در تشهد و تسليم است


مستحب است كه به طريقي بنشيند كه در نشستن مابين سجدتين مذكور شد، و دست ها را بر ران ها بگذارد و انگشتان را به هم بچسباند و نظر بر كنار خود كند و بگويد:

«بسم الله»

به نام بزرگ خدايي كه سزاوار پرستش است.

«و بالله»

و به خداي يكتا جل جلاله.

«والحمد لله»

و همه ي ستايش ها و ثناها مر خدا را است.

«و خير الاسماء لله»

و بهترين نام ها مر حق را است.

«اشهد ان لا اله الا الله»



[ صفحه 55]



گواهي مي دهم كه نيست معبودي به جز خدا كه مستجمع جميع كمالات و مستحق عبادات است.

«وحده»

در حالتي كه يكتا و منفرد است.

«لا شريك له»

نيست همتايي مر او را در استحقاق.



وحده لا شريك له صفتش

و هو الفرد اصل معرفتش



شرك را سوي وحدتش ره نه

عقل از كنه ذاتش آگه نه



هست در راه كبريا و جلال

شرك نالايق و شريك محال



«و اشهد ان محمدا عبده و رسوله»

و گواهي به اين كه محمد صلي الله عليه و آله و سلم، بنده و فرستاده ي اوست.

«ارسله بالحق»

فرستاده است او را به راستي و درستي بي شك و شبهه.

«بشيرا»

در حالتي كه مژده دهنده است به رحمت و فضل خدا كسي را كه به توحيد او اقرار كند.

«و نذيرا»



[ صفحه 56]



و بيم دهنده است از عقوبت و عدل خدا كسي را كه بر شرك اصرار ورزد.

«بين يدي الساعة»

پيش از وقوع قيامت.

«و اشهد ان ربي نعم الرب»

گواهي مي دهم به اين كه، به درستي كه پروردگار من نيكو پروردگاري است. و در لفظي ديگر چنين وارد است «انك نعم الرب» بر سبيل خطاب، يعني به درستي كه تو نيكو پروردگاري.

«و ان محمدا نعم الرسول»

و به درستي كه محمد صلي الله عليه و آله نيكو فرستاده است.

«اللهم»

بار خدايا.

«صل علي محمد»

درود بفرست بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم يعني رحمت كن او را. و گفته اند: يعني تعظيم كن او را در دنيا به اعلاء دين و اظهار دعوت و اعظام ذكر و ابقاء شريعت و در آخرت به قبول شفاعت او در شأن امت



[ صفحه 57]



و تضعيف ثواب و اظهار فضل او در اولين و آخرين و تقديم او بر كافه ي انبياء و مرسلين صلوات الله عليهم.

«و آل محمد»

و بر اهل بيت محمد كه حضرت فاطمه و دوازده معصومند صلوات الله عليهم اجمعين، و هر كه سيرت ايشان ورزد و از علم ايشان حظي وافر داشته باشد مثل سلمان فارسي رضي الله عنه، چنين كه حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله فرموده: «سلمان منا اهل البيت».

«و تقبل شفاعته»

و بپذيرد درخواست او را در بهشت، و بعد از آن حمد خدا بگويد، دو نوبت يا سه نوبت و چون برخيزد به ركعت سوم بگويد ذكري را كه در برخواستن در سجود مي گفت و در تشهد آخر بعد از نعم الرسول بگويد:

«التحيات لله»

همه تحيات مر خداي را است.

«و الصلوات»

و همه ي نمازها يا دعاها.

«الطاهرات»

پاك از شرك خفي و جلي مقرون به توحيد و اخلاص

«الطيبات»



[ صفحه 58]



پاكيزه از كسل و غفلت و حديث نفس و شوق ها و نشاط و طيب نفس و حضور دل.

«الزاكيات»

مبرا از اغراض نفساني و مقاصد سراي فاني و مقارن به صدق و صفا و عبوديت و وفا.

«الغاديات»

در اول روز كرده شده ها، يا اميدها.

«الرايحات»

در آخر روز كرده شده ها يا رونده ها.

«السايغات»

تمام ها و رساها كه به آداب و شروط باشد.

«الناعمات»

خوش اميدها كه با دقت و وجد و جلادت و خضوع و پستي و افتادگي و سكون و نرمي.

«لله»

مر خداي را است.

«ما طاب»

آنچه پاكيزه و خوش باشد.

«و طهر و زكا»



[ صفحه 59]



و مبرا و پاك گشت.

«و خلص و صفا»

و بي غش و صافي گرديد.

«فلله»

پس مر خداي را است.

«و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشيرا و نذيرا بين يدي الساعة و اشهد ان ربي نعم الرب و ان محمد انعم الرسول.»

و ترجمه اين كلمات گذشت.

«و ان الساعة آتية»

به درستي كه قيامت آينده است.

«لا ريب فيها»

شكي و شبهه اي نيست در آن.

«و ان الله يبعث من في القبور».

به درستي كه خداي عزوجل برمي انگيزاند و زنده مي گرداند بار ديگر، آن كساني را كه در گورها مدفونند.

«الحمد لله الذي هدانا لهذا»

ثنا و ستايش مر خدايي را كه به فضل خود راه نمود ما را به



[ صفحه 60]



دين اعتقادات و عبادات.

«و ما كنا لنهتدي»

و نبوديم ما كه به قوت خود مي توانستيم يافت.

«لو لا ان هدانا الله»

اگر نه خداي ما را راه نمودي.



گر بدرقه ي لطف تو ننمايد راه

از راز تو هيچ كس نگردد آگاه



و آن كس كه برو رسيد و بايد رفتن

توفيق رفيق او زند واويلاه



«الحمد لله رب العالمين»

هر ثنا و آفريني كه بود و هست و باشد مر خدايي را است كه پروردگار جهانيان است.

