نيت، از نظرگاه فقه اسلامي


در اين قسمت از اين گفتار، در صدد آن هستيم كه جايگاه نيت را در فقه اسلامي بشناسيم، و به نظر فقهاي عظام در مورد نيت و معناي آن در احكام اشاره كنيم.

امام امت (مدظله العالي) نيز در شرح حديث بيستم كتاب «اربعين» خود كه محور اصلي گفتار ما است، علاوه بر جنبه هاي حكمي و عرفاني به جنبه هاي فقهي بحث نيز اشاره فرموده اند.

چون مقصود ما، بررسي اجمالي نيت در راستاي تحقق اخلاص و معنا و احكام آن در گنجينه ي عظيم فقه اسلامي است، لازم است به كلمات و بيانات فقهاي عظيم القدر در كتب فقهي



[ صفحه 122]



استناد كنيم.

بحث درباره ي نيت در چند مبحث از كتب فقهي به طور مبسوط و گسترده مطرح شده است. و ما قبل از آنكه به بعضي از آن مباحث اشاره كنيم، به ذكر اين نكته در اين زمينه مي پردازيم.

بحث نيت، با آنكه در تمام ابواب فقه مورد نظر است و به دليل عنوان مبادي داشتن نيت، در همه ي عبادات لازم است به آن پرداخته شود، به چه دليل اين بحث، تنها در چند موضع در كتابهاي فقهي مطرح شده است؟

دليل اين مطلب آن است كه فقها از گذشته مقيد بوده اند كه مناسبتها را در ذكر مسائل رعايت كنند، يعني هر بحثي را با توجه به مناسبتي كه با موضوعي ديگر دارد، در حاشيه ي آن موضوع مطرح نمايند. به عنوان مثال، شرايط بلوغ و مسائل تكليف را كه به نظر مي رسد بايد در ابتداي رساله هاي عمليه مطرح شود، چرا كه كسي كه حائز شرايط تكليف نباشد، عمل كردن به احكام رساله براي او، وجوب و ضرورتي ندارد؛ مع ذلك اين بحث در جاي ديگري مثل كتاب «حجر» و «صوم» از رساله گفته شده است. دليل آن، همان است كه اشاره شد. چون مسائل مربوط به تكليف با باب اول كتب فقهي يعني طهارت تناسب علمي ندارد، به همين دليل، شرايط تكليف را در كتاب حجر به تناسب آنكه فرد غير بالغ نسبت به تصرف در اموال خود ممنوع و محجور است در عداد مسائل و مباحث تفليس (ورشكستگي) آورده اند، و نيز شرايط و علائم بلوغ را در كتاب صوم، آنجا كه شرايط وجوب صوم را مي شمارند، بحث كرده اند. بنابراين، دليل طرح بحث نيت در چند محل اشاره



[ صفحه 123]



شده، همان تناسب فقهي بحث نيت با موضوعات ياد شده است.

اولين محلي كه درباره ي نيت، بحث به ميان آمده در كتاب طهارت مي باشد. يكي از مباحث مهم كتاب طهارت، طهارات ثلاث - يعني وضو، غسل و تيمم - مي باشد و چون وقوع آنها بدون نيت، مقرون به صحت نيست، لذا در ابتداي بحث وضو يكي از شرايط آن را كه نيت است، به تفصيل مورد بحث قرار داده اند.

محل ديگر ذكر مسائل مربوط به نيت، كتاب صلات است، چون كسي كه مي خواهد نماز بخواند، بايد نيت كند، و علاوه بر نيت تعداد ركعات، نيت وجوب و استحباب، ظهر يا عصر يا...، ادا يا قضا بودن و غير آن، نيت اخلاص نيز لازم است. و به اين مناسبت، در اين محل نيز بحث نسبتا گسترده اي درباره ي نيت ذكر شده است. البته بديهي است ذكر بحث نيت در اين دو كتاب نبايد مبناي يك برداشت انحرافي از موضوع گردد كه بنابراين در عبادات ديگر نيت لازم نيست. زيرا هيچ عبادتي بدون نيت، به معناي توجه و اخلاص و قصد تقرب به پروردگار، صحيح نيست؛ لكن در بعضي از عبادات مانند نماز و وضو، جنبه ي قلبي نيت قويتر و از اهميت بيشتري برخوردار است، و در بعضي ديگر از عبادات، جنبه ي جوارحي و عملي عبادات بارزتر و مهمتر است، مانند پرداخت خمس و زكات. در اين گونه عبادات نيز قصد تقرب و خلوص بايد وجود داشته باشد. به طور كلي، نيت براي عبادات، يك شرط حتمي است هر چند كه براي كمال عبادت باشد. و مي توان گفت كه شرط لازم عمل عبادي است اما شرط كافي نسبت به آن نيست بلكه بايد پس از نيت عمل جوارحي هم تحقق يابد.



