گوشه اي از آثار مترتب بر نيت از نظر فقهي


در ارتباط با آثار نيت، بحثي در اصول فقه مطرح است تحت عنوان «تجري و انقياد». فقها به تناسب اين مسأله (و مسائل ديگر كه در اينجا ضرورتي به ذكر آنها نيست) و بعضي به تناسب بحث قطع همانند مرحوم شيخ اعظم انصاري (رحمه الله) در كتاب «رسائل»، به طور مشروح، در اين زمينه بحث كرده اند. خلاصه ي بحث اين است:

«هر گاه كسي با عزم و اراده اقدام به انجام عمل و فعلي نمود كه معصيت بودن آن فعل در نظر فاعل محرز و مسلم بوده، ولي پس از انجام آن معلوم شد كه آن عمل معصيت نبوده، بلكه جايز و مباح بوده است؛ آيا اين شخص به دليل عزم و قصد انجام فعل حرام كه آن فعل و عمل با اراده و اختيار صورت پذيرفته، گناهكار است، و كيفر داده مي شود؟ يا چون در واقع فعل حرامي را مرتكب نشده، گناهي بر او نيست؟»

به عنوان مثال، هر گاه شخصي اراده كرد مال غير را عمداً غصب و تصاحب كند، لكن پس از وقوع امر معلوم گرديد كه آن مال از آن خودش بوده است البته قبح فاعلي است نه قبح فعلي.



[ صفحه 158]



نمونه اي ديگر: هرگاه شخصي بطري شراب را جهت مصرف شخصي در منزل نگاهداري كند، و همسر متدين وي آن را با نوشيدني حلالي با طعم مشابه تعويض كند، و آن شخص به تصور آنكه شراب است آگاهانه و با اختيار اقدام به نوشيدن آن نمايد. آيا آن شخص به دليل نيت و تصميم بر شرب خمر كه به انجام عمل و فعلي بر اساس اين هدف و انگيزه منتهي شده، مؤاخذه و عقاب خواهد شد؟ يا آن كه چون فعل شرب خمر از او سر نزده، هيچ گناهي بر وي نيست؟ بلكه صرفا عزم و قصد او مورد مذمت واقع مي شود، ولي عقاب و گناهي بر عمل وي مترتب نيست.

اين مطلب در مبحث تجري - كه گويا «جرأت» انسان در مقام عمل است - مورد بحث قرار مي گيرد.

در مبحث «انقياد» و فرمانبري، عكس اين حالت مورد بحث است. و به طور كلي هرگاه كسي تصميم بر انجام امر خير يا مباحي گرفت، و آن را انجام داد، و بعدا معلوم شد كه آن فعل حرام بوده و شرعا حق ارتكاب آن را نداشته است؛ آيا چنين شخصي گناهكار است؟ يا اينكه به دليل داشتن نيت خير و عزم بر عمل خير نه تنها گناهكار نيست، بلكه نيكوكار و مستحق پاداش نيك است؟ يا اين كه نه گناهكار است و نه صوابكار، زيرا نه قصد انجام گناه داشته و نه امر خيري را به انجام رسانده است.

در مورد «تجري»، اگر چه اكثر علما و فقها داشتن نيت فعل حرام، بدون انجام آن را معصيت نمي دانند و صاحب آن را عاصي و مستحق كيفر نمي شناسند، لكن سياق روايات و احاديث معصومين (ع) حاكي از آن است كه نيت سوء نوعي گناه است،



[ صفحه 159]



اگر چه آن را يك گناه قلبي بناميم.

مضمون آيات و روايات در اين موضوع، بيانگر آن است كه محاسبه ي الهي بر قلوب اجرا مي شود. هر چند انسان عملي را كه نيت كرده به انجام نرساند، در هر صورت مورد حساب قرار مي گيرد. گرچه بعدا (يا در حين محاسبه) مورد عفو و عدم مؤاخذه هم باشد.

قرآن كريم مي فرمايد:

لله ما في السموات و ما في الأرض و إن تبدوا ما في أنفسكم او تخفوه. يحاسبكم به الله فيغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء و الله علي كل شي ء قدير. [1] .

ترجمه: آنچه در آسمانها و در زمين است، از آن خداوند است. اگر آنچه را كه در نفسهايتان است، آشكار سازيد (يعني به مرحله عمل درآوريد) و يا پنهان سازيد، خداوند شما را بر آن محاسبه مي كند. پس مي آمرزد هر كه را بخواهد، و عذاب مي كند هر كه را بخواهد، و خدا بر همه چيز توانا است.

