فراموش نكردن خدا


حضرت رضا عليه السلام فرموده است: «ان يكون ذاكرا غير ناس و لا بطر؛ [1] [علت وجوب نماز اين است كه] آدمي هميشه هشيار باشد تا گرد و غبار فراموشي حق بر دل او سايه نيفكند و مغرور نگردد».

نماز، ذكر و ياد خدا است.

نماز، حضور عارفانه در حريم قدسي آن بي منتها است.

نماز، نجات دهنده ي انسان از ظلمات غفلت و فراموشي است.

نماز، باران بيداري و نسيم هشياري است.

نماز، آينه ي شهود و آگاهي است.

نماز، فرشته ي روشنايي بخش صبح زندگي است.

نماز، بانگ آماده باش و حركت است.

نماز، سرود سعادت و نغمه ي هدايت است.



[ صفحه 68]



نماز، هنگامه تشرف و باريابي است.

نماز، خود را شكستن و به خدا پيوستن است.

باري خود حضرت دوست فرموه است: «اقم الصلاة لذكري؛ [2] نماز را براي ياد من به پاي داريد».

حضرت آيت الله خامنه اي - مد ظله العالي - مي نويسد: «يكي از عمل هايي كه سرشار از انگيزه ي ياد خدا است و مي تواند انسان را يكسره غرق در ياد خدا كند و مي تواند بيدارباش و به خويش آورنده باشد و مي تواند همچون شاخص و علامتي، رهروان راه خدا را، بر روي خط مستقيم، [نگه] بدارد و از گيجي و گمي حفظ كند و مي تواند از لحظه اي غفلت در زندگي آدمي مانع گردد... «نماز» است». [3] .

در لابه لاي مشغوليت هاي فكري اي كه انسان را احاطه كرده است، وي خيلي كم و به ندرت مي تواند به خود و هدف زندگي و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد. چه بسا روزها كه شب مي شود و روزهاي ديگري كه آغاز مي گردد و هفته ها و ماه ها كه مي گذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمي يابد و گذشت زندگي و معنا يا بطالت آن را احساس نمي كند. «نماز يك زنگ بيداري و



[ صفحه 69]



يك هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه مي دهد و از او تعهد مي خواهد. به روز و شبش معنا مي دهد و از گذشت لحظه ها حساب مي كشد. در آن زمان كه مشغول و بي خبر از طي زمان و انقضاي عمر است، او را مي خواند، به او مي فهماند كه روزي گذشت، و روزي آغاز شد، بايد فعاليتي كني، مسؤوليتي بزرگ تر بر عهده بگيري و كار مهم تري انجام دهي...». [4] .



كار را بگذار هنگام نماز است اي برادر!

موسم عرض دعا و سوز و ساز است اي برادر!



آن كه هنگام نماز از كار دنيا چشم پوشد

نزد حق در روز محشر سرافراز است اي برادر!



(مرداني)

چرا انسان همواره بايد در غفلت و سرگرداني به سر برد؟ تا كي بايد از عطر گل هاي غرور و جهالت، مست و بيخود گردد؟ تا چند بايد با گناهان و معاصي خود، زمينه هاي فراموشي و دوري از خدا را فراهم آورد؟ تا كي...؟



زندگي بي دوست جان فرسودن است

مرگ حاضر،غائب از حق بودن است





[ صفحه 70]





عمر و مرگ، اين هر دو با حق خوش بود

بي خدا آب حيات، آتش بود!



در حديثي آمده است كه: «رأس الذنوب الغفلة من الله؛ بي خبري از ياد خدا، سرآغاز همه ي گناهان است».

و در كتاب «لباب الالباب» مروي است كه: «ان اهل الجنة لا يتحسرون علي شي ء فاتهم من الدنيا، كتحسرهم علي ساعة مرت من غير ذكر الله؛ بهشتيان، بر هيچ چيز كه در دنيا از دستشان رفته است، به قدر آن ساعت كه بي خبر از ياد خدا نشسته بودند، حسرت و تأسف نمي خورند». [5] .

