شرايط امام جماعت


عامل دومي كه از حضور شيعيان در نماز جماعت كاسته و در پاره اي از موارد آنها را از داشتن نماز جماعت هاي با شكوه محروم ساخته است، مسأله ي عدالت امام



[ صفحه 131 ]



جماعت است.

در مكتب تشيع، امام جماعت بايد عادل باشد، در غير اين صورت، اقتدا به او جايز نيست و سبب بطلان نماز مي گردد. فلسفه ي ضرورت چنين ويژگي براي امام جماعت اين است كه ناشايستگان فرصت نفوذ و رهبري و پيشوايي را در جامعه ي اسلامي پيدا نكنند. اين مسأله در برخي اذهان به طور غلط جاي گرفته و گاهي تأثيرات منفي داشته است و متأسفانه در بسياري از موارد اين قضيه حالت افراط و زياده روي پيدا نموده و با وسوسه هاي شيطاني در امر عدالت امام جماعت مواجه گرديده است.

مسأله ي عدالت كه به قصد تطهير و پاكي اجتماع مسلمانان در فرهنگ اسلامي مطرح است، بر اساس زياده روي ها، وسوسه ها و بدگماني ها، موجب كمرنگي اجتماع شيعيان شد. البته اين مايه ي افتخار است كه مكتب اهل بيت (عليهم السلام) عدالت را هم در امام شرط مي داند و هم در امام جماعت. امام جماعت نيز كه در يك حركت عبادي پيشاپيش مردم مي ايستد، بايد عادل باشد.

از طريق اهل بيت (عليهم السلام) روايات متعددي دريافت نموده ايم كه لزوم عدالت امام جماعت را بيان مي كند. از جمله مي توان به روايات زير اشاره نمود.

1- پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي فرمايند:

ان سركم ان تزكوا صلاتكم فقدموا خياركم [1] .

«اگر مي خواهيد نمازي پاك و پاكيزه داشته باشيد، برگزيدگان خود را مقدم داريد.»

2- امام هشتم (عليه السلام) مي فرمايد:

لاصلاة خلف الفاجر [2] .

«نماز پشت سر انسان فاسق و فاجر، نماز نيست.»

3- امام هشتم (عليه السلام) در پاسخ شخصي كه سؤال نمود: آيا به مردي كه شيعه است و به امامت اهل بيت معتقد است ولكن انساني گناهكار و آلوده است مي توان



[ صفحه 132]



اقتدا كرد؟ فرمودند: نه. [3] .

4- ابوذر مي فرمايد:

ان امامك شفيعك الي الله فلاتجعل شفيعك سفيها و لافاسقا [4] .

«امام جماعت تو، شفيع توست در پيشگاه خدا،هيچ گاه شخص نادان و فاسق را شفيع خود قرار مده.»

راستي، چنانكه از شما خواسته شود فردي را به عنوان نماينده ي خود انتخاب نماييد، چگونه فردي را انتخاب مي كنيد؟ آيا مي پسنديد انسان سفيهي را به عنوان سخنگو و نماينده ي خود انتخاب كنيد؟ نماز جماعت سيل خروشان بندگان خداست كه يك زبان به نمايندگي از تمامي آنها با خدا سخن مي گويد، و امام جماعت در واقع سخنگوي نمازگزاران در پيشگاه خداست. آيا صحيح است كه اين زبان، زبان انساني آلوده و يا سفيه باشد؟

بنابراين آنچه روايات بيانگر آن است، لزوم عدالت امام جماعت است.

اما عدالت چيست و حد و مرز آن كدام است؟

وسوسه ها از اينجا شروع مي شود. برخي در نماز جماعت شركت نمي كنند و در پاسخ اين سؤال كه چرا شركت نمي كنيد؟ عدم احراز عدالت امام جماعت را مطرح مي كنند و مي گويند: چگونه مي توانيم پي ببريم كه امام جماعت عادل است؟

از موانع برگزاري نماز جماعت باشكوه و متناسب با فرهنگ شيعه، همين وسوسه ها در امر عدالت امام جماعت است. در حالي كه آنچه در فرهنگ و فقه ما در مسأله ي عدالت مطرح است، حسن ظاهر افراد است. در كتب فقهي ما نيز آمده است كه چنانچه شماري از مؤمنين به فردي اقتدا كردند و يا فرد شايسته اي به عدالت او گواهي داد، همين براي عدالت او كافي است و بيش از اين نيازي نيست.

اگر چنانچه معتقد شويم كه بايد به وجود عدالت (كه همان پديد آمدن ملكه ي



[ صفحه 133]



نفساني و حالتي در درون انسان است كه او را از گناه باز مي دارد) در امام جماعت يقين پيدا كنيم، نتيجه ي عملي اين گونه تفكر، ترك نماز جماعت است كه اسلام خواهان آن نيست. درست است كه اسلام نمي خواهد ناپاكان پيشوا و امام جماعت گردند و فاسق و فاجر نبايد امام جماعت شود، اما اين مطلب بدان معنا نيست كه چنانچه وارد مسجدي شديم و عده اي از مؤمنين را مشاهده نموديم كه به امام جماعتي اقتدا نموده اند، احتياط كنيم!

به طور قطع اين احتياط خلاف احتياط است و همان حسن ظاهر و اقتداي جمعي از نمازگزاران براي ما كافي است.

بنابراين دچار وسوسه هاي شيطاني و نفساني نبايد شد، زيرا تكليف پر كردن مساجد است.


پاورقي

[1] وسائل / ج 8 / روايت 10770.

[2] وسائل / ج 8 / روايت 10768.

[3] رجل يقارف الذنوب و هو عارف بهذا الامر اصلي خلفه؟ قال (ع): لا. (وسائل / ج 8 / روايت 10773).

[4] وسائل / ج 8 / روايت 10765.


بازگشت