مقدمه


بسم الله الرحمن الرحيم



هر كه نه گويا به تو، خاموش به

هر كه نه ياد تو، فراموش به



سپاس و ستايش مر خدايي را سزاست كه با كمال كبر و عظمت و استغناء، و عزت در لطف و مرحمت و باب عطوفت و رأفت، به روي بندگان گشوده، و اصناف خلايق از شريف و وضيع و خواص و عوام، رخصت مكالمه و مخاطبه به حاجات ارزاني فرموده، كه هر كه رازي دارد به جناب متعالي روبرو تواند گفت، و هر كه زاري آورد در حضرت او به مشاهده عرض تواند نمود.

نه بر دوش، وزير گماشته كه به وسيله رشوه، به او متوسل بايد بود و نه وكيل بازداشته كه به دستاويز پيشكش به او توسل بايد نمود، نه حاجبي و نه درباني و نه ترك چوبكي غضباني.



هر كه آيد گو بيا و هر كه خواهد گو بگو

كبر و ناز و حاجب و دربان درين درگاه نيست



همه كس را در همه جا و همه وقت به جناب او راه است، و از ظواهر و بواطن همه، در همه حالي آگاه است، تعالي



[ صفحه 8]



جنابه و تقدس، و از غايت رأفت و نهايت كرم كه با بندگان دارد، ايشان را در شبانه روزي به پنج وقت نماز امر فرموده تا تكرار ذكر و تجديد عهد در ساعات متقاربه و وسيله ي تقرب بندگان شود به آن جناب، و ذريعه ي به او رسيدن حب در دل ايشان گردد نسبت به رب الارباب و تا ساعات چند به خضوع و خشوع روي نياز بر آستانه بندگان نواز كارساز نهند و راز دل خود را با لطف او بگويند، و دواي درد خود را از كرم او بجويند، تا از روي تفضل و تعطف نامتناهي هر كه را به قدر استعدادش تمام كند و شكستگي را به درستي انجام بخشد.



كريمي بر دل دلها نشسته

درستي بخش دل هاي شكسته



فشكرا له ثم شكرا له علي ما هدانا لشكر النعم و صلي الله علي محمد و آله و سلم.

پوشيده نيست كه نماز بهترين طاعات و فاضل ترين عبادات است چنان كه در حديث نبوي وارد شده كه نماز ستون دين است، هر گاه كه مقبول شود همه عبادات مقبول است و اگر مردود گشت همه مردود است [1] و چون مقصد اصلي از نماز ياد حق است و تجديد عهد به او و ثناي او از روي



[ صفحه 9]



مسكنت و خشوع و سئوال مهمات از او به ابتهال و خضوع، پس هر آينه بنده را ناچار است از حاضر ساختن دل در آن و فهميدن آنچه مي گويد به فرمان، و در حديث نبوي وارد است كه نيست هر بنده را از نماز، مگر آنچه فهميده است از آن و دل با خود داشته در آن [2] و در روايت صحيح از امام محمد باقر (ع) منقول است: كه به درستي كه از بنده بالا برده مي شود او را از نماز او، سه يك آن و نيمه ي آن، و چهار يك آن، و پنج يك آن، پس بالا برده نمي شود از براي او مگر آنچه از آن روي به آن داشته. [3] .

و در حديث ديگر وارد شده است كه هر كه دو ركعت نماز بگزارد و سخن نگويد در آن با نفس خود به چيزي از



[ صفحه 10]



امور دنيا، يعني چيزي در خاطر نگذراند و فارغ شود از نماز، نماند ميان او و حق تعالي گناهي مگر آمرزيده شود از براي او. [4] .

و چون اذكار نماز به زبان عربي وارد شده و بسياري از ابناي عجم بلكه عرب از فهميدن آن عاجزند به خاطر اين ضعيف محسن بن مرتضي رسيد كه آن را به زبان فارسي ترجمه نمايد و بعضي آداب و فوايد نيز به آن منضم سازد، تا شايد بعضي از مؤمنين از آن بهره مند گردند، و اين فقير بي بضاعت را در اوقات حضور دل به دعاي خير يادآوري نمايند.



تو كه كيميا فروشي نظري به قلب ما كن

كه بضاعتي نداريم و فكنده ايم دامي



پس ساعتي چند از اوقات صرف اين مهم نموده، به هشت باب مقرر ساخت، و اين هشت باب را كه به منزله درهاي بهشت است بر روي طالبان گشوده و به ترجمةالصلوة موسوم و بالله التوفيق.



[ صفحه 11]




پاورقي

[1] وسائل الشيعه ج 3 ص 23 روايت 13.

[2] المستدرك ج 1 ص 264 قال النبي (ص) ان العبد ليصلي الصلوة لا يكتب له سدسها و لا عشرها و انما يكتب للعبد من صلوته ما عقل منها.

[3] مرحوم نوري در ج 1 ص 264 از كتاب مستدرك الوسائل روايت را از امام صادق (ع) از كتاب دعائم الاسلام نقل مي كند: عن جعفر بن محمد (ع) انه قال: اذا احرمت في الصلوة فاقبل عليها فانك اذا اقبلت، اقبل الله عليك و اذا اعرضت اعرض الله عنك فربما لم يرفع من الصلوة الا الثلث او الربع او السدس علي قدر اقبال المصلي علي صلوته و لا يعطي الله الغافل شيئا.

[4] ج اول المستدرك ص 264 قال النبي (ص): من صلي ركعتين و لم يحدث نفسه فيهما بشي ء من امور الدنيا غفر الله له ذنوبه.


بازگشت