حضور قلب


منظور از حضور قلب آن است كه حواس نمازگزار، هنگام اقامه ي نماز متمركز در نماز و متوجه آن باشد. او بايد مراقب باشد كه ذهن و فكر او به دنبال مسائل و مطالب ديگر نرود. در نماز به دنبال گمشده هاي خود نگردد و يا طرح و انديشه اي را در ذهن خود نپرورد، به گونه اي كه حواسش در همه جا باشد، غير از نماز.

نمازگزار اگر مي خواهد يك نماز جانانه و جامع و داراي آثار ارزنده برگزار نمايد، بايد حواس خود را جمع و متمركز در آن نمايد و در طول نماز متوجه باشد چه كاري را دارد انجام مي دهد.

حضور قلب داراي درجات و مراتبي است، درجه ي اعلاي آن فراموش كردن خود و دنياي مادي است و محو شدن در خدا و فناي در معبود و معشوق، همانند حضور قلبي كه پيامبر اسلام و اميرمؤمنان و ساير ائمه ي بزرگوار (عليهم السلام) به هنگام نماز در پيشگاه خدا دارند. و كمترين رتبه ي حضور، آن است كه شخص نمازگزار، بداند الان در چه مرحله اي از نماز است! او هم اكنون كداميك از واجبات نماز را دارد به جاي مي آورد و يا چه ذكر و سخني را بر زبان جاري مي كند. حال اگر به معنا و راز و رمز آن هم آشنا نيست، حداقل بداند الان چه مي گويد و چه مي كند.

در اينجا براي بيان جايگاه و اهميت حضور قلب در نماز به نقل چند حديث مي پردازيم.

- امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد:

ان العبد ليرفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها فما يرفع له الا ما اقبل عليه منها بقلبه. [1] .

«از بنده ي خدا، گاهي نصف نماز او و گاهي يك سوم و يا يك چهارم و يا يك پنجم آن پذيرفته مي شود. و به طور كلي از نماز آن مقدار كه با حضور قلب و تمركز



[ صفحه 177]



حواس اقامه شده، قبول مي شود.»

رفع تكليف يا پذيرش نماز

بيان اين نكته مفيد است كه قبولي نماز يك مطلب است و انجام تكليف و ساقط شدن آن از گردن انسان مطلبي ديگر! زيرا ممكن است شخص مكلف، نماز خود را بخواند در حالي كه چندان حواسش هم در نماز نباشد، اما همين اندازه متوجه باشد كه مشغول نماز است و دارد نماز مي خواند. در اين صورت، نماز از گردن او ساقط مي شود، بدين معنا كه لازم نيست ديگر نماز خود را اعاده كند، اما شايد اين نماز او مورد پذيرش درگاه خداوند قرار نگيرد. بنابراين خواندن چنين نمازي درست است كه ذمه ي نمازگزار را بري مي كند، اما آيا اين نماز مي تواند انسان را از گرفتاريهاي روز قيامت برهاند؟ و او را در آن صحنه ي وانفسا كمك كند؟ و آيا چنين نمازي داراي آثار ارزنده ي «تنهي عن الفحشاء و المنكر» [2] و «الا بذكر الله تطمئن القلوب» [3] و... نيز هست؟

- پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

اذا قمت في صلاتك فاقبل علي الله بوجهك يقبل عليك [4] .

«هنگامي كه به نماز مي ايستي با تمام وجودت متوجه پروردگارت باش.»

- امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

اذا استقبلت القبلة فانس الدنيا و ما فيها و الخلق و ما هم فيه

«زماني كه روبروي قبله قرار گرفتي، از دنيا و آنچه در آن است و از خلق و آنچه در ميان آنهاست، قطع اميد كن.»

وجود مقدس امام صادق (عليه السلام) در اين حديث شريف، راهنمايي و يادآوري مي فرمايند: آن گاه كه شخص نمازگزار در مقابل قبله قرار مي گيرد و خود را براي ملاقات با خالق خويش آماده مي سازد و مي خواهد با خدا سخن بگويد، بايد تمام توجهش به خدا و بهره برداري كامل از اين فرصت پيش آمده باشد.



[ صفحه 178]



لازم است نمازگزار در اين لحظات و در طول اقامه ي نماز در انديشه و فكر مسائل دنيايي نباشد، زيرا او در محضر پروردگارست و آن هم حضوري خاص. متأسفانه گاهي اين قضيه برعكس اتفاق مي افتد و شخص نمازگزار در طول نماز به فكر همه ي مسائل خود مي افتد و در انديشه ي حل همه ي مشكلات خود بر مي آيد، در حالي كه امام انتظار دارند و از شخص نمازگزار مي خواهند، او اين گونه مسائل را رها سازد:

و استفرغ قلبك عن كل شاغل يشغلك عن الله [5] .

«و قلب خود را از هر آنچه تو را از خدا و ياد او غافل مي سازد و به خود مشغول مي نمايد، تهي گردان.»

- امام سجاد (عليه السلام) مي فرمايد:

ان العبد لايقبل من صلاته الا ما اقبل عليه [6] .

«پذيرش نماز بنده ي نمازگزار، به همان مقداري است كه به نمازش توجه و عنايت داشته است.»

اين روايت و روايات متعدد ديگري كه با همين مضامين وجود دارد، حضور ذهن و عقل و انديشه را در نماز توصيه نموده، ضروري مي داند.

اساسا فلسفه ي نماز، همين توجه و عنايت است، يعني فقط به ياد خدا بودن و رها كردن ديگران.

قرآن در بيان فلسفه ي نماز مي فرمايد:

اقم الصلوة لذكري [7] .

«نماز را به پاي دار تا به ياد من باشي.»

و از بي توجهي و غفلت در نماز در آيات و روايات متعدد به زشتي ياد شده و از آن به شدت نهي شده است.

به اجمال جان و لب آيات و روايات اين نكته ي اساسي است كه هنگام نماز خواندن،



[ صفحه 179]



تمام توجه انسان بايد به خدا و نمازش باشد.


پاورقي

[1] وسائل / ج 4 / روايت 4541.

[2] عنكبوت / آيه ي 45.

[3] رعد / آيه ي 28.

[4] بحار / ج 84 / ص 220.

[5] بحار / ج 84 / ص 230.

[6] مستدرك / ج 3 / روايت 3013.

[7] طه / آيه ي 14.


بازگشت