دادن پيغمبر يكي از دو ناقه را به حضرت امير


چنانكه در جلد اول «رياض الابرار» و جلد نهم «بحار»، مجلسي نقل كرده اند، مردي دو شتر فربه براي پيغمبر خدا(ص) هديه آورد. حضرت به اصحاب خود فرمود: آياكسي در ميان شما هست كه دو ركعت نماز با آداب و شرايط (و حضور قلب) بخواند و از امور دنيا چيزي بخاطر نگذارند؟ تا من يكي از دو ناقه را به او بدهم. كسي جواب نداد. مرتبه دوم و سوم (تكرار) فرمود: پس اميرالمومنين علي(ع) از جابرخاست و عرض كرد يا رسول الله من مي خوانم فرمود: «صَلّ يا عَلِيٌّ صَلَّي الله عَلَيْكَ» (يعني نماز را بخوان يا علي كه درود خدا برتو باد) حضرت امير(ع) برخاست مشغول نماز شد همين كه سلام نماز را داد جبرئيل آمد كه يا رسول الله، خدا شما را سلام مي رساند و مي فرمايد يكي از اين



[ صفحه 136]



دو ناقه را به علي عطا كن؛ حضرت فرمود: من با او شرط كرده ام كه دو ركعت نماز بخواند و از امور دنيا چيزي بخاطر نگذراند... اما علي همين كه مشغول تشهّد شد پيش خود خيال كرد كدام يك را بگيرد جبرئيل عرض كرد خدا سلامت مي رساند و مي فرمايد؛ علي فكر مي كرد كه كدام فربه تر است. تا بگيرد و نحر كند و در راه خدا تصدّق نمايد. پس فكر او براي خدا بوده نه براي خود و امور دنيا، رسول خدا(ص) به گريه درآمد و يكي از آن دو ناقه را به حضرت امير(ع) داد و آن جناب هم نحر كرد و در راه خدا صدقه داد [1] .


پاورقي

[1] جلد سوم «ثمرات الحيوة» صفحه 395 و 396 (با اندك تغييري در كلمات بمنظور رواني عبارات).


بازگشت