شرح حديث بيستم


بسم الله الرحمن الرّحيم و به نستمدّ و نستعين

در كتاب ايمان و كفر، باب اخلاص، حديث چهارم از مجموعه ي شريف اصول كافي چنين روايت شده است:

.... عن سُفيان بن عُيَينه عَن اَبي عَبدالله (ع) في قول الله تعالي: «لِيَبلُوَكُم اَيُّكُم اَحسَنُ عملاً» [1] قال: لَيسَ يعني أكثَرُكُم عَمَلاً و لكن اَصوَبُكم عَمَلاً وَ إنّما الإصابَةُ خَشيَةُ الله و النيّة الصّادقه و الخشية (و الحَسَنة).

ثم قال: الإبقاءُ علي العَمَل حَتّي يَخلُصَ اَشَدُّ مِن العَمَل و العَمَلُ الخالِصُ الَّذي لا تُريدُ اَن يَحمدَك عَلَيه اَحَدٌ اِلّا الله عَزَّوجَلَّ و النِيَّةُ اَفضَلُ مِنَ العَمَل؛ اَلا و اِنَّ النِيّةَ هي العَمَلُ، ثُمَّ تَلا قَولَه



[ صفحه 56]



عَزَّوجَلّ: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلي شاكِلَتِه» [2] يعني عَلي نِيَّتِهِ. [3] .

ترجمه: سفيان بن عيينه گويد: امام صادق (ع) در تفسير قول خداي عزوجل كه مي فرمايد: «تا بيازمايد شما را كه كدام يك نيكوكارتريد.» فرمود: افزونتر بودن عمل شما نيست، بلكه درست تر بودن آن است، و درست بودن، همانا خشيت از خدا و نيت صادق و خشيت و ترس (و كار نيك) است.

سپس فرمود: پايداري بر عمل تا آن كه خالص شود، از خود عمل سخت تر است. و عمل خالص آن است كه توقع نداشته باشي به خاطر آن، كسي جز خداي عزوجل تو را بستايد. و نيت، افضل و برتر از عمل است. هان! به راستي نيت همان عمل است. سپس، اين قول خداي عزوجل را تلاوت فرمود: «بگو همگان بر طبق شاكله ي خود عمل مي كنند.» يعني بر طبق نيت خود.

در اين حديث شريف، امام صادق (عليه السلام) ابتدا به تفسير يك آيه از قرآن كريم مي پردازند و مطالبي ذكر مي فرمايند، و در توضيح آن مطالب، آيه ي ديگري را شاهد مي آورند. اصل آيه اي كه مورد تفسير حضرت صادق (ع) قرار گرفته، آيه ي دوم در سوره ي ملك است:

اَلّذي خَلَقَ المَوت و الحَيوةَ لِيَبلُوَكُم اَيُّكُم اَحسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ العَزيزُ الغَفور.

ترجمه: آن كه مرگ و زندگي را آفريد تا بيازمايد كه كدام نيكوتر و خوبتريد از حيث كردار، و او عزيز و آمرزنده است.

در اين آيه چند نكته ي شايان ذكر وجود دارد. آيه مي فرمايد: «خَلَق المَوت»، يعني مرگ را آفريد. مگر موت قابل خلقت است؟ آيا



[ صفحه 57]



مرگ چيزي است كه ايجاد بشود؟

پاسخ اين است كه آري، «موت» هم مخلوق خداوند است. مرگ يك امر عَدَمي نيست كه قابليت خلقت نداشته باشد، بلكه يك امر وجودي است. [4] .

در اين رابطه بيان و سخني در كتاب «اربعين» است كه فوق العاده مورد اهميت و دقت است. فقيه اكبر، استاد اعظم، عارف مجاهد، علامه ي كبير، امام امت خميني (مدّ ظلّه العالي) در شرح اين حديث مي فرمايند: «تحقيق آن است كه موت عبارت است از انتقال از نشئه ي ظاهره ي ملكيه به نشئه ي باطنه ي ملكوتيه. يا آن كه موت عبارت است از حيات ثانوي ملكوتي بعد از حيات اولي ملكي.»