از ظاهر آيه ي شريفه برداشت مي شود كه آنچه را كه انسان در نفس خود پنهان دارد و به مرحله ي ظهور هم نرساند، خداوند وي را بر آن محاسبه مي كند. آن امر قلبي خواه امر خير باشد خواه شر و فساد، مورد محاسبه قرار مي گيرد. و سپس مورد عفو و مغفرت الهي قرار مي گيرد.

ممكن است تصور شود كه اين برداشت با آن دسته از آيات و رواياتي كه حاكي از عدم مؤاخذه نسبت به گناهان قلبي هستند،



[ صفحه 160]



منافات دارد، در حالي كه اين دو دسته آيات و روايات هيچ گونه تضاد و منافاتي با يكديگر ندارند، بلكه مكمل يكديگرند. خداوند (تبارك و تعالي) از سر تفضل كار نيكي را به ده برابر پاداش مي دهد، و گاهي گناهي را بر مؤمن مي بخشايد. قرآن مي فرمايد:

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة لا يجزي الا مثلها و هم لا يظلمون [2] .

ترجمه: هركس كار نيكي را انجام دهد، ده برابر براي او پاداش قرار داده شود و هركس كار بدي را مرتكب شود، بيش از يك برابر كيفر داده نشود و به آنان ستم نخواهد شد.

اصل قرآني مبتني بر اين امر است كه مكتسبات قلبي مورد مؤاخذه قرار مي گيرد. چنانكه مي فرمايد:

و لكن يؤاخذ كم بما كسبت قلوبكم و الله غفور حليم. [3] .

ترجمه: و لكن خداوند شما را به آنچه قلبهايتان كسب كرده مؤاخذه مي كند، و خدا آمرزنده ي بردبار است.

اما همان گونه كه از صفات غفور و حليم در انتهاي آيه ي فوق استفاده مي شود، خداوند از روي فضل و كرم برخي از حالات و بلكه معاصي را بر مؤمنان مي بخشايد. و از سوي ديگر بر تصميم انجام مستحبات پاداش مي دهد. گرچه انسان موفق به نفس عمل نشود.

اكنون روايتي را نقل مي كنيم كه اشاره به همين مضمون دارد.



[ صفحه 161]



در كتاب وسايل الشيعه، جلد اول، باب «استحباب نية الخير و العزم عليه»، حديث ششم چنين روايت شده:

عن احمد بن محمد، عن علي بن حديد، عن جميل بن دراج عن زراره عن احدهما عليهماالسلام قال: ان الله تبارك و تعالي جعل لآدم في ذريته ان من هم بحسنة فلم يعملها كتبت له حسنة و من هم بحسنة و عملها كتبت له عشرا و من هم بسيئة لم تكتب عليه، و من هم بها و عملها كتبت عليه سيئة.

ترجمه: زراره از احد الصادقين [امام صادق يا امام باقر (ع)] نقل مي كند كه فرمود:

خداوند تبارك و تعالي براي فرزندان آدم چنين قرار داده است كه هركس همت و آهنگ انجام كار نيكي كند، ولي آن را به انجام نرساند، براي او يك حسنه ثبت مي شود و هركس قصد كار نيكي كند و آن را به انجام رساند، براي او ده حسنه نوشته شود. و هر كس اراده كار بدي نمايد، بر او چيزي نوشته نشود، لكن اگر قصد كار بد كند و آن را انجام دهد، يك سيئه براي او ثبت مي شود.

در برخي ديگر از احاديث اين باب، اين موضوع به مؤمن نسبت داده شده، يعني هر گاه مؤمن قصد كار بد كرد و آن را مرتكب نشد، خداوند بر او مي بخشايد، و چيزي بر او نوشته نمي شود. دليل آن نيز ممكن است اين باشد كه مؤمن به دليل تقوا و ايمان، كمتر اتفاق مي افتد كه كارهاي ناشايستي را كه در هنگام غفلت يا غلبه ي هواي نفس اراده كرده، در شرايط عادي به انجام رساند. اما كافر دليلي ندارد كه اگر عاملي خارجي مانع نشود، نقشه هاي شوم خود را به اجرا درنياورد.

بنابراين، اصل اين است كه نيات و تصميمات قلبي هم مورد



[ صفحه 162]



مؤاخذه قرار گيرد، مگر آن كه مشمول عفو و مغفرت حضرت باري تعالي واقع شود، و البته اصل ثانوي هم مقرر شده كه نيات و تصميمات قلبي مورد عفو و بخشش واقع شود، و مؤاخذه اي بر آنها قرار نگيرد.


پاورقي

[1] سوره ي بقره، آيه ي 284.

[2] سوره ي انعام، آيه ي 160.

[3] سوره ي بقره، آيه ي 225.


بازگشت