رابطه ي نيت و عمل


همان گونه كه پيشتر بيان شد، ركن اصلي هر عمل نيت است، به طوري كه از ديدگاه شرع مقدس اسلام، فعل بدون نيت، «عمل» شناخته نمي شود. و نيت، از مبادي علمي و ارادي هر عمل است، و دانسته هاي انسان در نيت او مؤثر است، و بر اين اساس نيت جهت دهنده ي عمل است، و در حقيقت نيات، جهت اعمال را آگاهانه و با اراده تعيين مي كند.

صالح، تنها وصف عمل مجزا و جدا از نيت نيست، بلكه هم وصف عمل است و هم وصف مبداء عمل. و از مبادي عمل (چه علمي و چه ارادي) نيت است، پس در آثار شرعي از صلاح عمل، (هم صلاح عمل خارجي يعني بعد ظاهري و يدي عمل) جنبه ي ظاهري و جوارحي عمل منظور است، و همين طور جنبه ي باطني و دروني و جوانحي عمل، كه مربوط به بعد دروني و باطني و بلكه حقيقي است. و سعي انسان بايد بر آن باشد كه صلاح و صحت و درستي را در تمام جوانب و ابعاد تحصيل كند.

و در شريعت، هم حسن فعل منظور است و هم حسن فاعل، بر



[ صفحه 75]



اين اساس ممكن است عملي حسن فعلي داشته باشد ولي حسن فاعلي نداشته باشد، و اين در موردي است كه عملي بدون حسن نيت صادر شده باشد، هر چند ذات آن كار پسنديده باشد، و گاهي هم عكس اين قضيه است. اما آنچه منظور و مطلوب است و عمل صالح را تشكيل مي دهد، جمع هر دو حسن فعلي و فاعلي است.

منظور از نيت، قصد و انگيزه به ايقاع فعل است. يعني نيت كننده، با نيت خود قصد نموده عمل را ايجاد كند. بنابراين نيت در وقوع عمل مدخليت تام دارد.

در ارتباط با تأثير نيت بر عمل، و تزايد آثار نيت و عمل مي توان گفت: عمل و نيت در رابطه با يكديگر حالت مضاربه دارند. مانند دو عددي كه هر يك ضريب ديگري است، هر چه يكي از آن دو عدد بزرگتر شود، كميت حاصل ضرب نيز بيشتر مي شود. هر گاه هر دو عدد با هم زياد شوند، حاصل ضرب به نسبت بيشتري افزايش خواهد يافت.

بين عمل و نيت نيز يك چنين رابطه اي وجود دارد، يعني ارزش هر عمل مساوي حاصل ضرب بار عمل و ارزش نيت آن است. [1] هر قدر نيت، خالصتر شود، نتيجه زيادتر خواهد بود و هر چه بار عمل نيز افزايش يابد، بار حاصل ثواب بيشتر خواهد بود. و در صورتي كه هر دو زياد باشد، مسلما نتيجه مضاعف و بلكه اضعاف مي شود. ولي



[ صفحه 76]



هرگاه، عمل فاقد نيت خالص باشد، مانند آن است كه در تشبيه فوق، نيت در جاي عدد صفر قرار گرفته باشد، در اين صورت، بار عمل اگر 100 هم فرض شود، وقتي در صفر ضرب شود، نتيجه صفر به دست مي آيد؛ خواه عمل مستحب باشد، خواه واجب. و اگر ضريب عمل مفني و تباه كننده بود (ضريب منفي) مانند ريا و سمعه و... نتيجه ي عمل هم تباه است، و در واقع بي نتيجه مي باشد (البته اين حالت در موردي است كه اخلاص شرط عمل باشد.)

هر گاه نيت وجود داشته باشد اما به دنبال آن عملي صورت نگيرد، حاصل آن در مورد واجبات، صفر خواهد بود. يعني اگر در حوزه ي فرايض و احكام واجب، به دنبال نيت، عمل محقق نشود، مثل آن است كه عدد نيت (هر قدر هم بزرگ باشد) در صفر (عدد مربوط به عدم تحقق عمل) ضرب شده باشد كه نتيجه صفر خواهد بود. اما در مستحبات مسأله اندكي تفاوت پيدا مي كند. در اين رابطه روايات زيادي از معصومين (ع) نقل شده كه در اعمال خير، به نيت مؤمن، اگر چه به انجام آن موفق نشود، ثواب تعلق مي گيرد. و اين به خاطر عنايت و فضلي است كه خداوند نسبت به مؤمن روا مي دارد. به عنوان مثال هر گاه مؤمن، هنگام خواب، نيت برخاستن در شب و انجام نوافل شب داشت، لكن توفيق انجام آن را پيدا نكرد، ثواب نماز شب براي او منظور مي شود.