در آيه ي شريفه، خداوند خلقت «موت» را بر خلقت «حيات» مقدم داشته است. شايد يكي از جهات اين تقدم، بيان غايت آفرينش باشد. يعني اي انسان! تو محدود و محصور در اين زندگي و حيات دنيوي نيستي و هر عمل خير يا شري كه در اين جهان انجام دهي، پاداش يا كيفر آن، در اين جهان ميسّر نيست. به عنوان مثال اگر شخصي دستش به خون صدها انسان بي گناه آلوده شود، چگونه مي توان او را به جزاي كشتارش رسانيد. در اين جهان، فقط قصاص يك قتل او ممكن است. بنابراين، عقل آدمي حكم مي كند كه بايد عالَم ديگري وجود داشته باشد تا در آنجا كيفر مناسب اين عمل فجيع ميسور باشد. انتقال به آن عالَم، از رهگذر موت صورت مي گيرد.



[ صفحه 58]



و همچنين در جهت اعمال خير، پاداش واقعي در اين عالم امكان پذير نيست (بلكه هر چه به عنوان پاداش فرض نماييم، پاداش واقعي آن عمل خير در اين دنيا نيست، جز آن كه گوشه اي از پاداش است) و بايد در عالم والاتر، تحقق يابد.

بنابراين معناي آيه اين گونه مي شود: خداوند خلق كرد انتقال انسان از عالم مُلك (دنيا) به عالم ملكوت (عالم والاتر) را (يعني موت را). و در حقيقت، ظاهر و بدن انسان كه جهات متناسبي با عالم دنيا دارد با مرگ هم در اين دنيا هست، ولي باطن و نفس انسان كه هماهنگي با عالم ملكوت دارد، با مرگ به آن عالم منتقل مي شود. و نيز خلق كرد حيات را (كه گوشه اي از آن حيات همين دنياست.)

سپس مي فرمايد: لِيَبلوَكم اَيُّكُم اَحسَنُ عَمَلاً؛ يعني تا بيازمايد شما را كه كدام نيكوكارتريد.

معناي آزمايش در اين آيه چيست؟ [5] .

معمولا كسي آزمايش مي كند كه نسبت به موضوعي جاهل باشد و بخواهد از آن آگاهي يابد. خداوند كه عالِم السِّر و الخفيّات است و به هر چيز آگاهي دارد، به چه دليل آزمايش مي كند؟

جهت آزمايش الهي اين است كه انسانها، همگي بايد مورد



[ صفحه 59]



امتحان و آزمايش قرار گيرند، چنانچه خداوند مي فرمايد:

أحسب الناس أن يتركوا ان يقولو آمنّا و هم لا يفتنون [6] .

ترجمه: آيا مردم چنين گمان كرده و پنداشته اند كه تنها به صرف اينكه گفتند ما ايمان آورديم، رها گرديده و امتحان نمي شوند.

بنابراين بر اساس ملاك احسنيت و افضليت عمل، بايد بهترين افراد انسان معلوم گردد، البته في نفسه و براي خودشان نه براي خدا.

آزمايش انسان، همانند جزا و پاداش عمل او، به طور كامل در اين دنيا ممكن نيست. آنچه در اين دنيا واقع مي شود، يك آزمايش نسبي است. آزمايش واقعي در عالَم باقي صورت مي گيرد. در واقع، عملي را كه آدمي در دنيا انجام مي دهد، محاسبه ي دقيق و محاكمه ي حقيقي آن به عالم ديگر موكول مي شود و اين محاكمه و محاسبه، خود آزمايش ديگري است.

به عبارت ديگر، هم در اين دنيا آزمايش صورت مي گيرد كه همان عمل و آثار مترتب بر آن باشد، و هم در جهان ديگر كه همان محاسبه و محاكمه ي عمل است. البته در آن سرا ديگر جاي انجام عمل نيست.

