بانو نفيسه


زيارتگاهي در قاهره وجود دارد كه متعلق است به بانوي بزرگواري از خاندان عصمت و طهارت به نام بانو نفيسه. او از نوادگان امام مجتبي (عليه السلام) و همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام صادق (عليه السلام) است. نام اين بانو در كشور مصر نامي آشنا و مرقد او زيارتگاه مسلمانان آن منطقه است. مردم حوائج خود را در كنار قبر او از خدا مي خواهند.

صبّان كه خود يكي از محدثين عالي رتبه ي اهل سنت است، مي گويد:

و قبرها معروف باجابة الدعا. [1] .

«مشهور است كه قبر اين بانو محل استجابت دعاست.»

فضيلت و شأن اين بانو در نزد عموم مسلمانان، بويژه اهل سنت آشكار است.

در كتاب اسعاف الراغبين تأليف صبّان و كتاب نور الابصار تأليف شبلنجي كه هر دو از محدثين بزرگ اهل سنت هستند، كراماتي از اين بانوي بزرگوار نقل شده است.

از جمله نقل نموده اند كه در همسايگي ايشان خانواده اي يهودي زندگي مي كردند. آنها دختري داشتند كه فلج بود، روزي بنابر ضرورتي كه براي آنها پيش آمد



[ صفحه 316]



مي بايست از خانه خارج مي شدند، آنها كه نمي توانستند دختر را به همراه ببرند، به دنبال يافتن راه حل و چاره اي بودند.

از راه حل هايي كه به ذهنشان رسيد، گماردن دختر خود نزد بانو نفيسه بود. با دختر خود در اين مورد مشورت كردند، او نيز اين پيشنهاد را پذيرفت. آنها دختر خود را به بانو سپرده، از او جدا شدند. هنگامي كه اين بانوي بزرگوار مشغول وضو گرفتن بود، به بركت آب وضوي او دختر شفا يافت. بر اثر اين كرامت جمعي از يهوديان مسلمان شدند.

زماني كه اين بانوي بزرگوار از دنيا رفت، همسر بزرگوار او، تصميم گرفت، جنازه ي او را به مدينه منتقل كند. مردم قاهره يكپارچه از او تقاضا مي نمودند كه اين بدن مطهر و پاك را به عنوان تبركي براي شهر قاهره در همانجا دفن نمايد، اما اسحاق همچنان اصرار داشت كه جنازه را به مدينه منتقل نمايد، تا اينكه شبي در رؤيايي صادق، پيامبر اسلام به او دستور مي دهد كه درخواست مردم مصر را بپذيرد.

نقل مي كنند كه اين بانوي بزرگوار هنگام احتضار در حال روزه بود، اطرافيان اصرار نمودند كه جرعه اي آب بياشامد، اما او امتناع ورزيد و فرمود: در مدت سي سال از خدا خواستم كه هنگام مرگ روزه دار باشم، سالهاي سال آرزوي چنين لحظه اي را داشتم، اكنون مي خواهيد برخلاف آنچه سي سال در آرزويش بودم و دعا مي كردم و خداوند دعايم را مستجاب كرده عمل كنم!

آن گاه شروع به تلاوت سوره ي انعام كرد تا رسيد به اين آيه ي شريفه ي لَهُم دارُالسَّلامِ عِندَ رَبِّهِم ... [2] هنوز آيه تمام نشده بود كه او جان به جان آفرين تسليم كرد.

زينب دختر يحيي برادر زاده ي اين بانوي بزرگوار نقل مي كند: چهل سال در خدمت عمه جانم بودم، هيچ شبي را نديدم كه كاملاً استراحت كند و هيچ روزي را نديدم كه او روزه نباشد.

نقل مي كنند اين بانوي بزرگوار براي خود قبري حفر كرده بود كه در آن مشغول



[ صفحه 317]



عبادت مي گرديد، به نماز مي ايستاد، و در داخل آن فراوان قرآن تلاوت مي كرد.

باور كردن چنين حالت عبادي براي كساني كه مشمول دعاهاي مناجات شعبانيه [3] شده و موانع از مقابل ديدگانشان براي ديدن حقايق برداشته شده است و مرگ را آغاز زندگي مي دانند، امر مشكلي نيست! بلكه وضعيت عبادي ما كه بدون توجه و دقت لازم صورت مي پذيرد و در جمع كارهاي روزمره ي ما از اولويت دست چندم برخوردار است و كمترين وقت را به خود اختصاص مي دهد، باور كردني نيست! آيا حالت يك انسان مسلمان نمازگزار بايد اين گونه باشد؟!


پاورقي

[1] اسعاف الراغبين / ص 214.

[2] انعام / آيه ي 127.

[3] الهي هب لي كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتي تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الي معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك (بحار / ج 94 / ص 99).


بازگشت