ركوع و سجود


پس از تمام كردن حمد و سوره نمازگزار به ركوع مي رود. يعني در برابر عظمت پروردگار قد خود را خم مي سازد و در همان حال زبان به تسبيح او مي گشايد و به بزرگي يادش مي كند و مي گويد:

سُبْحانَ رَبِّي الْعظيمِ وَ بِحَمْدِهِ: از هر عيب و نقصي منزه است پروردگار بزرگ من كه مشغول ستايش او هستم (پروردگار بزرگي را سپاس مي گويم كه از هر عيبي پاك و منزه است).

بعضي از محققين گفته اند كه تسبيح پيش از حمد براي آن است كه انسان به نارسائي خود اعتراف مي كند و از آن معذرت مي خواهد و سپس به حمد مي پردازد. [1] .

در حال ركوع نمازگزار خود را در عظمت پروردگار غرقه مي بيند و تمام جهانيان را در قبضه ي قدرت بي پايان او مي بيند و خود را بسيار كوچك و ناچيز مي شمارد و همان ذره اي مي بيند كه به حساب نمي آيد.

اگر با توجّه كامل ركوع انجام گيرد آثار عظمت پروردگار در قلب نمازگزار نقش مي بندد، او نه فقط در حال ركوع، بلكه در تمام حالات به توانائي آفريدگار و ناتواني و ناچيزي خود و تمام موجودات جهان اذعان مي نمايد و چنين كسي در برابر غير خدا، كرنش نمي كند و كسي و چيزي را عظيم نمي داند مگر اين كه



[ صفحه 40]



پروردگار، آن را به بزرگي ياد كرده باشد.

او انساني سرافراز است كه هيچ نيرويي را در برابر عظمت معبودش به حساب نمي آورد و در راه انجام وظائف مقدّس خود، مشكلات و ناهمواري ها را (هرقدر هم بزرگ باشند) ناچيز مي انگارد و با چنين ذخيره اي از نيروهاي روحي و معنوي سر از ركوع برمي دارد و قد خود را راست مي كند و بلافاصله به سجده مي رود و مي گويد:

سُبْحانَ رَبِّي الْأَعْلي وَ بِحَمْدِهِ: پروردگار بلند مرتبه اي را مي ستايم كه از هر عيبي پاك و منزه است.

سجده، آخرين درجه ي فروتني جسماني است؛ زيرا پيشاني بر خاك سائيدن و رخسار برزمين نهادن، نشانه ي آخرين درجه ي شكستگي انسان است. حال اگر فروتني معنوي و توجّه و خشوع باطني نيز همراه سجده باشد، سجده به معناي واقعي بوجود آمده است و مي تواند مانند نيروگاهي عظيم، جان و روان و تمام ذرّات وجود انسان را قدرت و توانائي و نشاط و تحرك بخشد؛ قدرت و تحرّكي كه در راه مبارزه با كفر و شرك خستگي، نشناسد و در راه وصول به مطلوب براي هرگونه ايثار آماده باشد و در نتيجه، انسان در پيكار حق عليه باطل به آساني از جان و مال بگذرد. مخصوصاً اگر خاك سجده ي تربت حسين(ع) و خاك كربلا باشد كه ياد گرامي فداكاران كربلا سخت شورانگيز و پيكار آفرين است، چنين سجده هائي است كه پيكارگران سلحشور اسلام را در طي قرون و اعصار به پيروزي هاي چشم گيري موفق ساخته است و حماسه هاي خيره كننده اي در عرصه ي نبرد آفريده اند.

بندگان شايسته ي پروردگار و نمازگزاران واقعي كه صاحبان دل هاي پاك و



[ صفحه 41]



ايمان هاي استوارند، سجده را يكي از مهمترين و عالي ترين وسائل ترقي معنوي و عروج روحي مي دانند، چنانكه خدا مي فرمايد «سجده كن تا به خدا تقرب حاصل كني» [2] و به همين جهت آنرا غنيمت مي شمارند و در هر فرصتي علاوه بر نماز، گوشه خلوتي مي طلبند و پيشاني بر خاك مي نهند و با قلبي خاشع، ذلّت و خاكساري خود را عملا به عرض پروردگار مي رسانند و تا مي توانند سجده را طول مي دهند و به راز و نياز مي پردازند.