شايد يك دليل ديگر تقدم خلق موت بر حيات، در آيه ي مورد بحث، اين باشد كه آزمايش و معلوم شدن نيكوكارترين افراد، به واسطه ي موت، يعني انتقال از اين دنيا تحقق مي يابد. و واضح است كه عنوان آزمايش، تمام اين مراتب و مراحل را شامل مي شود.



[ صفحه 60]



حضرت امام صادق (ع)، در ذيل آيه مي فرمايند: منظور از آزمايش آشكار شدن اين نيست كه چه كسي بيش كردارتر از ديگران است، بلكه آن است كه چه كسي درست كردارتر از ديگران است. سپس مي افزايند: به راستي درست بودن، همانا خشيت خدا و نيت راستين و كردار نيك است.

قبل از توضيح سخن گرانقدر امام صادق (ع) شايسته است روايتي را كه در ارتباط با اين آيه ي شريفه، از رسول اكرم (ص) نقل شده، زينت بخش مطالب كنيم.

ابوقتاده از حضرت محمد (ص) از معناي «ايكم أحسن عملا» در آيه مذكور سئوال كرد. حضرت فرمودند:

أيُّكُم اَحسَنُ عقلاً ثم قال: أتَمُّكم عَقلاً و اَشَدُّكُم لله خَوفاً و اَحسَنكُم فيما أمرالله عَزوجَلَّ بِهِ وَ نَهي عَنه نَظَراً و اِن كانَ اَقَلَّكم تَطَوُّعاً. [7] .

ترجمه: كدام يك از شما عقلا بهتر و تمامتر و در خوف از خدا شديدتريد. و كدام يك در آنچه خداوند بزرگ بدان فرمان داده، يا از آن نهي فرموده، حُسن نظر بيشتري داريد، هر چند در انجام آن ميل و رغبت كمتري داشته باشيد.

در روايت ديگري نيز فرمودند:

اَيّكُم اَحسَنُ عَقلاً و اَورَعُ عَن مَحارِم الله و اَسرَعُ في طاعَةِ الله.

ترجمه: [معلوم شود] كدام يك از شما خردمندتر، و در محارم خداوند، با ورع بيشتر رفتار مي كنيد و خود نگهدارتريد، و در اطاعت از اوامر او شتابانتر هستيد.



[ صفحه 61]



از امام رضا (ع) روايت شده كه در تفسير آيه ي كريمه «لِيَبلُوَكُم اَيُّكم اَحسَنُ عَمَلاً» فرمودند:

إنَّهُ عَزّوجَلّ خَلَقَ خلقه لِيَبلوَهُم بِتَكليفِ طاعَتِه و عِبادَتِه لا عَلي سبيلِ الاِمتحانِ و التَجرِبَه لِأنَّهُ لم يَزَل عَليماً بكُلِّ شيي ءٍ. [8] .

ترجمه: به راستي كه خداوند عزيز و بزرگ، خلق خود را بيافريد تا آنان را بيازمايد به تكليف طاعت و عبادت او (كه نسبت به مقام اطاعت در چه حدي تلاشگر و كوشا هستند.) نه از رهگذر امتحان و تجربه؛ زيرا او همواره به تمام اشياء، عالِم و آگاه است.

البته مطالب بسياري در اينجا مطرح است كه فعلاً به جهت اختصار به همين مقدار بسنده مي كنيم.

حضرت صادق (ع) در ادامه ي حديث، فرمودند: و انّما الأِصابَةُ. درست بودن عمل داراي چند نشانه و معيار است:

1 - خشيت از خداوند. در صورتي عمل انسان قرين صواب خواهد بود كه شخص عامل در دل، از خداوند، هماهنگ با خشيت در خوف باشد و بترسد. فرق خشيت و خوف در مباحث ديگري بيان خواهد شد.

2 - نيت راستين. دومين ملاك عمل درست، نيت صادق است كه بزرگترين و اصلي ترين ستون عمل مي باشد. [9] درباره نيت،



[ صفحه 62]



در مباحث آينده گوشه اي از مطالب لازم بيان خواهد شد.

