نماز، در اديان پيش از اسلام


1- حضرت ابراهيم (عليه السلام) براي خود و ذريه اش از خدا توفيق اقامه نماز مي خواهد و مي گويد:

رب اجعلني مقيم الصلوة و من ذريتي.

اي پروردگار من، من و فرزندانم را اقامه كننده ي نماز قرار ده.

2- خداوند در سوره ي مريم، ضمن ستايش از حضرت اسماعيل (عليه السلام) مي گويد:

و كان يأمر اهله بالصلوة و كان عند ربه مرضياً. [1] .

افراد خانواده اش را به نماز، فرمان مي داد و نزد پروردگار خود مورد خشنودي بود.

3- در سوره ي هود، خداوند، خطاب به شعيب (عليه السلام) پدر زن حضرت موسي (عليه السلام) مي فرمايد:

قالوا يا شعيب اصلوتك تأمرك ان نترك ما يعبد اباؤنا... [2] .

گفتند: اي شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مي دهد كه آن چه را پدران ما مي پرستيدند، رها سازيم...؟

4- در سوره ي طه، خداوند، خطاب به حضرت موسي (عليه السلام) مي فرمايد:

اقم الصلوة لذكري. [3] .

نماز را براي ياد من برپادار.

5- در سوره ي لقمان، لقمان (عليه السلام) به فرزندش مي گويد:

يا بني اقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر. [4] .

پسرم نماز را بپادار و امر به معروف و نهي از منكر كن.

6- در سوره ي آل عمران، هنگامي كه از زكريا، سخن به ميان مي آيد و بيان مي شود كه چگونه زكريا از خداوند، درخواست ذريه ي طيبه كرد، بشارت تولد يحيي، در حالي از جانب فرشتگان به زكريا داده مي شود كه او ايستاده در محراب، به



[ صفحه 22]



گزاردن نماز، مشغول است:

كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم اني لك هذا، قالت هو من عندالله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب. هنالك دعا زكريا، قال رب هب لي من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعاء. فنادته الملئكة و هو قائم يصلي في المحراب. ان الله يبشرك بيحيي مصدقاً بكلمة من الله و سيداً و حصوراً و نبيا من الصالحين. [5] .

هر زمان كه زكريا، در محراب عبادت بر مريم وارد شد، نزد او روزيي را يافت. گفت: اي مريم، اين روزي از كجا برايت رسيده است. پاسخ داد كه آن از نزد خداست. همانا خدا به هر كه خواهد از جايي كه حسابش را نمي كند روزي مي رساند؟ در آنجا زكريا، پروردگارش را خواند. گفت: اي پروردگار من، از نزد خودت فرزندي پاكيزه به من عطا فرما، به راستي كه تو شنواي دعاهايي. پس در حالي كه ايستاده بود و در محراب، نماز و نيايش مي كرد، فرشتگان او را ندا مي دادند كه خدا تو را به يحيي مژده مي دهد، فرزندي كه فيض خدا (عيسي) را باور دارد و مهتر و خويشتنداري بي رغبت به زنان و پيامبري از شايسته كاران است.

7- در سوره ي مريم، از قول مسيح (عليه السلام) مي خوانيم:

و اوصاني بالصلوة و الزكوة مادمت حيا. [6] .

و خدا، تا زماني كه زنده باشم، مرا به نماز و زكات فرمان داده است.

نماز يهوديان و مسيحيان به دعا نزديكتر است.

يهوديان در ساعات سوم و ششم و نهم روز و در ساعات اول شب و آخر شب و هنگام تناول غذاها، دعاهايي دارند. ركوع، در نماز كمتر اقوام وجود داشته است. نماز يهود، از ركوع خالي است اما در مسيحيت، در قرآن مجيد به مريم (عليهاالسلام)، خطاب شده است:



[ صفحه 23]



يا مريم اقنتي لربك و اسجدي و اركعي مع الراكعين. [7] .

اي مريم! براي پروردگارت، قنوت بخوان و سجده كن و با ركوع كنندگان، ركوع بجاي آور.

