سبب حيا


سبب شرمندگي بنده در پيشگاه خدا، آگاهي از ناتواني خود در اداي حق بزرگ او و اعتراف به تقصير، در پرستش اوست.

آن چه اين آگاهي را تقويت مي كند شناخت عيب هاي نفس و آفات آن است و علم به پايين بودن درجه ي اخلاص و پليد بودن باطن و گرايش به بهره هاي زودگذر و علم به آن كه او بر پنهانيها و رازها و خيالات دل هر چند بسيار دقيق و نهان باشد، آگاه است.

هر گاه اين معرفت ها به يقين پيوست و بنده، خدا را در همه حال، حاضر و ناظر دانست در او حالتي پديد مي آيد كه آن را حيا مي نامند. [1] .

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:

ان لكل دين خلقا و ان خلق الأسلام الحياء. [2] .



[ صفحه 77]



براي هر ديني خويي است و منش اسلام، حياست.

و شيخ عطار گفت:



اي برادر! شرم از ايمان بود

بي حيا از زمره ي شيطان بود



گر تو هستي مؤمن و پرهيزگار

از خدا و از خلايق شرم دار [3] .



امام علي (عليه السلام) فرمودند:

حيا كليد تمام نيكي هاست. [4] .

و از آن بزرگوار است كه:

برترين حيا، شرم از خداست. [5] .

و در جاي ديگر فرمودند:

شرم از خدا نگاه دارنده از آتش دوزخ است. [6] .

و از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است كه:

حيا و ايمان، ملازم يكديگرند. چون يكي از آن دو رخت بربندد، ديگري نيز از ميان برود. [7] .

و رئيس مذهب شيعه، امام صادق (عليه السلام) فرمود:

كسي را كه حيا نيست، ايمان نيست. [8] .


پاورقي

[1] در اين مبحث نيز از مأخذ اخير و جامع السعادات، نراقي، فصل 84، استفاده شده است.

[2] ميزان الحكمه، 2 / 565.

[3] پندنامه ي شيخ عطار، ص 7.

[4] غررالحكم.

[5] غررالحكم.

[6] غررالحكم.

[7] غررالحكم.

[8] معجم سي جلدي بحارالانوار، (لا دين لمن لا حياء له).


بازگشت