در اذان و اقامه


«الله اكبر» يعني خداي عزوجل بزرگتر است از همه چيز و نيز بزرگتر است از آنچه به وصف و نعت درآيد، يا در وهم و خيال گنجد، يا ادراك او به عقول و قياس توان كرد.



فكرها عاجز است از اوصافش

عقل ها هرزه مي زند لافش



عقل عقل است و جان جان است او

و آنكه زان بهتر است آن است او



حضرت امام جعفر صادق (ع) مي فرمايد: كه هر گاه تكبير گفتي، بايد كه خود را خرد و حقير شماري در جنب عظمت و كبرياي او، و هر چه در آسمان و زمين است، به درستي كه حق تعالي چون مطلع شد بر دل بنده، و او تكبير مي گويد و در دلش عارض است از حقيقت تكبير، يعني چيز ديگر را بيش از حق تعالي در دل تعظيم و توفير مي نمايد، حق تعالي گويد: اي دروغ گو آيا تو مرا فريب مي دهي؟ قسم



[ صفحه 12]



به عزت و جلال من كه تو را محروم مي سازم از حلاوت ذكر خود و محجوب مي سازم از نزديكي و همرازي با خود. [1] .

«اشهد ان لا اله الا الله»

يعني گواهي مي دهم من به اين كه به تحقيق معبودي سزاوار پرستش نيست، به جز معبود يكتاي به حق كه او راست همه صفات كمال.

و بايد كه در اين شهادت نيز صادق باشد، يعني چيز ديگر را بر حق تعالي نگزيند، و از وي دوست تر ندارد چه هر كه چيزي بسيار دوست مي دارد و اهتمام تمام در شأن او مي نمايد و بدو مي نازد في الحقيقه آن را پرستيده است.

پس اگر محبت و اهتمام در آن چيز به امر حق است و به قصد فرمانبرداري او جل شأنه، پس در اين صورت حق را پرستيده است كه او را به عبادت آن چيز واداشته چون شيطان و هوا و هوس و غير آنها.



برافكن پرده تا معلوم گردد

كه ياران ديگري را مي پرستند



تو تا غير ما را خواهي، غير ما را مي پرستي، هر چه هواي تست خداي تست.



[ صفحه 13]



ارأيت من اتخذ الهه هواه [2] .



اي هواهاي تو نار موصدة

زد به هر بند مر هزار آتشكده



اي هواهاي تو خداانگيز

وي خدايان تو خداآزار



گفتن و دانستن كه «الله» يكي است چه سود، چون در پيش هزار صنم سجده مي كني، علم بي عمل وبال است و قول بي فعل نكال، مي خواهي كه توحيد تو مستجاب شود، قبله دل يكتا كن و از غير ما تبرا كن، تا فعل تو مصدق قول تو باشد.



اي آنكه به قبله ي وفا دوست ترا

از مغز چرا حجاب شد پوست ترا



دل در پي اين و آن نه نيكوست ترا

يك دل داري بس است يك دوست ترا



«اشهد ان محمدا رسول الله»

يعني گواهي به آن كه به تحقيق محمد صلي الله عليه و آله فرستاده ي خداست جل جلاله، و بايد كه چون اين شهادت دهد به مقتضاي آن عمل نمايد، و مقتضاي او آن است كه او امروز نواهي آن حضرت را فرمانبرداري نمايد، چنان كه حق سبحانه و تعالي فرموده كه:



[ صفحه 14]



«ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» [3] .

يعني آنچه آورده است شما را رسول، پس فراگيريد آن را و آنچه بازداشته است شما را از آن، پس بازايستيد از آن.

«حي علي الصلوة»

يعني رو آر به نماز، و ترغيب نماز در اذان از آن جهت مي شود كه وضع اذان براي اخبار است به دخول وقت، چه اذان اشعار است يعني واقف گردانيدن.

«حي علي الفلاح»

يعني رو آر به چيزي كه موجب فوز و ظفر يافتن است به سعادت عظمي در آخرت.

«حي علي خير العمل»

يعني رو آر به بهترين عمل كه آن نماز است.



نزديكي بندگان نماز است

معراج روندگان نماز است



موقوف عليه كل طاعات

سركرده ي جمله ي عبادات



ركن شرع و ستون دين است

شايد گفتن كه دين همين است



«قد قامت الصلوة»

يعني به تحقيق بپاي ايستاد نماز، يعني شروع نزديك



[ صفحه 15]



شده، و اين كلمه مخصوص اقامه است و در اذان نيست.

و در آخر هر يك تكبير و تهليل بايد گفت، و همه اذكار در هر يك، دو نوبت گفته مي شود مگر در تكبير اول اذان چهار مرتبه بايد گفت. و تهليل در آخر اقامه يك نوبت، و اذان را بلند و با تأني بايد گفت و اقامه را آهسته و تند و وقف در آخر فصول هر دو بايد كرد، و فاصله به ميان هر دو به دو ركعت يا يك سجده يا نشستن يا به گام برداشتن يا گفتن تسبيح و تهليل و تحميد، و اگر بنشيند و بگويد:

«اللهم أجعل قلبي بارا»

يعني بار خدايا بگردان دل ما را نيكوكننده.

«و رزقي دارا»

يعني روزي مرا تازه به تازه آينده.

«و عيشي فارا»

يعني زندگاني مرا در خوشي و شادماني گذرانده.

«و اجعل لي» و بگردان از براي من.

«عند قبر نبيك و رسولك محمد صلي الله عليه و آله و سلم

يعني نزد قبر پيغمبر خود محمد صلي الله عليه و آله و سلم «مستقرا»

مكان و منزل در دنيا و جاي اقامت درنگ در آخرت.



[ صفحه 16]




پاورقي

[1] مصباح الشريعه باب سيزدهم.

[2] الفرقان آيه 43.

[3] الحشر آيه 7.


بازگشت