوي و اعراض كني خداوند نيز از تو روگردان شود». [1] .



[ صفحه 150]



درخشان ترين موضوع در «پرونده ي اعمال انسان ها» داشتن خشوع و خضوع در عبادت ها و نيايش ها است.

بهترين و معنوي ترين حالت عارفان و عابدان، زماني است كه با حضور قلب فراوان و با خشوع و خضوع كامل، به اداي نماز و پرستش خداي متعال مي پردازند.

زيباترين نمايش هستي، زماني است كه بنده اي نماز بخواند، در حالي كه قلبش لرزان، چشمانش گريان، تن و جانش خائف و ترسان، تمام توجهش به خداي سبحان، دستش از همه جا كوتاه، دلش مالامال از افسوس و آه و همواره در حسرت يك نگاه است.

البته معنا و مفهوم نماز نيز در چنين حالاتي درك مي شود و در سايه سار خشوع و خضوع است كه مي توان به «معناي حقيقي نماز» دست يافت.

صاحب ارشادالقلوب درباره ي خشوع مي نويسد: معناي، خشوع خوف دائم داشتن از خدا است كه ملازم قلب انسان باشد و به عبارت ديگر، خشوع آن است كه هر گاه به عبادت ايستاد، تمام فكر و همت و توجهش فقط به ذات يگانه باشد.

مروي است كه هر كه قلبش خاشع باشد، شيطان از او دور مي شود و علامت خشوع قلب انسان اين است كه چشم طمع را فروبندد و علاقه مندي به دنيا را از خود قطع كند....



[ صفحه 151]



ديگر علامت خشوع، آن است كه آدمي كمال تذلل را به خدا داشته باشد، به سجده كردن بر خاك. [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 84، ص 204؛ نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 59 - 62.

[2] ارشاد القلوب، ج 2، ص 75.


بازگشت