[ صفحه 124]



مرحوم علامه حلي در كتاب «قواعد» نيت را چنين تعريف كرده است:

«نيت، اراده ايجاد فعل است، به آن جهت كه «مأموربه [1] » شرعي بوده است.» [2] .

در كتاب جواهر و كتب متأخر از «قواعد» نيز بعدا اين تعريف را آورده اند. مرحوم عاملي در شرح كتاب مذكور از كتاب شيخ طوسي (رحمه الله) نيز چنين نقل كرده است:

«نيت را نيت گويند به جهت مقارن بودنش با فعل و حلول آن در قلب، در واقع اخفاي در قلب منظور است. يعني نيت از ماده «نوي» به معناي هسته شي ء است و هسته در بطن شي ء مخفي است، لذا نيت به اصطلاح مذكور به مناسبت ريشه ي لغوي آن استعمال شده، چون نيت نيز مانند هسته، چيزي است كه در قلب پنهان است.»

صاحب شرايع نيز چنين آورده است [3] : «نيت، اراده اي است كه در قلب صورت مي گيرد.» گويا مي خواهد بفرمايد ساير اراده ها جنبه ي خارجي دارد ولي نيت جنبه ي دروني اش از جنبه ي خارجي آن قويتر و بارزتر است.

بعضي از علماي ديگر، فقط وجهه ي محقق شدن فعل را گفته اند و به اين خاطر، نيت را عزم بر فعل يا يك عمل قلبي



[ صفحه 125]



مقارن با فعل و نظير اينها تعريف كرده اند كه البته از جنبه ي مورد نظرشان تعريفي درست ارائه داده اند.

البته بعضي گفته اند كه عزم مسبوق به تردد است به خلاف نيت. و يا بعضي اظهار داشته اند كه نيت همان اراده ي مقارن عمل است بر خلاف قصد كه چنين نيست. و چون اصل مطلب مشخص و معلوم است، نيازي به ذكر اين خصوصيات نيست.

برخي ديگر از علما، نيت را، باعث و انگيزنده ي عمل تعبير كرده اند، به اين معنا كه همچنان كه خود نيت منبعث و انگيخته ي علم است، باعث و انگيزه ي عمل نيز مي باشد.

تعاريف فوق، اغلب آميخته با اصطلاحات متكلمين است، مثل اخطار بالبال (قلب) يا خطور الاشياء في النفس، يا باعث و مبداء بر عمل و امثال آن. البته ذكر اين خصوصيات و توجه انسان به اينها در هنگام عمل باعث مي شود عمل انسان كاملا آگاهانه و با توجه صورت گيرد.

اخطار و خطور يا حضور در ذهن، اينها عاملي است كه شخص را در وقت نيت كردن به وسوسه مي كشاند، لذا عده اي از فقها كه چنين تعابيري در مورد نيت داشته اند، مبحث وسوسه را هم در كنار آن مطرح نموده اند. اما بسياري ديگر از فقهاي عظام، بحث وسوسه را در شرح حديث وسوسه كه در اصول كافي نقل شده، آورده اند. و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي (مدظله العالي) در ضمن حديث بيست و پنجم از كتاب اربعين خود پيرامون وسوسه بياناتي دارند.

