ترس از خدا موجب نترسيدن از غيرخدا


يكي از آثار ارزنده ي ترس از خدا، نترسيدن از غير خداست كه خود ارزش والايي در فرهنگ اسلامي و در ميان تمامي آزادگان جهان دارد.

پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)، علي (عليه السلام) را به اموري وصيت نموده، از جمله مي فرمايند:

يا علي من خاف الله عزوجل خاف منه كل شيء و من لم يخف الله اخافه الله من كل شيء. [1] .

«كسي كه از خدا بترسد، همه چيز از او مي ترسد و كسي كه از خدا نترسد، از هر چيزي مي ترسد.»

خواننده ي گرامي چنانچه بخواهد مصداق خارجي و عيني چنين ادعا و مطلبي را ببيند و مشاهده كند، بايد به چهره ي پاك و معصوم و مصمم رهبر كبير انقلاب اسلامي و چهره ي سرشار از اميد ملت قهرمان و آزاده ي ايران نگاه كند كه در برابر قدرتها و ابر قدرتها و يا به عبارتي ديگر، ابر كفها [2] هيچ ترس و خوفي از خود نشان نداد، زيرا ارتباطي



[ صفحه 261]



ناگسستني و معكوس بين ترس از خدا و ترس از غيرخدا وجود دارد. هر كدام افزايش پيدا كند، ديگري كاهش خواهد يافت. آري، هنگامي كه ترس از خدا كاهش يابد، اين ترسهاي غلط و بي مورد از غيرخداست كه باعث بلند پروازي و تركتازي قدرتهاي زورمدار مي گردد.

داستان جوان تائب و پيامبر اسلام

مردي از انصار مي گويد: در يكي از روزهاي بسيار گرم در خدمت رسول خدا در سايه ي درختي نشسته بوديم. ناگاه مردي آمد. او لباس هاي خود را در آورد، و بر روي شن هاي داغ قرار گرفت. آن مرد گاهي پشت و زماني صورت و گاهي سينه و شكم خود را بر روي شنهاي داغ قرار مي داد و مي گفت:

اي نفس بچش، آنچه نزد خداست به مراتب سخت تر و شديدتر است از آنچه من با تو انجام مي دهم. سپس او لباس خود را بر تن كرد و به راه افتاد. رسول خدا كه نظاره گر اعمال او بود او را صدا زد و فرمود:

اي بنده ي خدا! كاري را انجام دادي كه نديده ام احدي از مردم آن را انجام دهد! چه چيز باعث شد كه اين كار را انجام دهي! عرض كرد:

حملني علي ذلك مخافة الله عزوجل.

«يا رسول الله ترس از خدا باعث اين كار شد.»

آن گاه پيامبر فرمود:

لقد خفت ربك حق مخافته فان ربك ليباهي بك اهل السماء.

«تو آن گونه كه حق پروردگارت است از او خوف داري و بدان كه پروردگارت به وجود تو در پيش آسمانيان افتخار مي كند.»

آري، كسي كه قلبش را كانون خوف از خداي بزرگ قرار دهد، اين چنين خدا به وجودش افتخار مي كند.

سپس پيامبر به يارانش فرمود:



[ صفحه 262]



اي ياران من به سراغ دوست جوان خود برويد و از او بخواهيد براي شما دعا كند. (خوشا به حال چنين جواني!)

اصحاب پيامبر به نزد او شتافتند و او در حقشان دعا مي كرد. يكي از دعاهايش اين بود:

اللهم اجمع امرنا علي الهدي و اجعلا التقوي زادنا و الجنة مأبنا. [3] .


پاورقي

[1] بحار / ج 77 / ص 46.

[2] به تعبير قرآن باطل، كف است (رعد / آيه ي 17).

[3] بحار / ج 70 / ص 378 - روضة الواعظين / ص 451.


بازگشت