نماز از زشتكاري و هرزگي باز مي دارد


خداي تعالي، در سوره ي عنكبوت براي دلداري پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و آرام دادن به قلب و نيرو دميدن به روح او، ابتدا فرازهايي از سرگذشت جوامع پيشين و پايان غمناك زندگاني آنان را كه پيامد رفتار نادرست آنان در برابر هدايت ها و ارشادهاي رهبران خدايي و پيامبران بزرگ الهي بوده است، بيان مي كند آن گاه براي آن كه بتواند امت خويش را به صلاح آرد و از گناهان مصيبت باري كه پيشينيان مرتكب شده اند، دور نگه دارد و اجتماعي متفاوت با جوامع پيشين تربيت كند، طي دو



[ صفحه 180]



فرمان، خط مشي كلي و جامعي را فراروي وي قرار مي دهد.

فرمان اول، برخواندن وحي بر مردم و آشنا كردن آنان با كتاب خداست.

اتل ما اوحي اليك من الكتاب.

و فرمان دوم، برپاداشتن نماز در ميان مردم (و أقم الصلوة). [1] .

اين دو فرمان، يك خط است و در يك راستا و هر يك از آن دو با ديگري هماهنگ است زيرا كه وحي، پيامي آسماني براي بهسازي و تنزيه افراد و جوامع است و به آنان دور باش از گناه و درس ذكر خدا مي دهد كه «هدي» و «تذكره» است.

و نماز نيز از گناه زشت و اعمال ناروايي كه مورد رد و انكار فطرت است، باز مي دارد:

ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر. [2] .

و همانند وحي، ذكر خداست كه آن چه در نماز مي خوانيم، يا كلام خداست و يا برگرفته از كلام خدا و افعال نماز نيز صورت تجسم يافته ي اذكار آن است و چنان كه آيه مي گويد، ذاكر بودن نماز، مهم تر از ناهي بودن آن است و لذكر الله اكبر.

تا اين جا سخن مربوط به هماهنگي قرآن و نماز در امر ياد كردن از خدا و دفع مفاسد پنهان و آشكار و اصلاح فرد و جامعه است.

اما آن چه در اين آيه جلب توجه مي كند اين است كه اقامه نماز با وجود آن كه فرمان وحي است و دستور آن در كتاب خدا مذكور است، ليكن خداوند صفات بازدارندگي از فحشا و منكر و يادآوري از خدا را به طور مشخص به نماز نسبت مي دهد و نه قرآن.

گويا نماز از آنجا كه جنبه ي عملي دارد و وحي تجسم يافته است، توان اجرايي آن در دفع فساد و يادآوري از خدا بيشتر از وحي است و شايد اين اختصاص از آن جهت است كه درخت وحي داراي شاخه هاي زيادي است كه ميوه ي شيرين تربيت دارد و نماز، در ميان آن ها شاخه ي اصلي و پرثمرترين فرع است.



[ صفحه 181]



بازدارندگي از گناه، جزئي از طبيعت نماز است، نمازي كه نمازگزار را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده از گناه؛ يعني مبدأ و معاد مي اندازد، بايد داراي خاصيت بازداري از فحشا و منكر باشد.

وقتي انسان در محضر خدا حضور مي يابد، او را از همه چيز و همه كس بالاتر و برتر، و بزرگتر از حد وصف مي بيند، به ياد نعمت هاي او مي افتد و حمد و سپاس او مي گويد، تنها او را مي پرستد و از او كمك مي جويد، راه راست را از او مي خواهد و بيزاري خود را از راه غضب شدگان حضرت كردگار و گمراهان بروز مي دهد، بي ترديد، حركتي در قلب و روحش به سوي پاكي و تقوا پديد مي آيد، قامتش را براي او خميده مي سازد و پيشانيش را در پيشگاهش به خاك مي سايد، با غرق شدن در بزرگي او، خود و خواسته هاي خود را فراموش مي كند، بر يگانگي خدا و رسالت رسولش مهر تأييد مي زند، خود را در زمره ي صالحان ذكر مي كند، و اذكار و اعمال نماز را در هر شبانه روز، حداقل، پنج بار تكرار مي كند و علاوه بر آن پيش از هر نماز خود را مي شويد و پاك مي سازد و از پليدي نجاست و حرام دوري مي كند.

چنين امور و چنين حالاتي، طبيعتاً موجي از معنويت در او پديد مي آورد كه خس و خاشاك گناه و هوس، و پوچي و بيهودگي را از وجودش دور مي سازد زيرا هر يك از آن ها به تنهايي تأثيري باز دارنده در برابر فحشا و منكر دارد و البته مجموعه ي آن ها كه نماز ناميده مي شود، تأثير كلي تر و قوي تر در بازداري از فحشا و منكر دارد؛ منتها هر نمازي به قدر برخورداري از كمال و روح عبادت، از فحشا و منكر باز مي دارد؛ به عبارت ديگر هر نمازي به اندازه ي نقص و كمالش صاحب خود را از فحشا و منكر منع مي كند ليكن نماز، هر چند سطحي و ناآگاهانه باشد، غيرممكن است كه هيچگونه تأثيري در نماز كننده نگذارد.

