نماز ظهر عاشورا


در گرما گرم نبرد روز عاشورا، هنگامي كه وقت نماز ظهر نزديك شد، ابو ثمامه صيداوي به امام حسين (عليه السلام) عرض كرد: يا ابا عبدالله! جانم به فدايت، اين لشكر كم كم به تو نزديك مي گردند، به خدا نخواهم گذاشت قبل از آنكه كشته شوم تو كشته شوي، ولي دوست دارم پروردگارم را در حالي ملاقات كنم كه اين آخرين نماز را با شما خوانده باشم!

در اين هنگام امام حسين به سوي آسمان نگريست، سپس فرمود:

ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين الذاكرين نعم هذا اول وقتها.

«نماز را يادآوري نمودي، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. بله الان اول وقت نماز است.»

سپس امام به يارانش فرمود:

سلوهم ان يكفوا عنا حتي نصلي.



[ صفحه 304]



«از آنها بخواهيد دست از ما بردارند تا نماز بخوانيم.»

وقتي ياران امام از لشكريان عمر بن سعد مي خواهند به اندازه ي نماز خواندن، جنگ را متوقف كنند، يكي از فرماندهان لشكر دشمن بنام حصين بن نمير مي گويد: نماز اينها قبول نمي شود!

حبيب بن مظاهر در پاسخ مي گويد: فكر مي كني نماز فرزندان پيامبر پذيرفته نمي شود و نماز تو اي مردك شرابخوار قبول مي شود؟!

آن گاه امام حسين (عليه السلام) شخصاً اذان گفت و پس از اذان خطاب به عمر بن سعد فرمود:

ويلك يا عمر بن سعد ا نسيت شرايع الاسلام الا تقف عن الحرب حتي نصلي و تصلون و نعود الي الحرب.

«واي بر تو اي عمر سعد! آيا واجبات و احكام اسلامي را فراموش كرده اي؟ آيا دست از جنگ بر نمي داري تا ما نماز بخوانيم و شما هم نماز بخوانيد، سپس جنگ را ادامه دهيم؟»

هنگامي كه امام پاسخي از عمر بن سعد نشنيد، فرياد برآورد:

شيطان بر او چيره شده است!

سپس امام به زهير بن قين و سعيد بن عبدالله فرمود:

تقدما امامي حتي اصلي الظهر.

«جلو بايستيد تا نماز ظهر را بخوانم.»

آن گاه آن دو پيشاپيش امام، در حالي كه حدود نيمي از ياران امام به او اقتدا كرده بودند، ايستادند و امام، نماز خوف را به همراه ياران خود به جاي آورد. [1] .

آري، حسين در جايي و زماني نماز را به پا داشت كه عقلها مدهوش و اشك ها سرازير مي گردد.

و حسين نماز را اقامه كرد و اكنون پس از گذشت قرن ها، همچنان در زيارتنامه ي



[ صفحه 305]



آن بزرگوار مي خوانيم: اشهد انك قد اقمت الصلوة.

آري، حسين نماز ظهر عاشورا را اقامه نمود، اما نماز عصر را نتوانست اقامه كند. نويسنده ي با ذوقي مي نويسد:

گرچه حسين نتوانست نماز عصر عاشورا را اقامه كند، اما به جاي آن نمازي خواند كه احدي قبل از او و بعد از او، چنين نمازي را نخواند!

او با خون پيشاني اش، وضو ساخت و هنگامي كه سر بر روي زانو نهاد تا تيري كه بر قلب مقدسش اصابت كرده بود، از پشت خود خارج سازد، ركوعش را به جاي آورد و سجودش هنگامي بود كه بر روي زمين افتاد ولكن چون سنگ به پيشاني مباركش اصابت كرده بود، نتوانست پيشاني گلگون خود را بر زمين گذارد و لذا گونه ي راست خود را به روي شن هاي تفتيده ي ، كربلا نهاد و تشهدش هنگامي بود كه بر دو زانو نشست و تير از گلوي خويش خارج نمود و چون از نمازش فارغ شد، خطاب به اصحاب و ياران در خون تپيده ي خود فرمود:

هذا رسول الله و الشهداء الذين قتلوا معه و ابي و امي يتوقعون قدومكم. [2] .

«اين پيامبر خداست و شهدايي كه در ركاب او جان نثار نمودند و پدر و مادرم كه در انتظار ورود شمايند.»

«صلي الله عليك يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك»


پاورقي

[1] موسوعه كلمات الحسين / ص 444.

[2] موسوعه كلمات الحسين / ص 445.


بازگشت