شاكله ي انساني


در انتهاي حديث مورد بحث، امام صادق (ع) به آيه ي 84 سوره ي اسرا: «قل كل يعمل علي شاكلته» اشاره نمودند، و آنگاه «شاكله» را به نيت تفسير فرمودند. شايسته است در اين مقام بررسي مختصري پيرامون شاكله به عمل آيد.

در كتب، لغت شاكله به معاني زير آمده است:

طريقه، ناحيه، سجيه، جديله، جبله، خليقه، جهت، مذهب، نيت و....

در مورد معاني ذكر شده براي شاكله مي توان گفت كه تمامي يا اكثر آنها ناظر به معنايي واحد است. در واقع، شاكله چيزي است هم شكل و همانند با انسان كه تشخصات و تعينات انسان را همراه خود دارد. در زبان فارسي كلمات خوي و منش تا حدي مي توانند مابازاي لغت شاكله باشند.

بيان حضرت امام خميني (مد ظله العالي) در متن اربعين چنين است:

«هركس بر شاكله خود عمل مي نمايد، و اعمال، تابع شاكله ي نفس است؛ و شاكله ي نفس، گرچه هيأت باطن روح، و ملكات مخمره در آن است، ليكن نيات، شاكله ي ظاهريه ي نفسند.



[ صفحه 163]



توان گفت كه: ملكات، شاكله ي اوليه ي نفس، و نيات شاكله ي ثانويه آن هستند، و اعمال تابع آنهاست.»

اين تفسير مستفاد از رواياتي است كه قبلا به آنها اشاره شد.

انسان مقيد است بر اساس روشي ويژه، منشي خاص و خلق و خويي مشخص اعمال و رفتار خود را انجام دهد. تو گويي انسان، خود را در آن خلقيات، ملكات و حالاتي كه در نفس و ذات او رسوخ نموده است، مقيد و محدود مي سازد.

خلاصه، اعمال و كردار انسان برخاسته از نيات وي و نيات هركس متناسب با اخلاص و ملكات اوست.

به عنوان مثال، اعمال و رفتار يك شخص متدين، حكايت از ديانت باطني و شاكله وي دارد. همين طور اعمال و روش شجاعانه يك مرد شجاع حاكي از صفت شجاعت و شاكله ي شجاعت كه گويي همانند و هماهنگ و متناسب با ذات وي شده، مي باشد. به همين سياق رفتار و عملكرد افراد ترسو، متكبر، متواضع، عجول، صبور، بردبار و... ناشي از منش باطني و ملكات و روحيات ذاتي آنهاست. به قول معروف: «از كوزه همان برون تراود كه در اوست.»

در حقيقت همان باطن انسان است كه در رفتار و اعمال وي تأثير مي گذارد. زمينه ي اصلي بلكه عامل پيدايش آثار و اعمال هر شخص همان شاكله ي اوست كه رابطه اي مستقيم و تنگاتنگ با نيات و اعمال انسان دارد.

البته بايد به اين نكته توجه داشت كه نقش شاكله در افعال و اعمال انسان، نقش «اقتضا» و صرف «زمينه» است. به عبارت



[ صفحه 164]



ديگر شاكله ي هر انسان، در رابطه با اعمال و رفتار وي «علت معده» است نه «علت تامه». بنابراين اگر كسي داراي خويي ناپسند گرديده و بر اثر آن رفتار و كردار ناخوشايندي از او سر مي زند، اراده و اختيار وي سلب نشده است؛ و او مي تواند با اصلاح نفس خود، ملكات پسنديده را جايگزين رذايل اخلاقي خود نمايد.

با اين بيان روشن مي گردد كه هر چند شاكله انساني داراي زمينه هايي در نفس است، لكن ملكات اكتسابي در آن نقش عمده را دارند. به بيان ديگر، انسان خود شاكله خود را مي سازد و آنگاه شاكله پايه و زمينه اي براي اعمال و رفتار بعدي وي مي گردد.

بر اين اساس، ملكات اكتسابي به عنوان «شاكله ي اولي» تعبير مي شود. و در طول اين شاكله، شاكله ي ثانوي و بعضي از مراتب ديگر عنوان مي شود. در اين ميان، نيات نقش شاكله ي ثانوي را دارند كه با اعمال رابطه ي مستقيم دارند و در اين ارتباط از اهميتي عظيم برخوردارند؛ و به همين جهت، در بيان امام صادق (ع) آمده است كه شاكله همان نيت است.

براي رعايت اختصار، بحث پيرامون شاكله را در اين جا به پايان مي بريم و متذكر مي شويم كه گوشه اي از مطالب راجع به شاكله و اقسام آن، در مبحث نفس (كه شاكله هم از خصوصيات نفس است) در ضمن بحث پيرامون شرح حديث دوازدهم از اربعين ذكر شده كه علاقمندان مي توانند به آن مراجعه نمايند.

پايان بخش اين گفتار سخني است پيرامون شمول يا عدم شمول آيه ي شريفه «قل كل يعمل علي شاكلته» نسبت به ذات خداوند متعال. برخي از علماي معاصر (دام عمره) مفاد اين آيه ي شريفه را در



[ صفحه 165]



مقام اثبات حسن فعل خداوند به كار برده اند و اين گونه استدلال نموده اند كه: خداوند كامل مطلق است، و هيچ گونه نقصي در ذات وي نيست، پس فعل او كامل و نيكوست. مبناي كلام ايشان اين است كه مفاد آيه، خداوند متعال را هم شامل مي شود. يعني هركس، اعم از آن كه خدا باشد يا انسان، بر طبق شاكله خود عمل مي كند. [1] .

