تضييع نماز


همان گونه كه قبلا متذكر شديم در مجموعه ي عناويني كه درباره فريضه ي نماز مطرح است، به دو عنوان جامع برخورد مي كنيم كه تمامي مسائل مربوط به اين فريضه را مي توان حول اين دو عنوان، مطرح كرد و مورد بحث و بررسي قرار داد. آن دو عنوان جامع و كلي عبارتند از «اقامه ي نماز» و «اضاعه ي نماز». كه در اينجا به ارائه ي توضيحاتي در مورد اضاعه ي نماز و يا به عبارتي ديگر، تضييع نماز مي پردازيم.

در آيات و روايات، از ترك نماز و همچنين بي اعتنايي و بي توجهي به نماز و يا عدم رعايت حدود و ثغور آن، از عنوان «اضاعة الصلوة» استفاده شده است.

قرآن كريم در سوره ي مريم پس از بيان سرگذشت اجمالي برخي انبياي بزرگوار و ذكر اعمال صالح آنها از جمله نماز و اشاره به اين مطلب كه هنگامي كه آيات الهي بر آنها خوانده مي شد به سجده مي افتادند، مي فرمايد:

فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات [1] .

«پس از آنها افراد نالايقي جانشين آنها شدند كه نماز را ضايع ساختند و از شهوات و تمايلات نفساني پيروي كردند.»



[ صفحه 158]



قرآن در اين آيه از سرگذشت گروهي سخن مي گويد كه از برنامه ي روزانه ي زندگي شان نماز را حذف كردند و هنگامي كه از نماز بريدند، سراسيمه سراغ شهوات شتافتند (و اتبعوا الشهوات) و لقمه ي لذيذي براي تمايلات نفساني و شيطان شدند.

آري فرد و جامعه اي كه از نماز فاصله بگيرد، گرفتار شهوات مي گردد و آيا كسي كه عنان زندگي خويش را در اختيار هواهاي نفساني قرار دهد، سرنوشتي جز گمراهي و نااميدي در انتظار اوست؟! چنين فرد و جامعه اي، عوامل رشد خود را در هم كوبيده و موانع آن را به دست خويش فراهم ساخته است. بديهي است كه گناه انسان را به سعادت نمي رساند، بلكه عامل شقاوت و بدبختي است و كسي كه راه گناه را پيمود، پايان كارش، زندگي دوزخي در دنيا و آخرت است.

پر واضح است، همان گونه كه حضور نماز يك عامل سازنده است، غيبت و عدم حضور نماز و مسجد و ياد و ذكر خدا در فضاي روحي فرد و جامعه نيز اثر خاص خود را دارد.

امير مؤمنان (عليه السلام) منظور از شهوات در اين آيه را ساختمانهاي زيبا، مركوب هاي سواري مطلوب و لباسهاي فاخر و چشمگير دانسته اند. [2] .

نكته ي قابل توجه اين است كه در تعريفي كه اميرمؤمنان (عليه السلام) از شهوات دارند، سخن از گناه نيست، بلكه آنچه به آن عنايت شده است، توجه و گرايش به فرهنگ رفاه طلبي در جامعه است.

نكته ي ديگري كه قابل توجه است و از آيه مي توان برداشت نمود، اين مطلب است كه، چنانچه امكانات رفاهي همراه با نماز - به عنوان تبلور زيباييها و عصاره ي نيكي ها و وسيله ي ارتباط انسان با خدا - باشد خير است و بركت، و اما اگر نماز از جامعه حذف شود و تنها رفاه مورد توجه قرار گيرد، سير اين جامعه به سوي خوشبختي نخواهد بود.

قرآن آينده ي چنين جامعه اي را اين گونه ترسيم مي كند:

فسوف يلقون غيا



[ صفحه 159]



«اينها بزودي گرفتار شر مي گردند.» [3] .

داشتن خانه ي خوب، مركب راهوار و لباس زيبا، چنانچه همراه با معنويت نباشد، در هر صورت، مايه ي نكبت و بدبختي است. منتهي اگر اين امكانات توأم با گناه شود بدتر است. هر چند، توجه به رفاه و گسترش آن در جامعه، منهاي معنويت، دير يا زود جامعه را آلوده به گناه مي كند (فسوف يلقون غيا) و چنين جامعه اي لياقت برخورداري از خير و بركت را ندارد. قرآن دليل بي لياقتي ايشان را همين تضييع نماز و پيروي از هوسهاي نفساني مي داند.

و اين اشاره اي است به آينده ي زشت و نامناسب جامعه اي كه با فرهنگ رفاه، زندگي مي كند و بزودي در مي يابد كه چگونه غرق در گناه و آلودگي شده است. البته اين آينده ي ناگوار، هم مي تواند در دنيا باشد و هم در آخرت.


پاورقي

[1] مريم / آيه ي 59.

[2] بني شديد و ركب المنظور و لبس المشهور (بحارالانوار / ج 83 / ص 3).

[3] غي ضد رشد است.


بازگشت