چه كنيم كه در نماز حضور قلب داشته باشيم؟


شكي نيست كه انسان به مقتضاي پيكر مادي خود، تحت تأثير غرائز مي باشد و هر غريزه اي اشباع و ارضاء خود را از صاحبش مي طلبد. مثلا نيروي غضبيه، جاه و مقام و رياست مي خواهد و قوه شهويّه، مال و منال و وسائل عيش و نوش مي طلبد (اين دو نيرو دو شاخه از يك ريشه اند و ريشه ي آن دو غريزه ي حب نفس و خود دوستي است كه لازمه اش جلب نفع و دفع ضرر مي باشد.)

از طرف ديگر نفس انسان آرزوهاي دور و درازي دارد كه برآورده شدن آنها را خواستار است.

شياطين جن و انس هم پيوسته در كمين اند تا انسان مسلمان را از نماز منصرف و يا حداقل منحرف سازند.

علاوه بر همه اينها، جريان زندگي و كارهاي روزمره، پيوسته ما را به خود مشغول مي سازد؛ اين اشتغال در مواقع بروز مشكلات و مصائب و پيش آمدن كارهاي مهّم و حسّاس به حد اعلاي خود مي رسد؛ در نتيجه نمازگزار مشغول تدبير و نقشه كشي مي شود تا به وسائل ممكنه به حلّ مشكلات خود نائل آيد و به رو به راه كردن نيازمندي هاي روزانه توفيق يابد.

بازاري در حال نماز مشغول دادوستد، اداري متوجّه مراجعين است. صنعتگر با ماشين خود سر و كار دارد و نويسنده با كتابهايش و... تا اين كه سلام گفته مي شود و نماز به پايان مي رسد ولي هنوز كارها روبه راه نشده است. حال چه كنيم كه در اين چهار راه زندگي، توجّهي كامل به قطب نماي معنوي خود داشته



[ صفحه 57]



باشيم و از خاصيّت انحراف سنجي آن استفاده كنيم كه در صورت غفلت، كار از كار مي گذرد و نمازها بدون خاصيّت به پايان مي رسند.

پس بايد بكوشيم كه حضور قلب داشته باشيم و اگر در سراسر نماز هم ميسر نبود، لااقل در پاره اي از فرازهاي آن اين توفيق را پيدا كنيم؛ ولي بايد بدانيم كه اين كار خيلي آسان نيست و نيازمند تمرين است. زيرا حضور قلب پيوسته از طرف عوامل چهارگانه ياد شده در معرض تهديد است. حال بايد بعضي از حساس ترين فرازهاي نماز را ذكر كنيم و طريقه ي دست يافتن به حضور قلب را در آنها توضيح دهيم، ولي پيش از شروع به چنين كاري نگارنده به صراحت اظهار مي دارد كه مدعي موفقيّت در نماز نيست ولي مانند همگان مي كوشد كه به اين گنجينه ي سعادت يعني حضور قلب دست يابد.


بازگشت