«اللهم صل علي محمد و آل محمد»

خدايا درود و رحمت بفرست بر محمد و اهل بيت محمد.

«و بارك علي محمد و آل محمد».

و بركت بفرست و خيرات را زياده كن بر محمد و اهل بيت محمد.

«و ترحم علي محمد و آل محمد».

و ترحم كن بر محمد و اهل بيت محمد.

«كما صليت و باركت و ترحمت»

همچنان كه درود و بركت و رحمت فرستاده اي و ترحم



[ صفحه 61]



نموده اي.

«علي ابراهيم و آل ابراهيم»

بر ابراهيم خليل خود عليه السلام و اهل بيت او.

«انك حميد مجيد»

به درستي كه تو ستوده شده اي به اعطاء نعم و بزرگواري به اظهار كرم.

اگر كسي گويد كه تشبيه درود پيغمبر ما و آل پيغمبر ما، به درود حضرت ابراهيم لازم مي دارد كه حضرت ابراهيم افضل از پيغمبر ما باشد و اين خلاف واقع است، جواب مي گوئيم كه مي تواند بود كه مراد از اين تشبيه آن باشد كه همچنان كه درودي كه به ابراهيم و اهل بيت او فرستاده اي بهتر است از درودي كه بر انبياء سابق فرستاده اي همچنان درودي كه بر محمد و اهل بيتش فرستاده اي، بهتر است از درودي كه بر حضرت خليل عليه السلام فرستاده اي و از اين كلام افضليت پيغمبر ما بر حضرت ابراهيم ظاهر مي شود نه به عكس.



يا سيد الانام درود جناب تو

ورد زبان ماست مه و سال صبح و شام





[ صفحه 62]





نزديك تو چه تحفه فرستاديم ز دور

در دست ما همين صلوات است والسلام



پس از براي خاطر، انبياء و ائمه ي معصومين و ملائكه صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين و جميع مؤمنان انس و جن حاضر گرداند و ايشان را مخاطب ساخته و بگوئيد:

«السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

سلام بر شما باد و رحمت خدا و بركت هاي او يعني زيادتي خير است، و منفرد به گوشه ي چشم اسارت به جانب راست كند و امام بر روي مأموم، يك نوبت ديگر به جانب چپ سلام دهد و اگر در جانب او شخصي باشد (و) هر يك از اين دو ديگر را در خطاب شريك كنند، و اگر تسليمات مستخبه را يا بعضي از آنها را بگويد قبل از اين سلام گويد.

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرموده: كه معني سلام در آخر هر نماز امان است، يعني ادا كرد امر خداي تعالي و سنت پيغمبر او را صلي الله عليه و آله از روي خشوع، پس او راست امان از بلاهاي دنيا و برائت از عذاب آخرت.

اين است ترجمه ي كامل و آداب، آن چنان كه از ائمه



[ صفحه 63]



معصومين عليهم السلام به ما رسيده.

در اذكار آن چه به يقين واجب است بي شبهه و خلاف تكبير احرام است و فاتحه و تسبيح در هر يك از ركوع و سجود و شهادتين و صلوات بر پيغمبر و آل او.

و بعض فقها سوره و قنوت و تسليم را نيز واجب مي دانند.

و از افعال آنچه به يقين واجب است بي خلاف كه معتبر باشد، اين است كه قصد قربت است به نماز معين و قيام به راست داشتن پشت و تكيه نكردن به چيزي و خم شدن در ركوع به قدر آن كه دستها به زانو برسد و سجود بر اعضاي سبعه و جلوس به قدر تشهد و درنگ نمودن به مقدار ذكر واجب در هر يك از اين چهار و بعد از راست شدن از ركوع و نشستن از سجود اول به مقدار لمحه اي و بلند خواندن قرآن در نماز صبح و دو ركعت اول شام و خفتن و آهسته خواندن در باقي، سواي نماز جمعه و بسملات كه بلند خواندن در آنها مستحب است، و بعضي از فقها دست برداشتن در تكبير و درنگ نمودن بعد از سر برداشتن از سجود دوم و بلند گفتن بسمله در جايي كه قرائت آهسته مي شود نيز واجب دانسته اند و بالجمله از هر يك از اقوال و افعال، هفت به يقين واجب است و سه خلاف است و باقي



[ صفحه 64]



افعال، هفت به يقين واجب است و سه خلاف است و باقي مستحب است، بنابر اين كه درنگ كردن يك فعل باشد و جهر و اخفات يك فعل و همچنين از شرايط نماز هفت به يقين واجب است كه بدون آنها نماز درست و مشروع نيست بلا قيل، و در سه ديگر سخن گفته اند و باقي مستحب است.

و اما آن هفت كه بي شبهه شرط است؛ عقل و اسلام و طهور از حدث و خبث و وقت و لباس و مكان و قبله. و آن سه ديگر كه در آنها سخن است: بلوغ است و ايمان است و معرفت به احكام چه نماز طفل و مخالف و جاهل را مشروعيتي و صحتي نيست و در آن كه گفت وگو شده و چون شرايط خارج است و غرض اصلي بيان اصل نماز و ترجمه و اذكار آن بود و در تفاصيل احكام شرايط خوض نمود:

«و الحمد لله رب العالمين و الصلوة علي محمد و آله و اهل بيته الطاهرين المعصومين»

تمت الرسالة ترجمة الصلوة علي من هو اليق بالصلوة و علي من نص فيه باقام الصلوة و ايتاء الزكوة و الحمد لله وحده.


بازگشت