اهميت و فضل نماز آدينه


آدينه، روزي بزرگ است با فضلي عظيم، يوم العروبه ي اعراب جاهلي و جمعه ي مسلمين، عيد مؤمنان، روز تنظيف، تغسيل تطهير، روز بي اعتنايي به سودهاي مادي و عنايت به منافع معنوي، روز تعطيل كار و كسب و شتافتن به سوي ياد خدا، روز از دنيا گسستن و به خدا پيوستن، روز نيايش هاي خاص و پيوند زهدان ها، روز ارتباط ويژه با خدا و خلق خدا، روز اتحاد و همبستگي، روز ولي عصر، بقية الله الاعظم، حضرت حجة بن الحسن العسكري، صلوات الله و سلامه عليه و علي ابائه، روز رحمت فرستادن بر اسعد بن زراره اولين اقامه كننده ي جمعه و روز درخواست آمرزش مردگان.

غزالي مي نويسد: اندر خبر است كه خداي تعالي، اندر هر آدينه ششصد هزار بنده آزاد كند از دوزخ. و رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: دوزخ را هر روز در نزديكي زوال آفتاب بتابانند مگر روز آدينه كه دوزخ را اندر اين وقت نتابانند. و گفت: هر كه روز



[ صفحه 218]



آدينه فرمان يابد، وي را مزد شهيدي بنويسد و از عذاب گورش نگه دارند. [1] .

بايد دانست كه بزرگي آدينه از فضل جماعت جمعه است و اهميت و فضل اين فريضه را اين بس كه به دستوري كه خدا در سوره ي جمعه داده است نظري كنيم.

به همه ي مسلمانان و مؤمنان فرمان مي دهد كه به محض شنيدن اذان جمعه به سوي ذكر خدا بشتابند و خريد و فروش و كارها و برنامه هاي ديگر را رها سازند تا آنجا كه اگر گرفتار كمبود مواد غذايي باشند و كارواني بيايد و حامل مايحتاج آنان باشد به سراغ آن نروند و خطبه هاي جمعه را رها نكنند.

يا ايها الذين امنوا اذا نودي للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الي ذكر الله و ذروا البيع... [2] .

و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:

ان الله تعالي فرض عليكم الجمعة فمن تركها في حياتي او بعد موتي استخفافاً بها او جحوداً لها فلا جمع الله شمله، و لا بارك له في امره، الا و لا صلوة له الا و لا زكوة له، الا و لا حج له، الا و لا صوم له، الا و لا بر له حتي يتوب. [3] .

خداوند، نماز جمعه را بر شما واجب كرد. هر كس آن را در حيات من يا پس از وفات من، از روي استخفاف، و يا انكار رها سازد، خداوند، او را پريشان مي كند، و به كارش بركت نمي دهد. بدانيد! نمازش پذيرفته نمي شود. بدانيد! زكاتش را قبول نمي كنند. بدانيد! حجش، قبول نيست، بدانيد! كارهاي نيك او قبول نخواهد شد تا آن كه توبه كند و ديگر نماز جمعه را رها نكند، سبك نشمارد، و منكر نشود.

در روايات ائمه ي اهل بيت (عليهم السلام) نيز به لحاظ اهميت و فضيلت نماز جمعه تأكيدهاي فراواني درباره ي آن ديده مي شود.

در حديثي از امام باقر (عليه السلام) آمده است:



[ صفحه 219]



صلوة الجمعة فريضة، و الأجتماع اليها فريضة مع الأمام فأن ترك رجل من غير علة ثلاث جمع فقد ترك ثلاث فرائض و لا يدع ثلاث فرائض من غير علة الا منافق. [4] .

نماز جمعه، فريضه است و اجتماع براي آن (به امامت امام معصوم)، فريضه است. هرگاه مردي بدون عذر، سه جمعه را ترك گويد، فريضه را ترك گفته و كسي سه فريضه را بدون دليل ترك نمي كند مگر آن كه منافق باشد.

بايد توجه داشت همان طور كه از روايت اخير استفاده مي شود. اين گونه روايت ها كه درباره ي تاركان نماز جمعه آمده است و برخي از آن ها را در مواضع ديگر آورديم مربوط به زمان حضور امام معصوم مبسوط اليد است كه نماز جمعه در آن واجب عيني است نه واجب تخييري اما امروز كه نمازگزار در انتخاب نماز ظهر جمعه و نماز جمعه مخير است و عدم شركت او در نماز جمعه از روي استخفاف و استنكار نمي باشد، مشمول اين مذمت ها نيست. هر چند اهميت فزون از حد نماز جمعه، در اين روزگار نيز محفوظ است به ويژه آن كه غربت اسلام و مسلمين در ميان انبوه دشمناني كه به سلاح هاي مخرب فرهنگي و غير فرهنگي مجهزند، بخوبي احساس مي گردد.

شخصي به محضر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) رفت و گفت: اي فرستاده ي خدا! من بارها آماده ي رفتن به حج شده ام اما توفيق، رفيقم نگشته است. فرمود:

عليك بالجمعة فأنها حج المساكين. [5] .

بر تو باد كه پيوسته در نماز جمعه حضور يابي كه آن حج مستمندان است.

كنايه از آن كه برگزاري نماز جمعه شكل كوچك تر و محدودتري از كنگره ي عظيم و جهاني حج، و دربردارنده ي بسياري از بهره هاي آن مناسك بزرگ عبادي - سياسي اسلام است.

و روايت شده است كه آن بزرگوار فرمودند:



[ صفحه 220]



من أتي الجمعة ايماناً و احتساباً استأنف العمل. [6] .

كسي كه از روي ايمان و بر وجه حسبت (رضاي خدا) به نماز جمعه درآيد، برنامه ي عملش را از سر گرفته است.

كنايه از آن كه تمام گناهان گذشته اش آمرزيده خواهد شد به گونه اي كه گويا دوره ي تكليفش از نو شروع شده است.


پاورقي

[1] كيمياي سعادت، تصحيح خديو جم، ج 1، ص 175.

[2] سوره ي جمعه، آيه 9.

[3] وسايل الشيعه، ج 5، ص 7، باب وجوب صلوة الجمعة، حديث 28.

[4] وسايل الشيعه، ج 5، ص 4، حديث 8.

[5] وسايل الشيعه، ج 5، ص 5، حديث 17.

[6] وسايل الشيعه، ج 5، ص 4، حديث 10 و من لا يحضره الفقيه، حديث 1260.


بازگشت