هميشه به ياد خدا


آن گاه قرآن از مسلمانان مي خواهد كه همچنان و در هر حال ياد خدا را در درون خود زنده نگه دارند، هميشه به ياد خدا باشند و فراوان از او ياد كنند. (و اذكروا الله كثيرا) اينها عوامل فلاح و رستگاري است كه جامعه با مراعات و انجام آنها به سعادت مي رسد.

قرآن در ادامه ي آيات فوق به نقل اتفاق ناخوشايندي كه در صدر اسلام به وقوع پيوست، مي پردازد و قضيه را به نحو بسيار زيبايي ترسيم و از مسببين آن به شدت



[ صفحه 137]



انتقاد مي نمايد. نقل اين حادثه توسط قرآن، بيانگر اهميت آن است، زيرا چنانچه اتفاق كوچك و غيرمهمي بود، وحي الهي نازل نمي گرديد و قرآن مبادرت به نقل آن نمي كرد.

پيامبر (صلي الله عليه و آله) در حال ايراد خطبه ي نماز جمعه بودند كه سر و صداي ساز و دهل كه به عنوان اعلام ورود فروشندگان كالا بود به گوش رسيد. نمازگزاران با شنيدن آن به تدريج از جاي خود برخاسته، مسجد را ترك نمودند، به گونه اي كه جز چند نفر، كسي در مسجد نماند.

قرآن در اين باره مي گويد:

اي پيامبر! هنگامي كه تجارتي يا لهوي را مي بينند به سوي آن حركت مي نمايند و تو را در حالي كه ايستاده و مشغول ايراد خطبه هستي تنها مي گذارند. (و اذا راوا تجارة او لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما)

شايد بسياري به قصد كسب سود، نماز را رها كنند و در هنگام نماز به تجارت بپردازند، اما آنها بايد بدانند كه آنچه نزد خداست از بركات دنيوي و اخروي و منافع مادي و معنوي از اين امور بهتر است! آيا فراموش كرده اند كه خداوند بهترين روزي دهندگان است؟

قرآن مي گويد: اي پيامبر به آنان بگو آنچه نزد خداوند مي باشد بهتر است (قل ما عندالله خير...)

سود مالي يا سود الهي؟

در آيات فوق اشتغال به داد و ستد و سودجويي مادي به عنوان مانع و بهانه ي اصلي براي عدم شركت در نماز جمعه مطرح گرديد. قرآن با بياني بسيار منطقي و جالب درصدد رفع اين مانع و ايجاد انگيزه ي قوي تر در مسلمانان براي حضور در نماز جمعه برآمده است.

قرآن در يك جا، رها كردن كسب و كار و شتافتن به نماز جمعه را به خير و صلاح مسلمانان مي داند و در آيه ي ديگر آنها را پس از اقامه ي نماز به سوي كسب و كار و



[ صفحه 138]



تحصيل درآمد فرا مي خواند و در پايان به مؤمنين گوشزد مي فرمايد كه آنچه نزد خداست بهتر و برتر است و رزق و روزي همه به دست اوست و او بهترين روزي رسان است. (قل ما عندالله خير من اللهو و من التجارة و الله خير الرازقين) [1] .

او مي تواند از راههايي كه اساسا به فكر ما خطور نمي كند روزي ما را تأمين نمايد. (و يرزقه من حيث لايحتسب) [2] و بسياري از مواقع نيز چنين اتفاق مي افتد.

اصولا ما معتقديم كه ماوراي اين معادلات عادي، معادلات ديگري هم وجود دارد و در وراي اين اسباب و علل ظاهري اسباب و علل ناشناخته ي ديگري نيز هست.

يكي از اساتيد بزرگوار ما در قم فرمودند، به دليل اينكه لطمه اي به مطالعاتم وارد نگردد، تصميم گرفتم، نصف روز را براي مطالعه اختصاص دهم و نصف روز را براي مراجعه ي مردم و پاسخ گويي به سؤالات ديني آنها. يك وقت متوجه شدم كه برخي در وقت مطالعه مراجعه مي كنند و ناچار مي شوند بدون كسب نتيجه اي برگردند. اين موضوع خوشايند من نبود. لذا همانجا گفتم: خدايا درست است كه يك راه كسب علم، تلاش و كوشش و مطالعه است، اما برخوردار شدن از علم راه ديگري هم دارد. خدايا! از اين به بعد، چنانچه در زمان اختصاصي مطالعه، افرادي مراجعه نمودند آنها را مي پذيرم. خدايا! تو كه بر همه ي امور توانايي و همه چيز در دست توست، تو مي تواني يك مطلب علمي را كه من بايد ساعتها وقت صرف يادگيري آن نمايم، با صرف وقت كمتري آن را به من بياموزي.

بنابراين يك مسلمان ضمن اينكه علل و اسباب و تأثير آنها را قبول دارد، سبب زده هم نيست. يعني همان گونه كه انكار اسباب اشتباه است، سبب زدگي هم اشتباه و غلط است و همان گونه كه نفي عوامل غلط است، ارزش قائل شدن براي عوامل، بيش از آنچه هست نيز غلط است، لذا انسان مؤمن، ضمن استفاده از عوامل مادي براي رسيدن به اهداف خود، توجهش به لطف و عنايت خداست. زيرا اگر او بخواهد همين عوامل را پربارتر و مؤثرتر مي نمايد و نيز اگر بخواهد از طرق ديگر تأمين و جبران



[ صفحه 139]



مي كند.

بنابراين كسي كه تكاليف شرعي خود را در مورد اموالش از ترس فقر انجام نمي دهد، اشتباه مي كند و آن كس كه به خاطر جاذبه ي مادي كسب و كار، در نماز جمعه شركت نمي جويد نيز در اشتباه است.

البته بديهي است كه براي رسيدن به هر هدفي، خداوند اسباب و عللي مقرر فرموده است. مثلا اگر ملتي عزت مي خواهد، يا جوياي سعادت است و يا شكوفايي در تمامي زمينه هاي رشد و ترقي را مي طلبد، بايد به سراغ علل و اسباب آن برود و عدم استفاده از علل و اسباب، مساوي با نرسيدن به اهداف است.

تجارت، صناعت و زراعت همه راههايي است براي كسب درآمد، اما بايد بدانيم عوامل معنوي و غيبي نيز وجود دارد. چنانچه بر اثر حضور در نماز جمعه، خريد و فروش را از دست مي دهيد، بدانيد كه خداي متعال علاوه بر پاداش معنوي، حتي ضررهاي مادي شما را به نحوي جبران مي كند.

اكنون حضور مسلمان ايران در صحنه، دنياي استكبار را به وحشت انداخته است. آيا فقط حضور ما اين تأثير را گذاشته است؟ آيا عامل ديگري وجود ندارد؟ البته حضور ما مؤثر و لازم است، اما عامل برتر، لطف خداست، كه كارهاي ما را پربركت مي كند و دل دشمن را با فريادهاي ما خالي و تهي مي گرداند. اينها ديگر در دست ما نيست. بدبختي جهان مادي گراي امروز، توجه و عنايت بيش از اندازه به عوامل و علل و اسباب مادي و بي توجهي به ساير علل است!


پاورقي

[1] جمعه / آيه ي 11.

[2] طلاق / آيه ي 3.


بازگشت