افضل واجبات


پيشواي هشتم فرموده است: «اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - عزوجل - الصلاة الخمس؛ بدان كه افضل واجبات بعد از معرفت خداي - عزوجل - نماز پنجگانه است». [1] .

انسان به دستور عقل و شرع بايد قبل از هر چيز، نسبت به خدا شناخت و معرفت داشته باشد و بدون شناخت حضرت باري تعالي، ره به جايي نخواهد برد. بعد از معرفت و شناخت خدا، انسان درمي يابد كه او سزاوار و بايسته ي عبادت و پرستش است. پس اولين گام را در جهت پرستش و عبادت او برمي دارد. آن گاه به ساير وظايف خود مي پردازد و واجباتي كه بر عهده ي او است، انجام مي دهد.

نماز، فريضه اي مافوق ساير فرايض و شرط قبولي تمام واجبات است.

اول چيزي كه در قيامت از بنده اي حسابرسي مي كنند، نماز بنده است. اگر نماز قبول درگاه خدا افتد، بقيه ي اعمال حسنه نيز قبول مي گردد؛ ولي اگر نماز قبول نشود [و يا اگر شخصي نماز نخوانده باشد]، هيچ عملي از او قبول نخواهد شد.



[ صفحه 22]



حضرت رضا عليه السلام روايت فرموده است كه: «اذا كان يوم القيامة يدعي بالعبد فاول شي ء سئل عنه الصلاة فاذا جاء بها تامة و الا زح في النار؛ به وقت قيامت بنده را به دادگاه الهي طلب مي كنند و اول چيزي كه از او مي پرسند، درباره ي نماز است؛ پس اگر نماز را تمام و جامع و كامل ارائه داد، اهل نجات است وگرنه با خشم به دوزخ انداخته مي شود». [2] .

هم چنين خود آن حضرت فرموده اند: «ان الله - عزوجل - انما فرض علي الناس في اليوم و الليلة سبع عشر ركعة من اتي بها، لم يسئله الله عما سواها؛ [3] همانا خداوند در شبانه روز هفده ركعت نماز بر مردم واجب كرده است، كسي كه آن را به جاي آورد، خداوند غير از نماز از او سؤال نمي كند».

اما بايد دانست كه نمازي كه بدون معرفت و شناخت، اقامه شود، بي روح و تهي از معنا خواهد بود. خود شناخت و معرفت نسبت به خداوند متعال عبادتي بزرگ و عملي آگاهانه است.

حضرت رضا عليه السلام در جايي فرموده اند: «اول عبادة الله معرفته و أصل معرفة الله توحيده؛ [4] نخستين گام در عبادت حقيقي، شناخت خداوند است و اساس شناخت خدا، به يگانگي خواندن اواست».

بر هر نمازگزاري لازم است كه پيش از هر چيز، بنيان هاي معرفتي و شناختي خود را محكم و استوار سازد و با بينش و آگاهي فراوان،



[ صفحه 23]



در وادي عبادت و طاعت گام نهد.

ابوعلي دقاق گفته است: «به صفاي عبادت نتوان رسيد الا به چهار چيز: اول معرفت خداي، دوم معرفت نفس، سوم معرفت موت، چهارم معرفت مابعد الموت» [5] .

خداوند خود فرموده است:«ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را نيافريديم مگر براي آن كه مرا پرستش كنند».

عزيزي درباره ي اين آيه مي گويد: «در نزد خدا آمده ايم و بازگشت ما نيز به سوي او است، اما براي چه آمده ايم؟ براي عبادت و خداشناسي؛ ولي چرا خداوند «ليعبدون» گفت و «و ليعرفون» نفرمود؟ براي اين كه بفهماند كه طريق خداشناسي منحصر است به بندگي و عبادت؛ زيرا كه آدمي به هر كس كه نزديك تر شد، شناسايي اش از او بيشتر مي شود و شناسايي هر كس نسبت به خداوند به اندازه ي قرب او به خدا است و اين است كه در همه ي عبادات نيت و قربت شرط است». [6]

پس مي توان گفت كه شناخت خدا و عبادت او لازم و ملزوم يكديگر است؛ شناخت بدون عبادت، شناخت نيست و عبادت بدون شناخت، عبادت نيست و بيان حديث پيشين توسط حضرت رضا عليه السلام - علاوه بر اين كه رساننده ي مفاهيم زيادي است - اين را نيز



[ صفحه 24]



مي رساند كه رتبه ي نماز، متأخر از معرفت و شناخت است و زماني كه انسان شناخت دقيق و صحيحي نسبت به آفريدگار جهان پيدا كرد، نماز مقبول و عارفانه اي به جاي خواهد آورد. در اين صورت نماز او، نه «عبادة التجار» خواهد بود و نه «عبادة العبيد»؛ بلكه نمازش، «عبادة الاحرار» خواهد گرديد كه: «الهي ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا في جنتك، بل وجدتك مستحقا للعبادة، فعبدتك؛ [7] پروردگارا! من تو را از ترس جهنم يا به طمع بهشت عبادت نمي كنم؛ بلكه تو را مستحق و سزاوار پرستش يافتم».



چشمه ي حق اليقين باشد نماز

اعتلاي مؤمنين باشد نماز



آتش عشق است در جان ها نماز

ضامن اجراي پيمان ها نماز



در تأييد فرمايش حضرت رضا عليه السلام درباره ي نماز، روايت زيبايي از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است. معاوية بن وهب از امام صادق عليه السلام سؤال كرد: بهترين عملي كه بندگان را به خدا نزديك مي كند و خدا آن را دوست مي دارد، چيست؟ آن حضرت فرمود: «ما اعلم شيئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة، الا تري ان العبد الصالح عيسي بن مريم عليه السلام قال: «و اوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيا» [8] ؛ بعد از معرفت خدا، چيزي را بهتر از نماز سراغ ندارم، آيا نديدي كه بنده ي صالح خدا، عيسي بن مريم عليه السلام گفت: خدا، مرا تا زنده هستم به نماز و



[ صفحه 25]



زكات سفارش كرده است».


پاورقي

[1] مستدرك الوسائل، ج 1، ص 175.

[2] وسائل الشيعه، ج 3، ص، 19؛ المحجة البيضاء، ج 1، ص 339.

[3] مستدرك الوسائل، ج 1، ص 176.

[4] عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 12.

[5] شرح بر مقامات اربعين،ص 88 (تذكرة الاولياء، ص 657(.

[6] نشان از بي نشان ها، ص 320.

[7] از حضرت علي عليه السلام، (بحارالانوار، ج 70، ص 186.

[8] فروع كافي، ج 3، ص 264.


بازگشت