تعميم و توسيع آيه به نحوي كه حتي خداوند متعال را هم شامل شود، محل اشكال است، و نمي توان آن را پذيرفت.

دليل اول مبني بر نادرستي اين برداشت، آن است كه نسبت به خداي متعال شاكله اي قابل تصور نيست. چون شاكله عنواني است كه از آن، تركيب و احتياج، استنباط مي شود، و به طور كلي از خصوصيات مخلوق است. بنابراين با اوصاف خداوند عزوجل سازگار نيست.

دليل ديگر آن است كه سياق آيه در رابطه با انسان است، بويژه آن كه آيات قبل آن در مورد نعمت دادن به انسان و كفران وي نسبت به نعمتهاي الهي سخن مي گويد.

دليل سوم آن كه در قرآن كريم، در خصوص خداوند عزوجل،



[ صفحه 166]



عموما از واژه ي «فعل» استفاده شده است نه «عمل».

«ان الله يفعل ما يريد» [2] .

و

«الله يفعل ما يشاء» [3] .

و

«لكن الله يفعل ما يريد.» [4] .

جهت آن هم اين است كه عمل بر اساس مبادي نيت صورت مي گيرد، و لذا بر كار انسان، «عمل» اطلاق مي شود. بنابراين مفاد آيه درباره ي اعمال انسانهاست.

دليل چهارم - پيشوايان معصوم (سلام الله عليهم) اين قسمت از آيه شريفه را در مورد انسان و اعمال وي به كار برده اند، و در بيان بعضي از مسائل مورد ابتلاي انسان به اين قسمت از آيه «شاكله» استشهاد فرموده اند.

البته ديده نشده (يا لااقل ما تاكنون برخورد نكرده ايم) كه آن بزرگواران در ضمن مباحث صفات و افعال خداوند، از آيه «شاكله» ذكري به ميان آورده، يا به آن استشهاد نموده باشند.

بعضي از رواياتي كه قبلا ذكر شد، شاهد بر اين وجه است و علاقمندان مي توانند به مباحث سابق مراجعه كنند.

دليل پنجم - اثبات حسن فعل خداوند، صرف نظر از براهين



[ صفحه 167]



عقلي منحصر به استفاده از اين آيه ي شريفه نيست. در اين خصوص، مي توان به آيات ديگري كه تصريح يا تلويح به اين موضوع و مشابه آن دارد، استشهاد نمود.

در سوره ي اعلي آيات 2 و 3 مي فرمايد:

سبح اسم ربك الاعلي، الذي خلق فسوي.

ترجمه: منزه بدان نام پروردگارت را كه برتر است، آن كس كه آفريد پس آن را محكم و استوار نمود.

همچنين سوره ي ملك آيه ي 3 مي فرمايد:

ما تري في خلق الرحمن من تفاوت، فارجع البصر هل تري من فطور.

ترجمه: در آفرينش خداي رحمان هيچ گونه خلل و نقصي نمي بيني، پس ديده را بازگردان و (بار ديگر به دقت بنگر) آيا نقص و شكافي را مي بيني؟

و نيز آيه ي 88 از سوره ي نمل چنين مي فرمايد:

... صنع الله الذي أتقن كل شي ء.

ترجمه: صنع و فعل خدايي است كه آفرينش هر چيزي را محكم و استوار قرار داده است.

و آيات ديگر.

البته اين دسته از آيات و روايات اشاره بر دليل عقلي مسأله هم دارند، زيرا معلوم است خداوندي كه اعلي و نامتناهي است، فعل او هم كامل و نيكوست، وگرنه جهل يا عجز لازم مي آيد؛ و جهل و عجز هم از نقص و محدوديت است، و خداوند تبارك و تعالي منزه و



[ صفحه 168]



مبري از نقص و محدوديت است. نقص و محدوديت با وجوب وجود و قائم به ذات بودن خداوند سازگار نيست، و خدا اعلي و والا و نامحدود است.

با بيان اين مطلب، سخن ما پيرامون شرح حديث بيستم اربعين به پايان مي رسد. خداوند ما را به كمالات و مكارم اخلاقي مذكور در اين حديث و شرح آن متصف فرمايد.

و الحمدلله رب العالمين

پاورقي

[1] اصل عبارت چنين است:

التفسير: بين سبحانه ان طبيعة الحمدو جنسه تختص به تعالي... ان حسن الفعل و كماله ينشاء من حسن الفاعل و كماله و الله سبحانه هو الكامل المطلق الذي لا نقص فيه من جهة أبدا، ففعله هو الفعل الكامل الذي لانقص فيه أبدا: «قل كل يعمل علي شاكلته» (17: 84) و أما غيره فلايخطو عن نقيصة ذاتية بل نقائص... البيان في تفسير القرآن، تأليف آية الله العظمي خويي (مدظله)، صفحه ي 485، در ضمن تفسير سوره ي حمد.

[2] سوره ي حج، آيه ي 14.

[3] سوره ي آل عمران، آيه ي 40.

[4] سوره ي بقره، آيه 253.


بازگشت