نماز نشانه ي حكومت صالحان


خداي تعالي، فرمود:

اذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا... الذين ان مكناهم في الأرض أقاموا الصلوة



[ صفحه 178]



و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الأمور. [1] .

به آنان كه مورد ستم قرار گرفتند، اجازه ي پيكار داده شد... كساني كه چنان چه آنان را در زمين جاي دهيم و توانايي و قدرت بخشيم.

(و ابزار حكومت را اعم از ادوات و امكانات مادي و مالي، توانايي هاي جسمي و فكري، آگاهي هاي سياسي، و علوم و فنون كشورداري را براي آنان فراهم سازيم)، هم چون حاكمان جبار و خودكامگان ستمكار، غرق غرور و مستي نمي شوند، ادعاي خدايي نمي كنند، و براي آن كه فرمان برده شوند و به جاي خدا پرستش شوند، دست به تخريب پرستشگاه هاي فرمانروا و خالق هستي نمي زنند و با ياد و نام خدا مخالفت نمي ورزند بلكه پيروزي و حاكميت را نردبان تعالي و ترقي خود و جامعه مي سازند و پيوندشان را با خدا و خلق خدا محكم مي كنند و به اين منظور) نماز را (كه سمبل پيوند با خداست) بپاي مي دارند و زكات را (كه رمز پيوند با خلق است) مي دهند و (مردم را) به معروف (كه براي فطرت شناخته است و مورد پسند آن و با آن هماهنگ است)، امر مي كنند و از منكر (كه با فطرت بشري غريبه است و براي آن ناخوشايند است)، باز مي دارند و (در رأس معروفات، پرستش خدا و اخلاص در عبادت اوست؛ چنان كه رأس منكرات، شرك و پرستش بت هاي گونه گون و عبادت شيطان است. آنان به جاي اطاعت شيطان، عبادت رحمان و به جاي خودپرستي، خداپرستي را مي گزينند، به اذن او مي جنگند، به امر او امر مي كنند، به نهي او باز مي دارند و از موقعيت خود سوء استفاده نمي كنند زيرا كه مي دانند) پايان تمام كارها براي خدا و به دست او و به سوي اوست.

خداي تعالي، چهار نشانه ي مهم را براي صلاحيت حاكمان در زمين، در اين جا بيان فرمود: (اقامه صلات، پرداخت زكات، امر به معروف و نهي از منكر) كه رأس اين نشانه ها اقامه نماز مي باشد.

يعني بي نماز نمي تواند زكات دهد، و امر به معروف و نهي از منكر كند، و آن كه



[ صفحه 179]



از خدا بريده است و با هستي بخش و نعمت بخش خود بدرفتار و بدكنش است، چگونه با خلق خدا خوش رفتار خواهد بود و با آنان رابطه ي شايسته خواهد داشت.

يعني بي نمازان كه پيمان فطرت و بندگي را با خداي خود مي شكنند و روزي پنج نوبت مرتكب اين زشت ترين كار مي گردند، با زيردستان و رعاياي خود به طريق اولي پيمان شكنند و چنين ستمگراني شايسته ي حكومت بر بندگان خدا نمي باشند.

يعني بايد با حاكمان بي نماز كه فاقد نخستين نشانه ي صالحيت براي حكومت اند و طبيعة فاقد ديگر ملاك هاي صلاحيت حكومت و متصف به ستمكاري بر خدا و خلق مي باشند، تا برچيدن دستگاه جورشان قتال و مبارزه كرد و صالحان را بر سر كار آورد.

يعني اگر حكومت، گزينشي است، مردم بايد نمازگزاران حقيقي، زكات دهندگان مخلص و آمران به معروف و ناهيان از منكري را كه به اصول و روش هاي امر به معروف و نهي از منكر در سطوح مختلف آن و در سطح گسترده ي اجتماع آشنا هستند و از راه و رسم اداره ي سالم اجتماع باخبرند و مي توانند آن را به درستي و بر اساس احكام الهي رهبري كنند، به حكومت برگزينند.

يعني نماز در سرنوشت مردم نقش تعيين كننده دارد و علاوه بر آن كه شكر منعم حقيقي است از نظر اجتماعي نيز داراي فضيلت ويژه است.


پاورقي

[1] سوره ي حج، آيه 41.


بازگشت