3 - خشيت يا حسنه به اختلاف نُسَخ. چنانچه نسخه ي اصلي «خشيت» باشد، چنين استفاده مي شود كه نيت صادق بين دو خشيت واقع است. يعني براي تحقق عمل صواب، شخص عامل بايد پيش از نيت و بعد از آن، خشيت و ترس از خدا داشته باشد. و نيت خود را محفوف و مقرون بين دو خشيت قرار دهد، گويي نيت، هماهنگ با خشيتي از قبل و بعد از نيت باشد. و اگر در نسخه «حسنه» باشد، منظور از حسنه، كار نيك است و انجام آن، مستلزم خشيت از خداوند و نيت صادق است. و البته اين عنوان اشاره به آن معنا دارد كه عمل نيك توأم و قرين با نيت صادق مقرون به خشيت است، و عمل نيك و حَسَن، عملي است كه روح خشيت در او تجلي يافته باشد.

در اين بخش از بحث به همين مقدار بسنده مي شود، چون سخن از موت و بعضي از اوصاف و حالات و ملكات انسان (كه در حقيقت تشخّصات و تعيّنات انسان مي باشد) همانند: خشيت و نيت صادق و مشابه آن، به ميان آمده، مناسب است در بحث آينده اشاره اي كوتاه به محور اين تعيّنات (كه در واقع نفس انسان است)، و نيز ارتباط نفس و موت داشته باشيم.


پاورقي

[1] سوره ي الملك، آيه 2.

[2] سوره ي الاسراء، آيه ي 84.

[3] اصول كافي، كتاب ايمان و كفر، باب اخلاص، حديث چهارم.

[4] درباره ي عدم و قضايايي كه مفاد آن قضايا مفاد عدمي است، مطالب و مسائلي است كه در اين جا فرصت ذكر آنها نيست، و علي الخصوص مطالبي از رهبر كبير انقلاب اسلامي (مدظله العالي) هست كه انشاء الله تعالي در ضمن رساله ي مستقلي نشر مي يابد.

[5] بايد توجه داشت كه در قرآن انواع و اقسام آزمايش براي انسان و جامعه انساني ذكر شده، و حتي آزمايش و سنجيده شدن انسانها در ارتباط با يكديگر. كه خداوند مي فرمايد: وَ لكِن لِيَبلُوَ بَعضَكُم ببعضٍ (سوره ي محمد (ص)، آيه ي 4).

و خلاصه متجاوز از بيست قسم از آزمايش در قرآن تلويحاً يا تصريحاً ذكر شده كه در حواشي بر حديث پانزدهم از چهل حديث برشمرديم، مراجعه شود.

[6] سوره ي عنكبوت، آيه ي 2.

.... و اذ ابتلي ابراهيم ربه بكلمات... سوره ي بقره، آيه ي 124.

.... و ليُبلِيَ المؤمنين منه بَلاءً حسناً... سوره ي انفال، آيه ي 17.

.... اُولئكَ الذينَ امتَحَنَ اللهُ قلوبَهم للتقوي... سوره ي حجرات، آيه ي 3.

[7] مجمع البيان، ذيل آيه ي شريفه، جلد 10، ص 322، چاپ اسلاميه، محشّي به حواشي و نظريات مرحوم استاد علامه ي كبير شعراني (ره).

[8] بحارالانوار، ج 4، ص 80.

[9] در ضمن دعاي روزهاي ماه مبارك رمضان است: و ارزقني [و ارزقنا] الحج و العمرة و الأجتهاد (والجدَّ) و القُوَّةَ و النَّشاطَ و الأنابَةَ و التّوبَةً (والتوفيق) و القربةَ و الخير المقبول وَ الرغبةَ والرَهبةَ والتضرع و الخشوع و الرِّقَّةَ و النّيّةَ الصادقه و صِدقَ اللّسان و الوَجَلَ منك و الرَّجاءَ لك الخ.

و نيز در قسمتي از دعاي حضرت مهدي (عج) اين فراز است: و صدق النيّة...

از سياق اين كلمات، جايگاه نيت در اوصاف انسان و ملكات باطني، و نيز متّصف شدن نيّت به وصف صدق و راستي به وضوح معلوم است.


بازگشت