نماز، نياز روح


براي آگاهي از اين مطلب كه آيا نماز نياز روح است يا نه، بايد مقدمةً توضيحي را ارائه دهيم.

در بحث علت و معلول براي اينكه دريابند چه چيزي علت پديد آمدن معلول است، دو كار انجام مي دهند. به بيان ديگر از دو راه مي توان رابطه ي بين علت و معلول را بدست آورد. اول اينكه عاملي را بوجود مي آورند و آثار آن را مشاهده مي نمايند. دوم اينكه عاملي را حذف مي نمايند و آثار حذف آن را بررسي مي كنند و نتيجه مي گيرند كه حذف آن عامل، سبب پديد آمدن اين آثار شده است.

شكي نيست كه بشر در جهان مادي امروز گرفتار است و آثار سوء تمدن در همه



[ صفحه 20]



جا مشاهده مي شود. حال اين پرسش ها مطرح مي شود كه چه عاملي حذف گرديده كه شاهد اين آثار سوء هستيم؟ چه عاملي حذف شده كه امروزه صنعت و علم و دانش بشر در خدمت گناه و آلودگي قرار گرفته است؟ انجام اين امور غير عقلايي كه بشر با دست خود انجام مي دهد و سرنوشت رقت آوري را براي خود ترسيم مي نمايد، به خاطر از دست دادن چه چيزي است؟

بيماري هايي كه همه روزه از طريق روزنامه ها و گزارش هاي تلويزيوني از آن مطلع مي شويم و علم امروز نيز نمي تواند با آن ها مقابله كند و برخي از آنها به مراتب خطرناكتر از سرطان است، همه آثار تمدن، منهاي معنويت است.

به طور قطع اينها آثار و مقتضاي علم نيست، آثار ابزار نيست. اينها تبعات حذف چه چيزي از زندگي بشر است؟ در حالي كه مشاهده مي كنيم امكانات و وسايل رفاهي بشر بهتر شده است.! گاهي شنيده مي شود كه مي گويند: مثلاً اگر پارك باشد گناه كمتر مي شود. مگر در گذشته كه گناه كمتر صورت مي گرفت، شهرها پارك داشتند؟ ما منكر خوبي پارك نيستيم، زيرا قطعاً اشجار و سبزه ها، خدمتگزاران خوبي براي فضاي سالم هستند و فضاي مناسبي براي زندگي و تنفس ما و ساير موجودات زنده فراهم مي سازند، اما آيا اگر مراكز تفريحي ايجاد گردد، قضيه حل مي شود و ديگر مشكلي وجود نخواهد داشت؟ راستي حذف چه چيزي سبب شده است كه حتي مراكز تفريحي تبديل به جهنم گردد؟ با اندك تأملي پاسخ اين سؤال را در مي يابيم، و آن حذف خدا و ياد او از زندگي است، قطع ارتباط با خدا و زيباترين جلوه ي آن يعني نماز است!

روشن است كه روح آدمي نيازمند به غذاست. طبيعي است كه چنانچه غذاي آن تأمين نشود، بازتاب ها و انعكاس هاي نابهنجاري در پي دارد. همانند انسان گرسنه كه كارهاي عجيب و غريب و حتي غير ارادي انجام مي دهد و هر چه را بيابد براي رفع گرسنگي و نجات خويش از مرگ مي خورد. او دست به كارهايي مي زند كه با عقل و منطق سازگار نمي باشد و انتخابهاي وي اصلاً صحيح نيست و اصولاً فرصت و موقعيتي براي انتخاب و گزينش ندارد، روح گرسنه ي انسان نيز اين گونه است!



[ صفحه 21]



اينكه مي بينيم بشر هر روز به سراغ مكتبي و «ايسمي» مي رود و حتي گاهي به پوچ گرايي پناه مي برد، از همين بابت است. امروزه بشر در شرايطي است كه اگر هر ديوانه اي هر سخني را به عنوان يك ايسم و مكتب مطرح نمايد، فوراً هزاران انسان از او طرفداري مي كنند!

«ماركس» حرفهايي زد و آن همه دنيا از آن استقبال كرد، اما عالم بشري پس از گذشت هفت دهه متوجه شد كه حرفهاي ماركس مزخرفاتي بيش نبوده است . امروزه نيز اگر نويسنده اي مطلب نادرستي را به شكل رمان درآورد، همان مطلب، مسير گروهي از انسانها را مشخص مي نمايد. راستي چرا چنين است؟!

پاسخ روشن است: طبيعت انسان يك روح گرسنه است، گاهي به الكل پناه مي برد و گاهي به هروئين. گاهي به مكتبي مي گرود و گاهي باند قاچاق تشكيل مي دهد و گاهي نيز درصدد قتل و آزار ديگران بر مي آيد. آيا بشر امروز مضرات و پي آمدهاي ناگوار اينها را نمي داند؟ به طور قطع از آن آگاه است.

او روحش گرسنه است و در انديشه ي آن است كه روح گرسنه ي خويش را سير كند. اينها تلاشهاي روح گرسنه است. بنابراين بشر امروز بايد بينديشد كه چه غذايي را از دست داده است.

امروزه بسياري از قلبها آرامش ندارد، زيرا ياد خدا در آن نيست!

قرآن مي فرمايد:

اَلا بِذِكرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ. [1] .

«دل آرام گيرد به نام خداي»

و اكنون به اين نتيجه مي رسيم كه ياد خدا و زيباترين و بهترين تبلور آن يعني نماز، نياز روح انسان و غذاي ضروري آن است و ضرر و خسران آدمي از آنجا شروع مي شود كه از اين موهبت الهي و غذاي روحي بي بهره بماند.

آري، نماز غذاي روح انسانهاست، نماز همانند شير مادر هم رشد دهنده است و



[ صفحه 22]



هم نابود كننده ي ميكروبها، معجون و مجموعه اي است كه چنانچه انسان از آن استفاده كند، به سوي سعادت، فلاح و رستگاري حركت مي نمايد و اگر از آن بهره مند نشود، عوارض ناگواري متوجه او خواهد شد.

نماز عنصر لازم در سلامت جامعه ي بشري است كه بدون آن محال است جامعه روي فلاح و رستگاري را ببيند. نماز معجوني است كه هم رشد و عروج دارد، هم ناهي از فحشاء و منكر است. هم عوامل ضد رشد را از بين مي برد و هم روح را متعالي مي سازد. معجوني كه به دليل اين همه آثار، درباره ي آن گفته شده است:

«الصلاة خير موضوع» [2] .



[ صفحه 25]




پاورقي

[1] رعد / آيه ي 28.

[2] بحار / ج 74 / ص 202.


بازگشت