بنابراين، روشن گرديد كه نيت در عمل نقش مستقيم دارد، و صحت و مقبوليت هر عمل بسته به نيت عامل است.

و نيز معلوم شد كه عمل صالح، مجموعه ي عمل و نيت است نه تنها عمل منهاي نيت. براي تكميل اين مطلب، كلماتي از فقها و



[ صفحه 77]



غيرهم نسبت به اين موضوع را مورد توجه قرار مي دهيم.

نظير اين مطلب را علامه ي حلي (ره) در «النهايه» و شهيد اول (ره) در «ذكري» و شيخ بهايي (ره) در «اربعين» آورده اند و علماي ديگر نيز مانند علامه ي مجلسي و فيض كاشاني (قدست اسرارهما) در كتب خويش به اين بحث اشاراتي دارند لكن ما بيان شيخ بهاءالدين عاملي را از كتاب «اربعين» وي نقل مي كنيم:

«كسي كه فعلي را بدون قصد ايقاع آن تصور نمود، يعني قصد فعل نكرد، بلكه تنها مبداء علمي آن را ايجاد و نيت كرد، اطلاق نيت در اينجا بر تصور صرف فعل بدون قصد ايقاع مجاز است، لكن در واقع نيت نيست. زيرا نيت، قصد فعل است با قصد ايقاع.

به عنوان مثال، شخصي كه به نيت حدث نوم [2] وضو ساخت و سپس معلوم شد، در واقع حدث ديگري غير از نوم، باعث بطلان وضوي او شده بود. در فرض آنكه وي جاهل بوده و سهوا به خيال آنكه حدثي از وي سر زده و بايد رفع حدث كند، لذا به نيت نوم، وضو گيرد، وضوي وي صحيح است. اما اگر عمدا و با علم به اين كه حدث نوم از وي صادر نشده و حدث ديگري از او سر زده، مع ذلك، نيت رفع حدث نوم را نمود، وضويش باطل است؛ زيرا در واقع نيت را به بازي گرفته و چيزي را كه واقعيت نداشته تصور كرده است.»

نظير اين حديث، در كتاب «نهاية الاحكام» شيخ طوسي (ره) به اين شرح آمده است: «براي رفع حدث، تصور حدث خاصي واجب نيست؛ اما اگر رفع حدث معيني (مثل نوم) را نيت كرد، و بعدا معلوم



[ صفحه 78]



گرديد، واقعا حدث نوم از وي صادر شده، وضويش - به طريق اجماع - صحيح است، ولي چنانچه خلاف آن معلوم گرديد، يعني مشخص شد كه نوم از وي حادث نشده و بايد رفع حدث ديگري را نيت مي كرد، در اين فرض اگر اشتباه كرده باشد، اقرب صحت وضو است، چون قصد رفع حدث معيني شرط نيست؛ اما در صورت علم به عدم صدور حدث نوم، باز همين نيت را كرد، چون نيت را به بازي گرفته، وضويش باطل است.»

نظير همين كلام و حكم را رافعي، از علماي اهل سنت، بيان داشته است. وي علت بطلان عمل فوق را چنين بيان مي كند:

«چون نيت بايد مشير و مرتبط با عمل باشد، پس نيت خلاف، آن عمل را بي ارزش و باطل مي گرداند. به بيان ديگر، هرگاه كسي در ذهن خود امري را تصور و نيت كند كه خلاف واقع و مغاير با عملي كه بايد انجام دهد، باشد، در واقع نيت نكرده، بلكه آن، حديث نفس و تصور چيزي نزد خود است.»

تا اين جا، راجع به اهميت نيت به طور اجمال بحث شد و روشن گرديد كه نيت تا چه اندازه در عمل شخص مؤثر و حائز اهميت است.


پاورقي

[1] و اگر فرض بي نهايت خلوص در طرف نيت، فرض صحيحي باشد، قهرا ارزش آن عمل هم بي نهايت ارزش است و اينجا مسائلي است كه گفتار و نوشتار ظرفيت شرح آنها را ندارد.

با چنين حالتي ضريب نيت در عمل ممكن است اهميت و ارزش اعمال از افق زمان و مكان فراتر رود و پاداشهاي عمل هم به تضاعف، و بلكه فوق حساب و والاتر از حد پاداش به حساب مي آيد، اما شرط آن اخلاص است كه خلوص حقيقي تحصيل رضاي پروردگار است.

[2] نوم: خواب،. آن يكي از عواملي است كه وضو را باطل مي كند، و اصطلاحا از نواقض وضو شمرده مي شود.


بازگشت