صالح متقي، حاجي شيخ علي مكي فرمود:

من به تنگي معيشت و بدهي هاي زياد مبتلا شدم؛ به حدي كه ترسيدم طلبكارها مرا بكشند، يا آن كه از تنگدستي و غصه بميرم. ناگاه دست به جيب خود كرده، دعايي در آن ديدم، بدون آن كه خود گذاشته باشم يا كسي كه او را ديده باشم، در جيبم گذاشته باشد. از مشاهده ي آن دعا خيلي تعجب كردم و متحير گرديدم!



[ صفحه 120]



در خواب مردي را به هيئت صلحا و زهاد ديدم كه به من مي گويد: فلاني! دعاي مربوط به خودت را به تو داديم آن را بخوان تا از تنگي و شدت رها شوي. من او را نشناختم و تعجبم زياد شد!

مرتبه دوم، حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه) را در خواب ديدم فرمودند: آن دعايي كه به تو عطا كرديم، بخوان و به هر كس كه مي خواهي تعليم بده.

شيخ علي مكي مي گويد: آن دعا را چند بار تجربه كردم و فرج و گشايش را به زودي مشاهده نمودم؛ ولي پس از مدتي گم شد و چندي هم مفقود بود. در اين مدت به خاطر از دست دادن آن، تأسف مي خوردم و از بدي عمل خود استغفار مي كردم. اما بعدها شخصي نزد من آمد و گفت: اين دعا در فلان مكان از تو مفقود شده بود و آن را به من داد؛ ولي به خاطرم نيامد كه به آن جا رفته باشم. دعا را گرفتم و سجده ي شكر به جاي آوردم. دعا اين است:

بسم الله الرحمن الرحيم

«رب اني اسئلك مددا روحانيا تقوي به قوي الكلية و الجزئية حتي اقهر بمبادئ نفسي كل نفس قاهرة فتنقبض لي اشارة دقائقها انقباضا تسقط به قواها حتي لا يبقي في الكون ذو روح الا و نار قهري قد احرقت ظهوره يا شديد، يا شديد يا ذا البطش الشديد، يا قهار! اسئلك بما اودعته عزرائيل من اسمائك القهرية فانفعلت له النفوس بالقهر ان تودعني هذا السر في هذه الساعة حتي الين به كل صعب و اذلل به كل منيع بقوتك يا ذا القوة المتين.»

و كيفيت آن اين است كه در سحر سه مرتبه [در صورت امكان]، صبح



[ صفحه 121]



سه مرتبه و در شب هم سه مرتبه خوانده شود و هرگاه كار سخت شود، بعد از خواندن آن سي بار بگويد: يا رحمن، يا رحيم يا ارحم الراحمين! اسئلك اللطف بما جرت به المقادير.»