اسرار قيام


عارفان نمازگزار و نماز شناس عقيده دارند كه مهم ترين اركان نماز سه چيز است. اين سه عبارتند از قيام، ركوع و سجود. و ما بقي اركان و موضوعات نماز به اين سه بر مي گردند. آنها با الهام از آيه ي شريفه اي كه بنابر نقل برخي تفاسير مربوط به داستان معراج پيامبر است، [1] قيام را مقام تدلي و ركوع را مقام قاب قوسين و سجود را مقام او ادني مي دانند.

پيامبر در آن شب بسيار با بركت و كرامت، از نظر روحي و جسمي به مقام قرب



[ صفحه 231]



پروردگار نايل گرديد. او به مقام قرب نزديك و نزديكتر شد تا به اندازه ي دهانه ي كمان، بلكه كمتر، پيامبر به جايي رسيد كه بزرگ فرشتگان، جبرائيل امين از آن باز ماند. جبرائيل به پيامبر عرض كرد كه اگر به اندازه ي سرانگشتي نزديكتر شوم، بال و پرم مي سوزد. آري هنگامي كه انسان در پيشگاه خدا رو به قبله مي ايستد، مي داند كه بايد به سوي خدا حركت كند و اين سير الي الله در نماز، به صورت يك مجموعه، ابتدا و انتهايش مشخص است.

مقام تدلي قرب به خداست، او اكنون در پيشگان خدا ايستاده و در حقيقت به خدا نزديك شده است. آيا همين نزديكي كافي است؟! آن گاه كه نمازگزار به ركوع مي رود، مقام قاب قوسين را به نمايش مي گذارد. ركوع حالت قوس كمان را دارد. اين انسان هم اكنون حتي به اندازه ي فاصله ي دو قسمت كمان به خدايش نزديكتر است! او فاصله را كمتر مي كند، حال اگر قرب سجده را درك نمايد، بايد احساس كند به خدا باز هم نزديكتر شده است.

در بياني ديگر از عارفان داريم كه قيام «توحيد افعالي» و ركوع «توحيد اسمائي» و سجده «توحيد ذاتي» است. بنابراين فوق سجده چيز ديگري نيست. لذا در حديث داريم كه اگر شخصي در طول عمرش يك سجده ي مقبوله داشته باشد، همين او را كافي است.

در اينجا با الهام از بيانات حضرت امام (ره) در كتاب شريف سر الصلوة به بيان اسرار قيام در نزد خاصه مي پردازيم. [2] .

قيام يعني خدايا! كمر همت به اطاعت تو بستم و دامن خود را براي فرمانبرداري تو محكم نمودم. خدايا از آنچه بر دست و پايم پيچيده شده بود خارج شدم و به سوي



[ صفحه 232]



تو حركت كردم. پروردگارا خطابت را پاسخ گفتم، آن گاه كه فرمودي يا ايها المدثر - قم فانذر - و ربك فكبر - و ثيابك فطهر. [3] خدايا من خود را مخاطب اين پيامت يافتم، و با حركت به سوي تو و قيام در پيشگاه تو آمادگي ام را براي اطاعت از فرمانت اعلام مي دارم.

پروردگارا! در حال قيام، استوار و مستقيم در برابر تو ايستاده ام، حالتي از اعتدال و تعادل بر اندامم حاكم است. خدايا! از تو مي خواهم همان گونه كه در ظاهر استوار هستم در باطن نيز استوار باشم. پروردگارا! مايلم همان گونه كه در ظاهر خود اعتدال بوجود آورده ام، در باطنم نيز اعتدال بوجود آيد و هيچ گاه دچار حالات افراط و تفريط نگردم.

آري، نمازگزار با ايجاد حالت استواري و اعتدال در جسم خود در حالت قيام، در پي آن است كه آن را به عنوان رمز و نمادي از استواري و اعتدال روح و روان ارائه نمايد.

در نزد اهل سلوك آنان كه در راه رسيدن به عرفان الهي، گامهاي محكم و استواري برداشته اند و همچنان آماده ي برداشتن گامهاي بعدي هستند، قيام به معناي استقامت به مقام انسانيت و خروج از مسيرهاي افراط و تفريط است. [4] .

كه قرآن مي فرمايد:

ما كان ابراهيم يهوديا و لانصرانيا ولكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين [5] .

نقل مي كنند روزي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در جمع اصحاب نشسته بودند. ايشان با دستان مبارك خود خط مستقيمي بر روي زميني كشيدند و خطوطي نيز در اطراف آن ترسيم نمودند. آن گاه فرمودند: اين خط مستقيم، طريقه ي من است.

قابل ذكر است كه نماز اهل سلوك در مرحله ي بالايي قرار دارد. اين نماز، نماز انساني است كه خود و انسانيت و جايگاه خويش را شناخته است.



[ صفحه 233]



مولا علي (عليه السلام) مي فرمايد:



ا تزعم انك جرم صغير

و فيك انطوي العالم الاكبر



«تو مي پنداري كه جسم كوچكي هستي، در حالي كه عالم بزرگ در درون تو نهفته است.»



