عبادت علي از زبان ضرار بن ضمره


روزي معاويه از ضرار بن ضمره مي خواهد كه از علي براي او سخن بگويد. ضرار مي گويد: معاويه، مرا معذور بدار، معاويه نمي پذيرد و اصرار مي كند كه حتماً بايد اين كار را انجام بدهي. ضرار وقتي مي بيند چاره اي جز توصيف علي ندارد، زبان به تعريف علي (عليه السلام) در زمينه هاي مختلف مي گشايد.

ضرار سخنان بسيار سنجيده و ارزنده اي را بيان مي كند كه نشان دهنده ي آگاهي و معرفت بالاي او نسبت به اميرمؤمنان است. [1] او از ترس و وحشت علي از دنيا مي گويد.

آري، علي (عليه السلام) از دنيا و خطرهاي آن مي ترسد. آنجا كه علي شجاع است، شجاعان آن بسيار اندكند و آنجا كه علي خائف و ترسناك است، شجاعان زيادي پيدا مي شوند. جاي بسيار شگفتي است كه برخي ذره اي خوف و ترس در دلشان از خطرها و لغزش هايي كه در مسير آنهاست، وجود ندارد!

سپس ضرار مي گويد:

كان و الله غزير الدمعه و طويل الفكره. اشكهايش فراوان جاري بود و در ميان ما همانند يكي از ما بود.

هنگامي كه از او سؤال مي كرديم پاسخ مي داد و زماني كه او را دعوت مي كرديم، دعوتمان را مي پذيرفت.



[ صفحه 290]



آري، اين درسي است براي همه ي ما، مخصوصاً كساني كه در جامعه ي اسلامي داراي موقعيت بالاي اجتماعي هستند. آنان كه به بركت انقلاب مسؤوليتي يافته و پست و مقامي را احراز نموده اند، تا با ساير مردم فاصله اي احساس نكنند و همانند علي با ديگران رفتار نمايند.

آن گاه ضرار ادامه مي دهد: معاويه! خودم او را در مكاني در نيمه هاي شب ديدم. هنگامي كه شب دامن خود را در همه جا گسترده بود، در حالي كه محاسن شريف خود را در دست گرفته، همانند انسان مارگزيده اي به خود مي پيچيد و محزونانه مي گريست. [2] در چنين حالتي مي گفت:

اي دنيا به سراغ غير علي برو و او را فريب ده! آيا به سراغ من آمدي و شوق ديدار مرا داري؟ هيهات هيهات! اين هوا و هوس، بسيار از دسترس تو دور است! قد طلقتك ثلاثاً لا رجعة فيها. من تو را سه طلاقه كرده ام، چون عمر تو كوتاه، زندگي تو پست و خطرهاي تو بزرگ است.



برو اين دام بر مرغ دگر نه

كه عنقا را بلند است آشيانه



آن گاه امام مي فرمايد:

آه من قلة الزاد و بعد السفر و وحشة الطريق. [3] .

«آه از كمي زاد، دوري سفر و وحشت راه.» [4] .

آه خدايا! جايي كه علي (عليه السلام) كه عابدترين افراد زمان خود است اين چنين از كمي زاد و توشه و دوري سفر و پر خطر بودن راه فرياد مي زند، ما بايد چه كنيم؟ خودت ياري مان فرما.



[ صفحه 291]




پاورقي

[1] فانه كان و الله بعيد المدي شديد القوي يقول فصلاً و يحكم عدلاً يتفجر العلم من جوانبه و تنطق الحكمه علي لسانه يستوحش من الدينا و زهرتها و يانس باليل و ظلمته (بحار / ج 33 / ص 275) - (المجالس السنيه / ج 2 / ص 160).

[2] اشهد بالله لرايته في بعض مواقفه و قد ارخي الليل سدوله و غارت نجومه مماثلاً في محرابه قابضا علي لحيته يتململ تململ السليم و يبكي بكاء الحزين (بحار / ج 33 / ص 275).

[3] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد / ج 1 / ص 27 و بحار / ج 33 / ص 275.

[4] گفت وگوي بين معاويه و ضرار بن ضمره را ابن عبدالبر مالكي نيز در كتاب استيعاب نقل كرده است.


بازگشت