شيخ بهايي (قدس سره) در كتاب «اربعين» خود و شيخ



[ صفحه 126]



اعظم انصاري (رضوان الله عليه) در كتاب «طهارت»، بحث وضو، صفحه 79 به نقل از محقق و مقدس اردبيلي (رحمهما الله) و محقق و حكيم الهي صدرالمتالهين شيرازي - ملاصدرا - (طاب ثراه) در شرح اصول كافي و ديگران در اين زمينه به طور مبسوط بحث كرده، و فرموده اند كه خطور و اخطار و حضور وغير آن در مقام تفصيل است، اما در باب نيت، اجمال كفايت مي كند و تفصيل به اين خصوصيات و حتي تصريح به لفظ هم لازم نيست. گرچه هر يك از عناوين «خطور»، «حضور» و... انسان را نسبت به عمل آگاهتر مي سازد ولي در تحقق نيت، همين اندازه كفايت مي كند كه اگر از شخص سئوال شود كه چه مي كني، بداند چه مي كند، وضو مي گيرد، يا نماز ظهر يا عصر بجا مي آورد، بنابراين معناي نيت در اين مقام، توجه داشتن در مقابل غفلت و بي توجهي است، ولي اين معنا قابل تشريح و تفصيل به معاني و خصوصياتي است. و لذا زايد بر آن به مرز و سرحد وسواس مي رسد كه منع گرديده است.

اما مهم مسئله ديگري است و آن اينكه هماهنگ با اين توجه، بايد اخلاص در نيت و به دنبال آن عمل محقق شود، و بر اين اساس رواياتي كه تأكيد بر اهميت موضوع نيت دارد، به كيفيت اين توجه يعني اخلاص نظر دارد. (بعدا راجع به اين مطلب بحث مي شود.)

بنابراين، اخطار به قلب و حضور خصوصيات در ذهن، در مقدمه ي عبادات و عمل به احكام ديني، لزومي ندارد و تنها صرف توجه كفايت مي كند. مانند آنهايي كه فقط مقارنت را كافي



[ صفحه 127]



دانسته اند، بدين معني كه تحقق نيت را به اين دانسته اند كه شخص هنگام انجام عبادت، نسبت به عمل خود غفلت نداشته باشد. همين معناي نيت است در مقام عمل عبادي، و اندك توجهي، موجب صحت وقوع نيت مي گردد. اما اينكه گفته اند بايد خصوصيات فعل را در ذهن حاضر نمود و خطور به قلب كرد و امثال آن، چيزهايي است كه متكلمين و فلاسفه مطرح كرده اند و در جاي خود بايد مورد بحث و بررسي قرار گيرد. اين سخنان ارتباطي با نيت در فقه اسلامي و عبادات ديني ندارد. آنان مي گويند: چون نيت، يكي از صفات نفساني است و يكي از حالات انسان، خطور مي باشد، و چون بحث پيرامون صفات نفساني بر عهده ي ما است، لذا نيت را به عنوان يك خطور يعني يك حالت نفساني مورد بحث قرار مي دهيم. بديهي است كه اين سخن ربطي به مباحث فقهي در اين زمينه ندارد.

فخر المحققين در كتاب «ايضاح» در اين مورد مطالبي به شرح زير بيان فرموده است:

«بسياري از متكلمان، نيت را به عنوان اراده اي از فاعل به سوي فعل و مقارن با آن، تعريف كرده اند. و ايشان (متكلمان)، بين نيت و عزم فرقي قائلند، به اين ترتيب كه عزم را مسبوق به تردد مي دانند بر خلاف نيت. بعضي ديگر از متكلمين و فلاسفه، نيت را اراده ي حادث معني كرده اند، در مقابل اراده ي خداوند كه حادث نيست، يا حداقل حدوثش مثل حدوث اراده ي ما نيست. اين تعابير و عبارات، گهگاه به كتب فقهي بعدي هم راه پيدا كرده و مطرح شده است، در حالي كه با توجه به اختلاف مباني، لزومي به



[ صفحه 128]



طرح آن نبوده است.»

در ارتباط با اين موضوع بحثهايي گسترده توسط فقهاي بزرگ اسلام مانند صاحب جواهر و شيخ اعظم انصاري (رحمهما الله) در مبحث طهارت از كتب «جواهر» و «طهارت» مطرح شده كه اهل تحقيق براي كسب آگاهيهاي بيشتر مي توانند به آن كتب مراجعه كنند.


پاورقي

[1] «مأمور به» عملي را گويند كه شرع مقدس نسبت به انجام آن فرمان داده باشد.

[2] مفتاح الكرامة، كتاب الطهارة، باب الوضو.

[3] شرايع، همان مبحث.


بازگشت