اقسام نماز از نظر آثار


از مجموع آيات و روايات بر مي آيد كه نمازها از نظر اثر گذاري بر سه قسمند.

1- نماز بي اثر: نمازهايي هستند كه مُهر باطل شد بر روي آنها نقش بسته است. نمازي كه خود نمازگزار هم نه اعتقادي به آن دارد و نه آن را به عنوان وظيفه انجام مي دهد. مانند نمازي كه به خاطر ديدن ديگران خوانده مي شود و به محض دگرگون شدن شرايط و بر هم خوردن اوضاع، ديگر نه از نماز خبري است و نه از نمازگزار.

2- نماز با اثر كم و يا متوسط: كه عمده ي نمازها اين گونه اند.

3- نماز پر اثر: نمازهاي ناب ناب كه توسط انسانهاي ناب ناب اقامه مي گردد.

روشن است كه نماز دسته ي اول اصلاً نماز نيست، مانند غذاي فاسد. كسي كه رياكارانه نماز مي خواند هيچ انگيزه ي خدايي ندارد. او اهداف و انگيزه هاي ديگري دارد. اين گونه نماز قهراً نمي تواند آثار نماز را داشته باشد، زيرا قالبي و بدون روح است. اما نمازهايي غير از دسته ي اول، يعني عموم نمازهايي كه اصل انجامش به خاطر خداست، ولو آنكه نمازش ناب نباشد، مثلاً حواس نمازگزار در نماز پرت شود، چون اين نماز را به ياد خدا خوانده، تمام آثار نماز بر آن مترتب است. تا آنجا كه تاكنون تحقيق نموده ايم، فقط دو اثر است كه مخصوص نمازهاي ناب است. بجز اين دو اثر ساير آثار بر اين گونه نمازها نيز مترتب است.

به عنوان مثال، اثر باز دارندگي از گناه بر كليه ي نمازهاي نوع دوم و سوم مترتب است، زيرا نمازگزار روح خود را در صندوق مطمئني قرار داده است. آيا مي توان گفت واكنش كسي كه نماز مي خواند با كسي كه نماز نمي خواند، در مقابل گناه يكسان است؟ آيا جرائم در شهري كه مردم آن نماز مي خوانند با شهري كه نماز نمي خوانند يكسان است؟ آيا دزدي ها، تجاوزها، بي حرمتيها، چاقوكشيها در هر دو به يك اندازه



[ صفحه 44]



است؟ خير، آمار غير از اين را نشان مي دهد و چنانچه ما آمار جرائم شهرها را از دادگستري بگيريم، در خواهيم يافت كه در هر شهري كه نماز در آن بيشتر است، گناه كمتر است. گرچه ممكن است آن نماز، نماز ناب نباشد، ولي به همان نسبت كه نماز خوانده مي شود، گناه و فحشاء كمتر است و نواميس مردم امنيت بيشتري احساس مي كنند.

در مقابل، مردم هر شهر و جامعه به همان نسبتي كه از نماز بريده و فاصله گرفته اند، در دام شيطان گرفتارند و به همان نسبت مرتكب فحشاء و منكرات، جنايات، تجاوزها و بي عفتي ها و نامردمي ها گرديده اند. حال اگر اين آثار مربوط به نمازهاي ناب باشد، بايد شهرهايي كه نماز مي خوانند با شهرهايي كه نماز نمي خوانند مثل هم باشند. اگر بگوييم فرقي نمي كند، اشتباه است، قطعاً يكسان نيست و هر جا نماز هست، ولو نمازي كه صد در صد مورد قبول نباشد، به همان مقدار گناه كمتر است.

به طور كلي به همان مقدار كه بازار مساجد داغ است، بازار شياطين سرد و راكد است. بنابراين، همه ي نمازها بازدارنده از فحشاء و منكرند و هر نمازگزاري از گناه اجتناب مي كند، منتهي به تناسب نماز خودش، يكي نمازش عالي و داراي شرايط است و او را از همه ي گناهان باز مي دارد و نماز ديگري او را از تعدادي از گناهان باز مي دارد، اما هر دو داراي آثار ارزنده اي هستند. در ضمن مگر آن نماز ناب، نمازي كه وقت گفتن الله اكبر نمازگزار دستها را بالا مي برد، يعني غير از خدا هر چه بود پشت سر انداخته و رو به خدا آوردم، چقدر اقامه مي گردد؟

بنابراين، نماز را به چند نماز صد در صد پذيرفته شده و نماز گزاران را به چند نمازگزار صددرصد ناب و خالص محدود نسازيم. چرا نماز را به گونه اي معنا مي كنيم كه نماز خوان واقعي پيدا نكنيم؟ در حالي كه نماز و نمازگزار بسيار داريم. اين خوان گسترده الهي، غذاها و نعمتهاي بيشماري دارد كه همه ي انسانها هر كدام به تناسب وضعيت خود مي توانند از آن بهره مند گردند و هيچ كس بي بهره نمي ماند و دست خالي بر نمي گردد. از روايات نيز به دست مي آيد كه نماز هم غذاست و هم دوا، يعني



[ صفحه 45]



هم انسان سالم و علاقه مند بايد از نماز استفاده كند و بهره مند گردد و هم انسانهاي گناهكار، نماز هم شفادهنده است و هم رشد دهنده، هم كمال مي دهد و هم عوامل ضد رشد را از بين مي برد.

در هر صورت، آثار مترتب بر نماز را مي توان تحت دو عنوان كلي ذكر نمود:

آثار عمومي و آثار خصوصي


بازگشت