شأن نزول سوره ي توحيد


مفسران در مورد شأن نزول سوره ي توحيد اختلاف نظر دارند، همان گونه كه در مكي و يا مدني بودن آن، نظرياتشان متفاوت است.

در برخي از تفاسير نقل شده است كه جمعي از كفار خدمت پيامبر رسيدند و گفتند: يا محمد! خدايان ما روشن، آشكار و قابل مشاهده اند، اكنون تو خدايت را براي ما تعريف و توصيف نما.

كفار از آن بابت كه خدايانشان از چوب يا سنگ، جواهر و يا خرما و غيره ساخته شده و براي آنها قابل درك و لمس و مشاهده اند، برايشان دشوار است كه خدايي را بپذيرند كه، نه مي توان آن را لمس كرد و نه مشاهده نمود. اين انسانهاي بيچاره تصور مي كنند كه بايد بتوانند همه چيز را با ذهن خود درك كنند و چنانچه درك و فهم چيزي برايشان ميسر نشد، نتيجه مي گيرند كه آن چيز قابل قبول نيست! لذا از پيامبر مي خواهند تا خداي خود را براي آنها توصيف نمايد.

پس از سؤال مزبور پيك الهي بر پيامبر فرود آمده، سوره ي مباركه ي توحيد نازل گرديد.

گروهي ديگر از مفسران معتقدند اين تقاضا توسط جمعي از يهود مطرح گرديد، در اين صورت، اين سوره در مدينه نازل شده است، زيرا قوم يهود در مدينه ساكن بودند و سؤالهاي آنها از پيامبر پس از تشريف فرمايي ايشان به شهر مدينه صورت



[ صفحه 216]



مي گرفت. پيامبر پس از سؤال مزبور، سوره ي توحيد نازل گرديد. [1] .


پاورقي

[1] الدر المنثور / ج 6 / ص 415.


بازگشت