عنايت مهدي به دعاي توسل


شيخ ابراهيم وحشي كه از طايفه ي رماحيه است نابينا بود. زمستان ها نزد طايفه خود و تابستان ها به نجف اشرف مي آمد. هر شب پيش از آن كه در حرم مطهر را باز كنند، مي آمد و انتظار مي كشيد تا وقتي در باز شود تا آخر وقت هم در آن جا مي ماند.

شبي با اهل بيت خود بحث كرد؛ لذا حوصله اش سر رفته، همان جا دعاي توسل را خواند و خوابيد. در عالم رؤيا مشاهده كرد كه در حرم مطهر مي باشد و آن جا كاملا روشن است.

شيخ ابراهيم مي گويد: هر قدر نگاه كردم شمع و چراغي ديده نمي شد، متوجه شدم كه ضريح مقدس در جاي خود نيست و در محل دو انگشت مبارك [1] دريچه اي است كه روشنايي از آن خارج مي شود. آهسته آمدم و دستم را بر صندوق گذاشته، سرم را خم كردم، نگاه كردم و ديدم يك كرسي گذاشته شده و حضرت روي آن نشسته اند و از نور چهره ي مباركشان بيرون روشن شده است. خود را بر پاي آن حضرت انداختم. در اين جا دستم به دست ايشان رسيد و سه نوبت دستشان را بر دست من كشيدند. سپس فرمودند: تو اجر شهدا را داري. بيدار شدم؛ ديدم چشمم هنوز نابينا است. تأسف خوردم كه اي كاش دست مبارك را بر چشم من مي ماليدند.



[ صفحه 125]



شبي ديگر نيز دعاي توسل را خواندم و به خواب رفتم. ديدم در صحرايي هستم و جمعي نزديك سيصد نفر به طرفي مي روند و يك نفر جلو آنها بود. ناگاه آن كه جلوتر بود، ايستاد، ديگران هم ايستادند و جاي نماز را انداختند و مشغول نماز شدند، من نيز خود را داخل صف كردم.

وقتي نماز تمام شد، اسبي آوردند، آن بزرگوار سوار شد و تند رفت. پرسيدم: اين مرد كيست؟

گفتند: پشت سرش نماز خواندي؛ ولي او را نشناختي؟!

گفتم: الآن رسيده ام و نمي دانم.

گفتند: قائم آل محمد، حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه)، است. من چشم خود را فراموش كردم و فرياد برآوردم: يابن رسول الله! آيا من از اهل بهشتم يا از اهل جهنم؟ تا سه نوبت جواب ندادند.

نااميد شدم و فرياد برآوردم: قسم به اجداد طاهرين تان، من از اهل بهشتم يا از اهل دوزخ؟

آن حضرت نظري به من انداختند و تبسم نمودند. در اين هنگام من هم به ايشان رسيدم، حضرت سه بار دست به چشم و سر من كشيدند و فرمودند: «از اهل بهشتي!»

بيدار شدم؛ ديدم آب بسيار غليظي از چشمم خارج مي شود، به طوري كه صورتم تر شده بود. با خود گفتم: چه معني دارد؟ چشم من چنان خشك بود كه هيچ وقت نم نمي داد، آن آب را پاك كردم و چون سر از زير لحاف بيرون آوردم، ديدم ستاره اي از روزنه ي خانه ام نمايان و چشمم بينا شده است. [2] .



[ صفحه 126]




پاورقي

[1] اين قسمت كه روي صندوق قبر مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام قرار دارد، مربوط به معجزه اي است كه از آن حضرت ظاهر شده است.

[2] بركات حضرت ولي عصر عليه السلام، ص 299 و 300.


بازگشت