ترجمه ي اسرار الصلوة


در اواخر عهد صفوي كتاب «اسرار الصلوة»، به وسيله محمد صالح، ابن محمد صادق واعظ(ره) ترجمه شده است، مترجم كم و بيش مطالبي بر اصل كتاب افزوده است و اگر از سبك نگارش آن، كه به شيوه ي عهد صفوي است، صرفنظر شود، ترجمه ي دقيق و خوبي است.

اين كتاب به اهتمام ميرجلال الدين محدث (ره) در سال 1368 ه.ق به وسيله ي چاپ تابان در 158 صفحه به قطع رقعي به طبع رسيده است و چون مترجم خطبه ي اول كتاب را ترجمه نكرده، ناشر (محدث) به ترجمه ي آن پرداخته است، اينك براي قدرداني از زحمات ناشر، و معرفي كتاب «اسرارالصلوة» جملاتي از آن را نقل مي كنيم:

«از آن چه گفتيم معلوم مي شود كه حقايق بسيار و دقايق واسرار بيشمار، در نماز منظور شده است به طوري كه مي توان گفت: نماز يك معجون الهي و تركيب سماوي است كه براي جلوگيري از فحشاء و منكر و دفع و رفع آنها دوائي شافي



[ صفحه 129]



و كافي است. چنانكه آيات و اخبار به اين مدّعا ناطق و گويا است و اگر انسان بتواند نماز را چنانكه بايد و شايد با آداب و شرايط مقرّره آن بجا بياورد، از قيد علائق دنيوي رسته و به معراج ترقيات معنوي مي رسد و به مقام قرب الهي و ادراك فيوضات نامتناهي نائل مي آيد پس در اين صورت نمازگزار هوشيار و وظيفه شناس بيدار، اگر بخواهد تكليف خود را كماهو حقه انجام دهد، بايد روي دل را در نماز به خداي تعالي متوجّه سازد و لوح قلب خود را از نقش ماسوي الله بپردازد و مرغ فكرش را از قيد علائق دو جهاني برهاند و در اوج فضاي نشر اسرار مطويه (رموز) نماز به پرواز در آورد و تا همّت بر فهم دقايق مرعيّه و عمل به آداب مقرره نماز نگمارد، قدم جسارت به حريم اداي اين تكلف بزرگ، و انجام اين وظيفه ي مهم نگذارد. و اگر نه نماز او جسدي خواهد بود بي روح و تني بي روان و پيكري بي جان و درختي بي ثمر و نهالي بي اثر و كوششي بي نتيجه و عملي بدون نيل به مقصود اصلي. بنابر اين ما (شهيد ثاني) در اين رساله اندكي از اسرار نماز و منتخبي از آداب آن را ذكر مي كنيم و اكثر آنها در اخبار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام سمت ورود يافته است، لكن پوشيده نماند كه اين اندك، نمونه و سرمشقي است كه نمازگزار دقيق، و مومن باريك بين، با رعايت آنها درخور استعداد خود، از مدارج نازله فهم اسرار، به معراج عاليّه آن ترقي مي كند و به همان نسبت ابواب فيوضات نامتناهي و درهاي تجليّات انوار الهي بر روي دلش باز مي شود» [1] .

اكنون مطالبي از ترجمه ي كتاب (بقلم مرحوم محمد صالح) را ذيلا مي آوريم:



[ صفحه 130]



«اما نماز جمعه - نماز جمعه اختصاص دارد به اين كه به خاطر بگذارنيم كه روز جمعه روز بزرگ و سيد روزها و عيد شريف مي باشد.»

حق تعالي مخصوص گردانيده آن را به اين امّت، تا تقرّب بجويند به وسيله اين روز به جوار رحمت او، و دور شوند از دوزخ و از رانده شدن از درگاه الهي، و رغبت كنند در اين روز به رو آوردن و متوجّه شدن به اعمال صالحه، و تلافي كنند تقصيرات ساير روزهاي هفته خود را، و همّت خود را بگردانند به جانب آن چه ايشان را به خدا نزديك مي كند كه آن نماز جمعه باشد. و تعبير فرموده است خداوند متعال از نماز جمعه (در كتاب عزيز خود) به «ذكر الله» و مخصوص گردانيده آنرا از از ساير نمازها به ذكري كه مخصوص اين نماز مي باشد [2] .

...و اين اشارت است به آن كه غرض اصلي از نماز تنها حركات بدن انسان و سكنات و ركوع و سجود نمي باشد، بلكه مقصود اصلي به ياد خدا بودن است به قلب، و توجّه به عظمت خداي سبحان مي باشد... و تفسيرهاي زيادي در ذيل اين آيه وارد شده است به طوري كه مي رساند مراد از نماز تنها ذكر (ظاهري) و جنباندن زبان نمي باشد... و در روز جمعه نظافت و بوي خوش و سرتراشي و شارب گرفتن و ناخن چيدن وارد شده است. پس مبادرت كن در روز جمعه به اين شرطها با قلبي پاك و عملي خالص، كه نزديك كننده به خدا باشد... پس قصد كن به غسل جمعه استحباب روز جمعه را، و توبه نمودن و داخل شدن مسجد را، و همچنين با باقي كارهاي نيك (همين نيّت را داشته باش). و در استعمال بوي خوش قصد كن عمل كردن به سنت پيغمبر(ص) را و بزرگ دانستن



[ صفحه 131]



مسجد و احترام خانه خدا را. چه آن كه خدا دوست ندارد كسي داخل خانه ي او بشود مگر در حالي كه خوشبو باشد. و نيز قصد كن به خوشبو كردن خود، و حق اشخاصي را كه در پهلوي تو هستند، در مسجد، كه از مجاورت تو آزار نكشند و تو را به بدبوئي غيبت نكنند تا بسبب غيبت تو ايشان به معصيّت نيفتند... پس وقتي كه حاضر شوي به نماز جمعه، حاضر كن دلت را به جهت فهميدن خطبه و موعظه، و مستعد و مهيّا شو به جهت تلقي اوامر و نواهي كه از شارع مقدّس رسيده است. پس به درستي كه همين است غرض اصلي از بلند خواندن خطبه و استماع مردمان و حرام بودن سخن گفتن در اثناي خطبه. پس حق هر صاحب حقي را ادا كن، بسا باشد كه ان شاءالله از نوشته شدگان در ديوان (ليست) سابقين و مقرّبين باشي. زيرا كه مي نويسند نام نمازگزاران را در اين روز شريف، و عرضه مي دارند به حضرت پروردگار و مي پوشانند برايشان خلعت هاي قدسي را [3] .


پاورقي

[1] مقدمه كتاب دو صفحه «و» و «ز».

[2] اشاره به آيه ي نماز جمعه در سوره ي جمعه «فَاسْعَوْا اِلي ذِكْرِ الله».

[3] از صفحه 136 تا 139 - با تغيير اندكي در بعضي از كلمات به منظور روشن شدن مقصود مؤلف.


بازگشت