مسيحيان، در روز يكشنبه، در كليسا، جلسات دعاي دسته جمعي تشكيل مي دهند. به علاوه، روحانيون و وابستگان آنان دعاهايي دارند و معتقدند كه بايد دعا كنند و با دلي پاك، حاجات خود را از خدا بخواهند. با وجود اين، آخرين نمازي را كه مسيح با حواريون بجاي آورد. بهترين صورت دعا مي دانند و اين دعا يا نماز، مشتمل بر تمجيد خداست و آن گاه شش فقره ي آن به بيان حاجات كه طلب نان روزانه، يكي از آن هاست، اختصاص دارد و پس از اظهار حوايج، باز به تسبيح مقام ربوبيت مي پردازند.

8- اعراب جاهليت، در مقابل خانه ي كعبه، با صفير و كف زدن، اظهار عبادت مي كردند. احتمالاً نماز و نيايشي كه در زمان حضرت ابراهيم (عليه السلام)، معمول بوده است، در طول قرون و اعصار، بتدريج به كلي تحريف گشته و به چنين صورتي درآمده بود و شايد به خاطر همين تحريف است كه كيفيت نماز اعراب جاهليت، مورد سرزنش قرار گرفته است:

و ما كان صلاتهم عند البيت الا مكاء و تصدية... [8] .

نمازي كه اعراب پيش از اسلام، جلو خانه ي خدا بجاي مي آوردند، چيزي جز صفير برآوردن و كف زدن نبود.

برخي از قبايل، عبادت را در مقابل بت ها، به وسيله ي رقص و حركات منظم و هماهنگ، ادا مي كرده اند. بي گمان، اين گونه حركات را نوعي تعظيم مي شناختند و به نحوي آن را با عبادت كه موجب تقرب به خدا يا بت ها، تصور مي كردند، ربط مي دادند؛ چنان كه شايد، عريان بودن اعراب جاهليت، به هنگام طواف، از آن جهت بوده است كه در لباس ناپاك يا در جامه يي كه به هر حال از جمله ي امتعه ي دنيوي



[ صفحه 24]



بوده است، براي عبادت حاضر نشوند. [9] .

از موارد فوق برمي آيد كه نماز، در اعماق تاريخ انسان ريشه دارد و در تمامي دوره ها و جوامع بشري و به موازات خداشناسي كه امري فطري است، وجود داشته است و همانند آن تجليات گوناگون به خود گرفته است و به صورت هاي مختلف اجرا شده است.



تا كي به تمناي وصال تو يگانه

اشكم شود از هر مژه چو سيل روانه



خواهد بسر آمد غم هجران تو يا نه؟

اي تير غمت را دل عشاق نشانه



جمعي به تو مشغول و تو غايب زميانه



رفتم به در صومعه ي عابد و زاهد

ديدم همه را پيش قدت راكع و ساجد



در ميكده، رهبانم و در صومعه، عابد

گه معتكف ديرم و گه ساكن مسجد



يعني كه تو را مي طلبم خانه به خانه



روزي كه برفتند حريفان پي هر كار

زاهد سوي مسجد شد و من جانب خمار



من يار طلب كردم و او، جلوه گه يار

حاجي به ره كعبه و من طالب ديدار



او خانه همي جويد و من صاحب خانه



هر در كه زدم صاحب آن خانه تويي تو

هر جا كه روم پرتو كاشانه تويي تو



در ميكده و دير، چه جانانه تويي تو

مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو



مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه





[ صفحه 25]





بلبل به چمن، آن گل رخسار، عيان ديد

پروانه در آتش شد و اسرار نهان ديد



عارف، صفت ذات تو در پير و جوان ديد

يعني همه جا، عكس رخ يار توان ديد



ديوانه منم من، كه روم خانه به خانه



عاقل به قوانين خرد، راه تو پويد

ديوانه برون از همه، اسرار تو جويد



تا غنچه ي نشكفته ي اين باغ، كه بويد

هر كس به زباني صفت حمد تو گويد



بلبل به غزلخاني و قمري به ترانه

شيخ بهاءالدين عاملي [10]




پاورقي

[1] سوره ي مريم، آيه 55.

[2] سوره ي هود، آيه 87.

[3] سوره ي طه، آيه 14.

[4] سوره ي لقمان، آيه 17.

[5] سوره ي آل عمران، آيات 37 تا 40.

[6] سوره ي مريم، آيه 31.

[7] سوره ي آل عمران، آيه 43.

[8] سوره ي انفال، آيه 35.

[9] از احكام قرآن، دكتر محمد خزائلي، چاپ مذكور صفحات 340، 339 استفاده شده است (با تغييرات و افزوده ها).

[10] ديوان شيخ بهائي.


بازگشت