آنچه در عالم بزرگ بود

همه اندر جهان اصغر توست



بديهي است شناخت انسان بدان معنا نيست كه او نياز به خوراك و پوشاك دارد. فهم و درك اين نيازها كاملا روشن و آسان است، بلكه او بايد حالات و نيازهاي روح خود را بشناسد.

مشكلات بشر در طول تاريخ بويژه در قرن حاضر، ناشي از نشناختن خويش و نيازهاي واقعي خويش است. به عنوان مثال اگر انسان خود را بشناسد، به نحو طبيعي و بسيار آسان در مي يابد كه حفظ حجاب براي زن يك نياز و ضرورت است.

آري، آن كس كه مقام احسن التقويمي خويش را كشف كند، با الهام از وحي الهي كه شناخت كافي نسبت به انسان دارد، مي تواند آنچه را كه براي انسان مضر است تشخيص دهد و از آن پرهيز كند و آنچه را كه براي او سودمند است بشناسد و بدان عمل نمايد. براي چنين فردي قيام معناي والاتري پيدا مي كند. اين مقام، يعني استقامت و عدم خروج از وسطيت در همه ي مقامات، از سخت ترين مقام هاست.

لذا پيامبر اكرم فرمودند:

شيبتني سورة هود

«سوره ي هود مرا پير كرد.»

آن گاه به آيه ي شريفه ي فاستقم كما امرت و من تاب معك. [6] اشاره فرمود:

«ثابت قدم باش همان گونه كه مأموريت يافته اي، به همراه ياران و اصحاب خود.»

عارف كامل مرحوم شاه آبادي، در مورد رمز سخن پيامبر مي فرمايد: «اين



[ صفحه 234]



فرمايش براي آن است كه استقامت امت را هم از آن بزرگوار خواسته اند.» [7] .

آري مسؤوليت پيامبر سنگين مي شود. او علاوه بر اينكه شخصا بايد در اين مسير بسيار سخت و دشوار، استقامت نمايد، مسؤوليت پيدا مي كند، امتي با استقامت نيز تربيت نمايد، امتي كه از شياطين نترسد و تسليم آنها نگردد، امتي كه مسائل مادي و دنيوي را اصل نداند و زخارف دنيا و جلوه هاي مادي چشمهايش را خيره نسازد، امتي كه در مسير مستقيم حركت نمايد.

نكته اي كه در اينجا قابل ذكر است اين است كه اهدنا الصراط المستقيم براي انسانهاي سالك داراي معنا و مفهومي بالاتر از معنا و مفهومي است كه براي خاصان دارد، همان گونه كه معنا و مفهومي كه براي خاصان دارد، غير از آن چيزي است كه عامه مردم از آن مي فهمند!

قيام هم همين گونه است، قيام در نزد خاصان، بدان معنا بود كه خدايا من آماده ي خدمتم و براي سالكان بدان معناست كه پروردگارا من محكم ايستاده ام كه از انسانيت خود و از احسن التقويمي خود پاسداري كنم.

از نظر سالكان، رمز اينكه مستحب است نمازگزار در حال قيام سر خود را پايان افكند و نگاهش به مهر و محل سجده ي خويش باشد، آن است كه يك نفر سالك كه از قيام، آن مسائل مهم و والا را مي فهمد و درك مي كند، همچنان خود را در پيشگاه خدا سرافكنده و شرمنده مي بيند.

آري اين ديدگاه سالكاني است كه ما از شنيدن حالات آنها لذت مي بريم و از خدا مي خواهيم توفيق چشيدن لذت حالات آنها را به ما هم عنايت فرمايد.

اما قيام در نزد اهل معرفت، يعني درك «توحيد فعلي» پروردگار كه البته خود نياز به شرح و توضيح دارد و لازم است براي درك اين مطلب انواع توحيد (توحيد فعلي، صفاتي و ذاتي) معنا شود. خواننده ي گرامي را به مطالعه ي كتابهاي مربوط ارجاع مي دهيم.



[ صفحه 235]




پاورقي

[1] ثم دنا فتدلي - فكان قاب قوسين او ادني (نجم / آيه ي 8 و 9) (كتاب سر الصلاة / صفحه 94).

[2] متن فرمايش حضرت امام: فصل دوم در اسرار قيام است و آن پيش خاصه: اقامه ي صلب است در پيشگاه مقدس حق و تشمير ذيل است براي اطاعت امر؛ و خروج از تدثار و قيام برانداز است: يا ايها المدثر قم فانذر و ربك فكبر و ثيابك فطهر و استقامت در اخلاق و عدل در ملكات است و عدم ميل به طرف افراط و تفريط. (كتاب سر الصلوة صفحه 72).

[3] مدثر / آيه ي 1 تا 4.

[4] متن فرمايش حضرت امام، و در نزد اهل سلوك، استقامت به مقام انسانيت و خروج از تفريط تهود و افراط تنصر است.

[5] آل عمران / آيه ي 67.

[6] هود / آيه ي 112.

[7] كتاب سر الصلوة / صفحه 73.


بازگشت