توجه مهدي به مجلس دعا


آقا محمد، كه متجاوز از چهل سال متولي شمع هاي حرم عسكريين و سرداب مطهر بوده است، مي فرمايد: والده ي من، كه از صالحات بود، نقل كرد:

روزي با اهل بيت عالم رباني، آخوند ملا زين العابدين سلماسي رحمه الله، و خود آن مرحوم، در سرداب مقدس همان ايامي كه ايشان مجاور سامرا بود و قصد داشت بناي قلعه ي آن شهر را تمام كند، بوديم.

آن روز، جمعه بود و جناب آخوند سلماسي مشغول خواندن دعاي ندبه شد و مثل زن مصيبت زده و محب فراق كشيده مي گريست و ناله مي كرد. ما هم با ايشان در گريه و ناله شركت مي كرديم. در همين وقت ناگاه بوي عطري وزيدن گرفت و در فضاي سرداب منتشر و هوا از آن پر شد؛ به طوري كه همه ي ما را مدهوش كرد. همگي ساكت شديم و قدرت صحبت كردن را نداشتيم. مدت زمان كمي گذشت و آن عطر خوشبو هم رفت و هوا به حالت اول خود برگشت و ما هم مشغول خواندن بقيه ي دعا شديم.



[ صفحه 123]



وقتي به منزل مراجعت نموديم، از جناب آخوند ملا زين العابدين راجع به آن بوي خوش سؤال كردم.

فرمود: تو را چه به اين سؤال؟ و از جواب دادن خودداري فرمود.

عالم متقي، آقا عليرضا اصفهاني رحمه الله، كه كاملا با آخوند سلماسي خصوصي بود، نقل كرد: روزي از آن مرحوم راجع به ملاقات ايشان با حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه) سؤال كردم و گمان داشتم كه ايشان مثل استاد خود، سيد بحرالعلوم رحمه الله باشند و تشرفاتي داشته اند. در جواب من، همين قضيه را بدون هيچ كم و زيادي نقل كردند. [1] .


پاورقي

[1] بركات حضرت ولي عصر عليه السلام، ص 308 و 309.


بازگشت