اصلاح سمت و جهت زندگي


چنين شخصي بايد سمت و جهت زندگي خود را اصلاح كند و ديد خود را نسبت به جهان و مسائل آن تغيير دهد، دنيا و ماديات را به عنوان ابزار و وسيله ببيند، نه به عنوان هدف! زيرا به عنوان مثال، اگر باغ براي انسان هدف شد، هنگام نماز هم مشغول چيدن ميوه است و اگر اتومبيل هدف شد، هنگام نماز هم در حال رانندگي است و اگر فرش هدف شد، هنگام نماز هم به فكر آن است كه نسوزد و يا دزد آن را نربايد و اگر مقام هدف شد، هنگام نماز هم در انديشه ي كسب آن و يا حفظ و حراست از آن است.

اما چنانچه هيچ يك از اين امور و مشابه آن از مسائل مادي و دنيوي براي او به



[ صفحه 189]



عنوان هدف مطرح نباشد و تنها خدا هدف او باشد و مسائل مادي به عنوان ابزار و وسيله برايش مطرح باشد، در اين صورت همان وقتي كه از اتومبيل هم استفاده مي كند به ياد خداست و هنگامي كه در باغ قدم مي زند و از ميوه هاي آن بهره مند مي گردد، نيز به ياد خداست. شكل ها و رنگ هاي مختلف ميوه هاي باغ هم او را به ياد خدا مي اندازد، همه چيز را از خدا مي داند. در بحبوحه ي سختي ها و گرفتاريها توجه و توكلش به اوست و شادي هاي زندگي را هم از طرف او مي بيند.

اكنون پس از ذكر اين مقدمه يك بار ديگر سؤالمان را مطرح مي كنيم.

چرا حواسمان در نماز پرت مي شود؟ ايراد در كجا و اشكال در چيست؟ راه درمان چيست؟ اساسا با توجه به اوضاع و احوالي كه در بالا به آن اشاره شد، چرا حواسمان پرت نباشد؟!

قبلا عرض شد كه چاره ي درد در اين است كه در مرحله ي اول اين موضوع براي ما روشن و تفهيم گردد كه امور دنيوي و مادي، ابزاري بيش نيست، در حالي كه هدف چيز ديگري است و مقصد جايي ديگر. به واقع اگر كسي به اين مطلب برسد و واقف گردد كه هدف چيز ديگري است، آن وقت نماز او هم مي شود، همانند نماز علي (عليه السلام).

چگونه علي (عليه السلام) و ساير ائمه و پيشوايان گرانقدر ما، اين گونه نماز اقامه مي كنند؟ عامل آن چيست؟ شايد نقل داستاني در اينجا براي روشن تر شدن مسأله مفيد باشد.

روزي فقيري به در خانه ي علي (عليه السلام) مي آيد و درخواست كمك مي كند. اميرمؤمنان دستور مي دهند به او كمك كنند. از مولا سؤال مي كنند: به فقير درهم (پول نقره) بدهيم يا دينار (پول طلا)؟ مولا در پاسخ مي فرمايند: طلا و نقره در نزد علي هر دو فلز است، هر كدام بيشتر به درد مرد نيازمند مي خورد، همان را به او بدهيد.

با اندك دقت و تأملي در داستان فوق و داستانهاي مشابه كه تعداد آنها نيز كم نيست - در مي يابيم كه براي علي (عليه السلام) اين گونه مسائل كه براي بسياري از مردم اصل است، حل شده است. او به امور دنيايي دلبستگي ندارد. او بارها خطاب به دنيا



[ صفحه 190]



مي فرمود: غري غيري «اي دنيا! نيم تواني علي را بفريبي، به سراغ ديگري برو» البته اين بدان معنا نيست كه علي (عليه السلام) دنيا را ترك كرده باشد و هيچ گونه تلاش و كار و فعاليتي نداشته باشد، برعكس اميرمؤمنان (عليه السلام) از پر تلاش ترين افراد تاريخ است، او حتي يك لحظه از عمر خود را بي ثمر نمي گذاشت و آني جسم و جان خود را بيكار رها نمي كرد.

آنچه از علي (عليه السلام) در طول عمر مشاهده شد، تلاش بود و كار بود و فعاليت. اما نكته ي ظريف در زندگاني علي (عليه السلام) اين است كه او در عين حالي كه در متن دنياست، با دنيا نيست.

او در يكي از روزهاي گرم تابستان مشغول حفر چاه در يكي از باغهاي خويش در مدينه بود كه ناگهان پس از روزها تلاش، آب از چاه فوران كرد، در آن لحظه علي (عليه السلام) فرمودند: بشر الوارث. [1] «وارث را بشارت ده.» كه اين جمله درس بزرگي است براي همه. بعد فرمودند: من اين چاه را وقف كردم.

علي (عليه السلام) حاصل تلاش خود را كه مي تواند منشأ خير فراواني براي دنياي او و بستگان وي باشد، بلافاصله وقف مي كند. و اين يك نمونه از سيره ي علي (عليه السلام) است. سيره ي علي يعني تلاش و كار به همراه عدم دلبستگي به دنيا و مظاهر آن و اين هنر مردان خداست. اما بي عرضگان، جمعي دست از كار و تلاش شسته و گروه كثيري اسر دنيا گشته و در دامهاي آن گرفتار آمده اند.

زهد اسلامي يعني همين، يعني داشتن دنيا در كنار خود و در اختيار خود. براي علي (عليه السلام) دنيا و زخارف آن هيچ فريبندگي و جذابيتي ندارد. گاهي آنچنان دنيا را تحقير مي كند كه مي فرمايد:

يا دنيا ابي تعرضت و الي تشوقت غري غيري... فقد طلقتك ثلاثا لا رجعة لي اليك [2] .

«اي دنيا به سراغ ديگري برو، من تو را به گونه اي طلاق داده و ترك نموده ام كه امكان بازگشت به آن وجود ندارد.»



[ صفحه 191]



براي علي (عليه السلام) اين گونه مسائل حل شده است كه آن گونه نماز مي خواند! و اين است رمز آن گونه اقامه ي نماز! به راستي مگر مي شود محبوب انسان چيز ديگري بوده، اما حواس و توجهش در نماز، به خدا باشد، اين دو با هم جمع نمي شوند!


پاورقي

[1] بحار / ج 40 / ص 114.

[2] بحار / ج 33 / ص 250.


بازگشت