امام كاظم


امام هفتم عابدترين مردم زمان خود بود. روايت شده كه شبها براي انجام نوافل بر مي خاست و پيوسته مشغول اقامه ي نماز بود تا نماز صبح.

كمال الدين محمد بن طلحه ي شافعي در حق او مي گويد: او كثير التهجد و مشهور به عبادات است. شب را با سجده و قيام به روز مي آورد و روز را با تصدق و صيام به پايان مي رساند.

خطيب بغدادي از اعاظم علماي اهل سنت گفته است كه موسي بن جعفر را به جهت شدت عبادت و كوشش و اجتهادش عبد صالح مي گفتند. [1] .



[ صفحه 311]



در زيارت آن حضرت مي خوانيم:

حليف السجده الطويله و الدموع الغزيره و المناجاة الكثيره. [2] .

احمد بن عبدالله از پدرش نقل مي كند كه بر فضل بن ربيع وارد شدم، او بر بام خانه ي خود نشسته بود، از بالاي بام درون اطاقي را به من نشان داد و گفت: در داخل اطاق چه مي بيني؟ نگاهي به داخل اطاق انداختم و به او گفتم: جامه اي مي بينم كه بر روي زمين افتاده است. فضل گفت با دقت نگاه كن! اين بار با دقت بيشتري نگاه كردم، در جواب او گفتم: مثل اينكه مردي در حال سجده است. گفت: آري، آيا او را مي شناسي؟ گفتم خير. فضل گفت: او موسي بن جعفر (عليه السلام) است كه هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده مي رود و تا وقت زوال ظهر در سجده مي باشد. آن گاه فضل به بيان حالات معنوي، عبادات و سجده هاي طولاني امام پرداخت. [3] .

از آنجا كه ناگريزيم بحث را سريعتر به پايان ببريم، به ذكر همين چند نمونه از عبادت و نماز برخي امامان معصوم (عليهم السلام) اكتفاء مي كنيم. هر چند زندگاني تك تك پيشوايان ما، مالامال از فضيلت ها و ارزش ها در تمامي ابعاد انساني و اسلامي از جمله نماز است.

در زندگاني اين بزرگواران شاهد ظهور و بروز جلوه هاي بسيار با شكوه از ارتباط يك روح بلند با پروردگار خويش هستيم. علاقه مندان عزيز را به مطالعه كتابهاي مربوط توصيه مي كنيم.

اميد است نحوه ي نماز و عبادت پيشوايان را الگوي خود قرار دهيم. گرچه شايد نتوانيم همانند آنها نماز اقامه كنيم، اما لازم است تلاش نماييم، نمازهايمان رنگ نماز آنها را پيدا كند و تا حد امكان عبادتمان را عبادت آن بزرگواران نزديك سازيم.


پاورقي

[1] روي اصحابنا انه دخل مسجد رسول الله (ص) فسجد سجدة في اول الليل و سمع و هو يقول في سجوده: عظم الذنب عندي فليحسن العفو عندك يا اهل التقوي و يا اهل المغفره فجعل يرددها حتي اصبح. (تاريخ خطيب / ج 13 / ص 27).

[2] بحار / ج 102 / ص 17.

[3] المناقب / ج 4 / ص 318.


بازگشت