آنان كه نماز حقيقي نمي خوانند و آلوده به گناه هستند، اگر همان نماز ناقص و سطحي را نخوانند، از آن هم آلوده تر خواهند شد.

از جابر روايت شده است كه گفت: به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) گفتند: فلان شخص،



[ صفحه 182]



روزها نماز مي خواند و شب ها به سرقت اشتغال مي ورزد. فرمود:

ان صلاته لتردعه. [3] .

همانا نمازش او را از آن عمل باز خواهد داشت.

گناه زدايي نماز، به قدري مهم است كه ملاك رد و قبول نماز و ميزان سنجش قبولي آن است؛ با اين همه خداي تعالي، فرمود:

و لذكر الله اكبر

هر آينه تأثير نماز در يادآوري از خدا، بزرگتر و مهم تر از تأثير آن در نهي از فحشا و منكر است.

جمله ي فوق، فلسفه اي مهم تر و حكمتي بزرگتر از خاصيت نهي از فحشا و منكر را براي اقامه نماز مطرح مي كند.

دليل بزرگتر بودن اين حكمت، آن است كه عامل اصلي ناهي بودن نماز از فحشا و منكر؛ همان «ذكر الله» بودن آن است؛ به عبارت ديگر اگر نماز، موجب نهي از فحشا و منكر است، به آن جهت است كه ياد خداست.

ذكر خدا، ريشه، و پايه و مايه ي تمام اصلاحات و روح تمام عبادت هاست.

مقدمات، مقارنات و تعقيبات نماز، همه و همه زنده كننده ي ياد خدا در دل هاست.

خداي تعالي در چهاردهمين آيه از سوره ي طه به اين حكمت بنيادين نماز اشاره كرده است و خطاب به موسي (عليه السلام) فرموده است:

اقم الصلوة لذكري

نماز را براي ياد من برپادار.

شيخ طبرسي (رحمه الله) در تفسير اين جمله با تكيه بر روايت ابن عباس گفته است؛ معني آن اين است كه:

لذكر الله اياكم برحمته اكبر من ذكركم اياه بطاعته. [4] .



[ صفحه 183]



ياد خدا از شما، به وسيله ي رحمت، بزرگتر از ياد شما از او، به وسيله ي طاعت است، و از مجاهد روايت شده است كه گفت:

لذكر الله عبده اكبر من ذكر العبد ربه. [5] .

ياد خدا از بنده ي خويش، بزرگتر از ياد بنده از پروردگار خود است.

اين تفسير با توجه به كريمه ي (فاذكروني أذكركم) درست مي نمايد و برخي از عرفا گفته اند، تا او بنده را ياد نكند، بنده او را ياد نتواند كرد.

ليكن در بيشتر مواردي كه «ذكر الله» بكار رفته است، مراد همان ياد كردن بنده از خداست؛ چنان كه از معاذ جبل روايت شده است كه گفت: هيچ يك از اعمال آدمي، از ذكر خدا برايش نجاتبخش تر از عذاب الهي نيست. از او پرسيدند: حتي جهاد در راه خدا؟ گفت: بلي زيرا خدا فرموده است:

و لذكر الله اكبر

و از همو روايت شده است كه گفت: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال شد: كدام عمل در نزد خدا محبوب تر است؟ فرمود:

«آن كه بميري و زبانت به ذكر خداي عزوجل، تر باشد»

و از ابوالعاليه روايت شده است كه در مورد كريمه ي

... ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر...

گفت:

الصلاة فيها ثلاث خلال: الأخلاص و الخشية و ذكر الله. فكل صلاة ليس فيها من هذه الخلال فليس بصلاة فالأخلاص يأمره بالمعروف و الخشية تنهاه عن المنكر و ذكر الله القران يأمره و ينهاه. [6] .

در نماز سه خصلت است: پاكي نيت، ترس از خدا، و ياد خدا. پس هر نمازي كه چيزي از اين خصلت ها در آن نباشد، نماز نيست. اخلاص او را امر به معروف مي كند، خدا ترسي، او را از كار زشت باز مي دارد و ياد خدا؛ قرآن، او را فرمان



[ صفحه 184]



مي دهد و باز مي دارد. و از آنجا كه نماز نمازگزاران، در ميزان بازدارندگي از فحشا و منكر، و ياد خدا، متفاوت است، خداي تعالي، خطاب به آنان فرمود:

والله يعلم ما تصنعون. [7] .

خدا مي داند كه چه كنيد (و چگونه نماز مي خوانيد.)


پاورقي

[1] سوره ي عنكبوت، آيه 45.

[2] سوره ي عنكبوت، آيه 45.

[3] بحارالانوار، ج 79، ص 198.

[4] مجمع البيان، ج 4، ذيل آيه ي مورد بحث و بحارالانوار، ج 79 ص 200.

[5] الدر المنثور، ج 5، ص 279، ذيل آيه ي مورد بحث.

[6] الدر المنثور، ج 5، ص 279، ذيل آيه ي مورد بحث.

[7] سوره ي عنكبوت، آيه 45.


بازگشت