خوف


- ويژگي مؤمنان است

علي (عليه السلام) مي فرمايد:

ان المؤمنين مشفقون خائفون و جلون. [1] .

«همانا مؤمنان خائف اند.»

- امان از ترس در روز قيامت است.

(الخوف من الله في الدنيا يؤمن الخوف في الاخرة) [2] .

- موجب تلاش و كوشش بيشتري مي گردد.

(اعملكم اخوفكم) [3] .

«فعالترين شما، خائف ترين شماست.»

طبيعي است كسي كه ريشه هاي ترس از خدا در وجود او باشد، قطعا اعمال صالح بيشتري را انجام مي دهد و كارهاي خود را بهتر به پايان مي رساند.

- ميزان سنجش علم و نتيجه ي آن است.



[ صفحه 258]



علي (عليه السلام) در روايتي مي فرمايند:

اعظم الناس علما اشدهم خوفا لله سبحانه. [4] .

«آن كس علمش بيشتر است كه از خدا بيشتر مي ترسد.»

اين روايت اميرمؤمنان، بيانگر اين مطلب مهم است كه نتيجه ي دانش آموختن، ايجاد ترس بيشتر از خدا در درون انسان است.

دانش آموختگان رشته هاي مختلف، چنانكه بر اثر دانش خود، در گفتار و كردار خويش خدا را بيشتر ببينند و خائف درگاه خدا باشند، آن گاه مي توان گفت كه آنها عالم و دانشمند هستند و از علم خود بهره مي برند. زيرا ثمره ي علم آموزي، فقط پر كردن مغز با تعدادي قواعد و الفاظ نيست، بلكه نتيجه ي طبيعي آن، پس از مشاهده ي عظمت خدا، خالي شدن ذهن از غير خدا و پر شدن آن از خوف خداست. انسان آگاه هميشه از خدا خوفناك است. قرآن مي گويد:

انما يخشي الله من عباده العلماء. [5] .

«اين تنها دانشمندانند كه از خدا مي ترسند.»

و در روايت داريم كه:

ان اعلم الناس بالله اخوفهم لله. [6] .

«خدا شناس ترين مردم، خائفترين آنها از خداست.»

بنابراين آموخته اي علم است كه موجب آباداني ظاهري و باطني دنيا گرديده، آخرت را نيز آباد سازد. اما آن اندوخته اي كه فقط ظاهر دنيا را آباد مي كند و از خوف و خشيت الهي در آن خبري نيست، در حقيقت علم نيست، بلكه جهل است! لذا در حديث داريم كه:

غاية العلم الخوف من الله. [7] .

«نتيجه ي علم، ترس از خداست.»



[ صفحه 259]



تفاوتي هم از اين جهت بين علوم نيست. نتيجه ي هر علمي بايد ترس از خدا باشد. يكي از محققان اروپايي نوشتار جالبي دارد، البته اگر مطالب او توسط يك نويسنده ي ايراني يا يك نفر مسلمان مطرح شده بود، حمل بر غرض ورزي و دشمني مي شد، اما چه خوب كه او يك فرد اروپايي و غيرمسلمان است.

او در كتاب خود كه نام گوركن ها را بر آن نهاده است، مي گويد: علم و صنعت براي جامعه ي امروزي جز نكبت چيزي را به ارمغان نياورده است. اين دو، جهان امروز را به صورت قبرستاني درآورده كه از انسانيت در آن اثري نيست.

او ادعا مي كند: هنگامي كه جامعه اي به صورت قبرستان درآمد، هر كس چنين جامعه اي را از نظر علمي تقويت كند، در حقيقت براي نابودي آن گام برداشته و او نيز گوركن است.

آن گاه اين نويسنده اضافه مي كند: من به صراحت مي گويم كه هر مخترع در جهان امروز، خود يك گوركن است، زيرا او نيز قبري بر قبرهاي بشري اضافه مي كند!

كلام اين نويسنده مطابق واقعيت است، زيرا مشاهده مي كنيم كه هر اختراع نو و هر پديده جديد صنعتي، خود خطر جديدي براي سلامت جسم و يا روان انسانها ايجاد مي نمايد.

مگر جز اين است كه بشر امروز با اين اختراع هاي جديد و اين امكانات مختلف در جهت فساد، تندتر و شتابان تر حركت مي كند؟

البته طبيعت اصلي بسياري از اين اختراعات بد نيست و متضمن استفاده هاي صحيح متعددي نيز مي باشند، ولي از آنجا كه حركت علمي پديدآورندگان آنها، همراه با انگيزه ي الهي نبوده است، لذا بسياري از آنها خود مصيبتي براي عالم بشري شده اند. شايد نيازي به بيان نباشد كه كسي مخالف اختراع و اكتشاف و صنعت نيست، بلكه فرهنگ بسيار غني اسلامي ما، سخت طرفدار رشد و ترقي است و انتقاد به جامعه ي اسلامي و جهان اسلام هم همين است كه چرا سسستي كرديد و تنبلي ورزيديد تا صنعت از كف شما خارج شد و در اختيار ديگران قرار گرفت؟!



[ صفحه 260]



به طور قطع اگر اين صنعت و علم، امروز در دست اهلش، يعني مسلمانان شايسته و خدا ترس بود و در يك خاستگاه اسلامي با هدف و جهت مشخصي به حركت و رشد خود ادامه مي داد، بشر امروز دچار اين همه نكبت و گرفتاري نمي بود. متأسفانه امروزه صنعت و علم، براي نابودي انسانها بكار گرفته مي شود.

چه ثروتهاي عظيمي كه تبديل به تسليحات پيچيده شده و در اختيار زورمداران عالم قرار مي گيرند، در حالي كه ميليون ها انسان از فقر، گرسنگي و آوارگي رنج مي برند! راستي چرا بشر به اين روز افتاده است؟! دنياي امروز و بوِيژه غرب، دنياي متمدن نيست، زيرا پيامد اصلي تمدن، كه خود نتيجه ي علم است، بايد ترس از خدا باشد و نه چيزهاي ديگر!


پاورقي

[1] وسائل / ج 17 / روايت 21951.

[2] مستدرك / ج 11 / روايت 12846.

[3] غررالحكم.

[4] غررالحكم.

[5] فاطر / آيه ي 28.

[6] بحار / ج 2 / ص 27.

[7] مستدرك / ج 11 / روايت 12846.


بازگشت