مخالفان


دسته ي اول از موانع نماز افرادي هستند كه در طول تاريخ، هميشه با نماز به مخالفت برخاسته اند. اكنون ضمن مراجعه به قرآن كريم از مخالفت اين گونه افراد با نماز و نحوه ي مقابله ي قرآن با آنها و سرنوشتي كه در انتظار آنان است، مطلع مي گرديم.

قرآن مجيد در اولين سوره اي كه بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) نازل گرديد، سرگذشت و سرنوشت كسي را كه مانع انجام نماز ديگري مي گردد، شرح مي دهد. قرآن مي فرمايد: اَرَاَيتَ الَّذي يَنهي - عَبداً اِذا صَلَّي [1] .

«آيا آن كسي را كه مانع نماز بنده ي ما مي شود و از اداي نماز او جلوگيري مي نمايد



[ صفحه 74]



ديدي؟!» در مورد اينكه اين فرد كيست، مفسران دو نفر را ذكر كرده اند. برخي مي گويند او ابوجهل است و اوست كه مي گفت: اگر محمد (صلي الله عليه و آله) را در حال نماز ببينم، در همان لحظه اي كه او به سجده مي رود پاي خود را پشت گردن او مي گذارم و مي فشارم.

در برخي تفاسير فرد ديگري به عنوان بازدارنده از نماز معرفي شده است، او وليد بن مغيره است. او چنانچه متوجه مي شد كسي در گوشه و كنار مشغول خواندن نماز است مانع او مي شد.

البته روشن است كه شأن نزول آيه چه در مورد ابوجهل باشد و چه در مورد وليد، سرنوشتي كه در آيه بيان مي شود اختصاص به اين دو ندارد. به قول مفسران شأن نزول مخصص آيه نيست، يعني بدين معنا نيست كه آيه ي مزبور اختصاص به همين دو مورد دارد و بس، بلكه اين يك قضيه ي عمومي است و هر كس را كه از اقامه ي نماز جلوگيري كند، شامل مي گردد.

خداوند در اين آيات با لحني شديد، سرنوشت چنين انسان نگون بخت و گمراهي را بيان مي نمايد و به او شديداً اخطار مي دهد كه آيا متوجه عمل نارواي خود كه قطع ارتباط مردم با خداست، مي باشد؟! آيا فكر مي كند مي تواند جلو حركت مردم به سوي خدا و ايجاد ارتباط آنها با خدا را بگيرد؟ آيا فكر مي كند در مقابل اين بازي خطرناك، مجازاتي براي او نيست؟ او و امثال او بدانند كه چنانچه دست از اين عمل ناپسند خود برندارند، سرنوشت بسيار رقت باري در انتظار آنهاست.

قرآن نحوه ي برخورد با كسي را كه از اقامه ي نماز توسط ديگران جلوگيري مي نمايد و دست از اين كار ناشايسته بر نمي دارد، اين گونه ترسيم مي كند:

كلاَّ لَئِنْ لَّم يَنتَهِ لَنَسفَعاً بِالنَّاصِيَةِ [2] بالاخره ما روزي موهاي پيشاني آنها را محكم مي گيريم و در نهايت خفت و خواري، اين جرثومه هاي دروغ و خطا و گناه را كه در نهايت انحطاط و پستي قرار دارند و بر پيشاني آنها مهر رسوايي و بندگي شياطين و



[ صفحه 75]



هوا و هوس و اميال نفساني زده شده است، به سوي دوزخ روانه مي سازيم. او در آن روز هر چه در توان دارد به ميدان مي آورد و ما هم مأموران آتش و دوزخ خود را به ميدان مي آوريم تا مشخص شود در آن روز چه كسي پيروز است.

آري قرآن با افرادي كه مانع نماز مي گردند و به مقابله با آن بر مي خيزند اين گونه برخورد مي نمايد، برخوردي بسيار سخت و خشن و اين پايان و عاقبت بسيار بدي براي آنهاست!

البته مقابله ي افراد با نماز به دو صورت تحقق مي پذيرد، يك قسم به گونه ي علني و مستقيم، همانند حركات مذبوحانه ي ابوجهل و وليد و امثال آنها كه در تاريخ فراوان ديده مي شود.

نوع ديگر به گونه اي مرموز و غيرمستقيم، يعني به صورت كار فرهنگي، كه اين شيوه بسيار خطرناك است. در اين نوع مقابله، شياطين با استفاده از ابراز مختلف در جهت گسترش و ترويح فساد و آماده سازي زمينه هاي تباهي و گناه و آلودگي در جامعه كار مي كنند، تا بدين وسيله پايه هاي اعتقادي جوانان سست گردد و در نتيجه ارتباط آنها با خدا كم رنگ شده، مساجد و نمازها از رونق بيفتند.

و اين مصداق بسيار روشن و بارزي از باز داشتن ديگران از نماز است. اكنون دشمنان اسلام و جريانات ناسالم و تباه كننده اي كه هم خط با ابوجهل و وليد هستند، تمام تلاششان بر اين است كه از عده ي نمازگزاران حتي يك نفر كاسته شود. اينك ما نمونه هاي بسيار روشنتر و خطرناكتري از جلوگيري از نماز در جامعه ي خود مشاهده مي نماييم. امروزه وارثان و ادامه دهندگان مسير ابوجهل به اين نتيجه رسيده اند كه پا به گردن نماز خوانان زدن براي آنها سودي ندارد و از مقابله ي مستقيم با نماز و مسجد و نمازگزاران طرفي نمي بندند. آنها بسيار مرموزانه و شيطاني حركت و تلاش مي كنند تا با برنامه ريزي و استفاده از انواع وسايل از قبيل فيلم، عكس، رمان و گسترش فحشا و... بندگان خدا را از خدا بازدارند و مساجد را خلوت سازند. امروزه دست پروردگان كشورهاي غربي يعني همان غربزدگان نيز تمام هنر و قلمشان و هر چه در اختيار



[ صفحه 76]



دارند، عليه فرهنگ احياء و گسترش نماز در جامعه است.


پاورقي

[1] علق / آيه ي 9 و 10.

[2] علق / آيه ي 15.


بازگشت