در اين حال روح پاك آنان به سوي ملكوت آسمان پرمي گشايد و براي لحظاتي چند، دنيا و آن چه را كه درآن است فراموش مي كند.

در اين محراب كه نور معنوي آن را احاطه كرده است و طبق روايات، فرشتگان در آنجا صف كشيده اند [3] .، عقده هاي دروني را مي گشايند و اشگ شوق از چشمانشان جاري مي شود تا لكه هاي خطا و اشتباه را با اين آب بشويند و آئينه ي دل را با آن جلا بخشند. آن گاه باز هم عروج مي كنند و اوج مي گيرند و به جائي مي رسند كه تعبير از آن در قالب كلمات نمي گنجد و قابل توصيف براي ديگران نيست.

در آن حال لذّتبخش و بهجت انگيز، چنان در درياي نور غوطه مي خورند كه اگر ضرورتي پيش نيايد حاضر نيستند سر از سجده بردارند و رشته اين راز و نياز را كه آنان را به ابديّت پيوند مي دهد، قطع كنند.

نمازگزاري كه لذّت نماز را دريافته، ميل دارد سجده را طول دهد و از آن



[ صفحه 42]



حالت نوراني بيرون نيايد و بنابر اين ذكر مقدّس:«سُبْحانَ رَبِّي الاَ عْلي وَ بِحَمْدِهِ» را مي گويد و تكرار مي كند يعني پروردگار بلند مرتبه كه من مشغول حمد او هستم از هر عيبي پاك و منزه است و يا به جاي اين ذكر سه بار سبحان الله مي گويد ولي اين مقدار از ذكر و كلمات، غليان معنوي او را فرو نمي شاند و عطش بي پايانش را برطرف نمي سازد.

او مي خواهد كلماتي پيدا كند و با تكيّه به آنها راز و نياز لذّت بخش خود را در آستان باشكوه معبود ادامه دهد و با ملكوتيان عرش خدا هم آهنگ و هم آواز گردد و به اين منظور ذكرهاي ديگري را لازم دارد.

گاهي مي گويد:«يا جَليلُ ارْحَمْ عَبْدَكَ الذَّليلَ»: اي پروردگار بزرگ به بنده ي ناتوان و بي مقدارت رحمت آر و او را با انوار مرحمتت فرو پوشان كه سخت محتاج رحمت تو است و زماني عرض مي كند:«يا لَطيفُ ارْحَمْ عَبْدَكَ الضَّعيفَ»: اي پروردگار دقيق و باريك بين، بر بنده ي ناتوانت رحم كن. اي خدائي كه دقيق ترين و نامحسوس ترين انديشه ها و كارها و حالات و حركات براي تو آشكار و روشن است، از كارهاي زشتي كه از من سرزده است در گذر كه اگر حسابرسي با آن دقّت انجام گيرد، اين بنده ي ناتوانت توانائي تحمل آنرا نخواهد داشت. پس باران رحمتت را بر ما بباران و سايه ي مرحمتت را بر سر ما گنهكاران فرو گستر كه سخت نيازمند آنيم.

نمازگزار سر از سجده برمي دارد و سپس براي دومين بار به سجده مي رود و بالاخره آن را هم به پايان مي رساند و در حاليكه انوار معنوي، روح او را احاطه كرده است سر از سجده دوم برمي دارد. پروردگارا به حق پرستشگران راستين در اين حالات روحبخش براي ما نيز نصيبي مرحمت فرما.



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] علامه طباطبائي(ره) در تفسير الميزان.

[2] سوره ي علق نود ششم آيه ي 19 - كه قسمتي از آيه سجده است و خواندن متن عربي آن سجده واجب دارد.

[3] لئالِي اْلأَخْبار شيخ محمد نبي تويسركاني: اول باب هشتم از ابواب ده گانه.


بازگشت