عطر اذان : زهرا اكافان «ندا»




باز هم در پرتو عطر اذان

مي رود دستم به سوي آسمان



لا به لاي عطر او گم مي شوم

مثل دريا، پرتلاطم مي شوم



كوچه هاي تنگ دل گل مي دهند

بوي شبنم بوي سنبل مي دهند





[ صفحه 70]





سرخوش از صهباي باور مي شوم

غرق در «الله اكبر» مي شوم



مي شوم مبهوت رمز و رازها

مي كنم تا اوج دل پروازها



كوچه هاي دل پر از تاب و تب است

خانه هايش غرق يارب يارب است





[ صفحه 71]




بازگشت