نماز، بهجت بخش زمين


نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به ابوذر فرمودند:

يا اباذر ما من صباح و لا رواح الا و بقاع الأرض ينادي بعضها بعضا يا جاره، هل مر بك اليوم ذاكر الله، عزوجل، او عبد وضع جبهته عليك ساجداً لله فمن قائلة (لا) و من قائلة (نعم) فأذا قال نعم اهتزت و انشرحت و تري ان لها الفضل علي جارتها. [1] .

اي ابوذر! هيچ بامداد و شامگاهي نيست مگر آن كه برخي از قطعه هاي زمين،



[ صفحه 206]



برخي ديگر را صدا مي زنند و مي گويند: اي همجوار من! آيا امروز يادكننده ي خدا يا بنده اي كه جهت سجده ي حق، پيشانيش را بر تو بگذارد، بر تو گذشته است؟ بعضي گويند: «خير» و برخي گويند: «آري»، هنگامي كه قطعه زميني، جواب مثبت مي دهد، از آن كه بر آن نماز خوانده اند، به وجد مي آيد و گشاده مي گردد و مي بيني كه آن زمين بر زمين هاي مجاورش برتري دارد.

از اين سخن نيز مي توان دريافت كه فضيلت زمين نمازخانه و مسجد، بر ديگر زمينها چه بسيار است.

در ترجمه ي رساله ي قشيريه است كه ابويزيد بسطامي را صفت كردند كه فلان جاي، مردي پديدار آمده است كه به ولايت مي گويد: ابويزيد قصد او كرد تا او را ببيند. چون به مسجد آن مرد رسيد، بنشست. اندر انتظار او، مرد بيرون آمد و اندر آن مسجد آب دهن بينداخت. ابويزيد بازگشت و بر وي سلام نكرد و گفت: اين مردي است كه ادبي از آداب شرع نگاه نمي دارد، چگونه بر اسرار حق، سبحانه و تعالي، امين بود؟! [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 77، ص 86، س 8.

[2] ترجمه ي رساله ي قشيريه با تصحيحات و استدراكات بديع الزمان فروزانفر، ص 427.


بازگشت