بهترين وسيله براي «ذكر و ياد خدا» نماز است. انسان تا از بستر خواب سر برمي دارد، به وسيله ي نماز صبح، به ياد خدا مي افتد و تا مدتي در برابر حملات شيطان و غفلت از خدا، در امان است، و تا هجوم افكار مادي و نفساني بر او غلبه مي كند، اوقات نماز ظهر و عصر و مغرب با فاصله هاي كوتاه، فرامي رسد و او را با ياد خدا، بيمه مي كند. هنگامي كه تاريكي شب به او فرصت مي دهد كه برخي از مرزها را ناديده بگيرد، وقت نماز عشا و نمازهاي آخر شب مي رسد و او را با ياد خدا جلا مي دهد و يادي جز ياد خدا را از دلش مي زدايد. اينان، كساني اند كه خداوند فرموده است: «رجال



[ صفحه 71]



لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلاة؛ [6] بزرگ مرداني كه هيچ تجارت و كسبي آنان را از ياد خدا و اقامه ي نماز، بازنمي دارد و چون وقت نماز مي رسد، دست از هر كاري، مي كشند و به نماز مي ايستند».

آنان، درصدد جلب رضايت و خشنودي سلطان كائنات و در تكاپوي عمل به دستورات و خواسته هاي او هستند. براي آنان ياد دوست، برترين و بالاترين چيز است و به وسيله ي آن، نظر لطف و عنايت او را جلب مي كنند و اين بااهميت ترين مسأله در زندگي شخصي است كه بتواند، خودش را در دل محبوب جاي دهد: «ذكر الله لاهل الصلاة اكبر من ذكرهم اياه الا تري أنه يقول: «اذكروني اذكركم»؛ [7] ياد خدا براي نمازگزاران، بالاتر از ياد آنها از خدا است، آيا نمي بيني كه خدا مي فرمايد: مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم».

و چه سعادتي بالاتر از اين كه، اين بنده ي حقير و ناتوان، تنها با «نماز و عبادت خود» بتواند توجه آفريدگار را به خود جلب كند و محبوب و دوست او قرار گيرد.

امام صادق عليه السلام فرموده است: «احب العباد الي الله - عزوجل - رجل صدوق في حديثه، محافظ علي صلواته و ما افترض الله عليه؛ [8] .



[ صفحه 72]



محبوب ترين بندگان پيش خداي عزيز و جليل، مردي است كه راستگو باشد و بر وقت هاي نماز و بر فرائضي كه خدا واجب فرموده است، محافظت كند».



يك چشم زدن غافل از آن ماه نباشيد

شايد كه نگاهي كند آگاه نباشيد



آري نماز براي اين تشريع شده كه بنده ي خاكي، هميشه هشيار باشد تا گرد و غبار فراموشي حق، بر دل او سايه نيفكند و مغرور نگردد (ان يكون ذكرا غير ناس و لا بطر).

با كمترين غفلت، ممكن است انسان در دام شيطان بيفتد و از خدا دور گردد. شخص غافل از خدا و نزديك شده به شيطان، در عاقبت اعمال و كردار خود نمي انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرائز سركش خود، حد و مرزي نمي شناسد و... ولي «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي باشد؛ خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است. خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ي ما مي گذرد، مطلع و باخبر است.

بنابراين او به منجلاب گناه و نافرماني كشيده نمي شود و در مرداب خود كامگي و هوسراني غرق نمي شود. او با نماز، در بهشت پاكي ها و نيكي ها گام مي نهد و در سراي عشق و محبت منزل مي گزيند.



[ صفحه 73]



او با نماز، سيماي پاكان را به خود مي گيرد و نشان پارسايان را بر گردن مي آويزد. او با نماز، صبغه و رنگ الهي پيدا مي كند و در جرگه ذاكران و عارفان قرار مي گيرد. او ذاكري است كه، حلاوت ذكر يار را با تمام دنيا عوض نمي كند و...



دلت را با خداوند آشنا كن

ز عمق جان، خدايت را صدا كن



دل غفلت زده مانند سنگ است

مس دل را ز ياد او طلا كن



شكوه بندگي در خاكساري است

خضوع و بندگي پيش خدا كن



ركوعي، سجده اي، اشكي، خضوعي

به پيش آن يكي، قامت دو تا كن



(محدثي)


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 3، ص 5؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 70.

[2] طه (20)، آيه ي 14.

[3] از ژرفاي نماز، ص 9.

[4] همان، ص 10.

[5] نشان از بي نشان ها، ص 413.

[6] نور (24)، آيه ي 38.

[7] بحارالانوار، ج 82، ص 199.

[8] امالي صدوق، ص 177.


بازگشت