كمال طلبي


«براي عبادات شرايطي وجود دارد كه عبارتند از: شرايط صحت، قبول وكمال عبادت، غير از شرايط صحت، شرايط «قبول» و «كمال» هم دارد؛ يعني شرايطي كه مراعاتش، انسان را به قرب خدا و رشد معنوي مي رساند و در فرد و جمع، تأثير مي گذارد. گاهي عبادت، صحيح است، ولي رشدآور نيست؛ مثل دارويي كه شفابخش نيست. گاهي عبادت، از كيفر مي رهاند، ولي ما را محبوب خدا نمي سازد.» [1] لذا لازم مي آيد تا نمازگزار به نحوي نماز بجا آورد تا خود را در محضر حضرت دوست حس نمايد و اين باعبوديت هرچه تمام تر امكان پذير است. «پرستش و اطاعت ظاهري، اگر بدون تسليم و پذيرش قلبي باشد، بي ارزش است. «بنده» بايد تسليم محض و بي قيد



[ صفحه 27]



و شرط امر «خدا» باشد و در برابر فرمان الهي و دين خدا، سليقه ها و خواسته هاي شخصي خود را كنار بگذارد و به نيش و نوش ديگران و خوش آمدن و بدآمدن مردم بي اعتنا باشد. اين تسليم محض و بي چون و چرا بودن، همان «عبوديت» است.» [2] دوري از منيّت و خودخواهي و تأكيد بر خود حقيقي و ملكوتي و شناخت آن، ابزار و سرمايه وصول به حضرت حق مي باشد. اين وصول اظهار عبوديت در مقابل ذات احديت بوده و باعث معناداري و آرامش زندگي مي گردد. چگونگي روند ايجاد زندگي معنادار و آرام بدين قرار است:

براي تأمين زندگي معنادار و آرام بايد هدفي والا را مدنظر قرار داد. مهمترين كاري كه براي تأمين زندگي هدفدار لازم و ضروري است، احساس عميق وابستگي به كمال است. اين احساس وابستگي به كمال مي تواند با صور گوناگون و طرق مختلف، در درون بشر فعاليت كند. در صورتي كه انسان اين احساس وابستگي به كمال را در يك كمال حقيقي اشباع نكند به طرف كمال خيالي و ساختگي كشيده شده و به پوچي منتهي مي گردد.

استاد گرانقدر مرحوم علامه محمد تقي جعفري (رضوان الله تعالي عليه) در كتاب نماز و نمازگزاران در اين باره مي نويسد:

1- اگر انسان بخواهد در اين دنيا با آگاهي و آزادي شخصيت انساني زندگي كند.. بايد براي چنين زندگي حكمت و هدفي اعلا منظور بدارد...

2- اساسي ترين كاري كه براي تأمين زندگي هدفدار ضرورت دارد، به ثمر رساندن احساس عميق وابستگي به كمال است كه با تسليم به آن و سر به



[ صفحه 28]



سجده نهادن در برابر آن، زندگي در هر فعاليت و هر پديده اي كه قرار بگيرد، داراي حكمت و معناي قابل تفسير و توجيه مي گردد.

3- بدان جهت كه احساس لزوم كمال جويي، فراگيرترين و عميق ترين احساس است كه در اشكال مختلف و با طرق گوناگون، در درون بشر فعاليت مي كند؛ لذا هر انساني كه اين احساس را در قرارگرفتن در جاذبيت كمال حقيقي اشباع نكند، بايد آن را در كمال خيالي و تصنعي به پوچي بكشاند.

4- از قضاياي فوق به اين نتيجه مي رسيم كه انسان براي قرار دادن زندگي خود در جاذبيت كمال بايستي بر يك حقيقتي تسليم شود و در برابرش به زانو بيفتد و پيشاني براي سجده به آن بر زمين بگذارد. اين تسليم و سجده نه تنها احساس عميق كمال گرايي را به بار مي نشاند، بلكه پاسخ عملي براي چهار سؤال اساسي حيات (من كيستم؟ از كجا آمده ام؟ براي چه آمده ام؟ به كجا ميروم؟) را نيز با كمال وضوح درمي يابد.» [3] .

«... انسان محتاج به ارتباط با الگو(خدا) و وجود بي نهايت بوده تا بتواند تكامل يابد. عدم ارتباط انسان با وجود بي نهايت و سرگرداني و سردرگمي بشر در اين زمينه موجب ميشود كه انسان در سير تكامل بسوي بي نهايت(نامحدود) نرود و در برخورد با مشكلات و گرفتاري هاي زندگي از آن وجود بي نهايت استمداد نطلبيده، سرخورده و بي هدف شود و يا هدف را فراموش كند. در صورتي كه انسان وجود و الگويي محدود را به جاي نامحدود انتخاب كند، از حركت و تكامل باز مي ماند و به هدف واقعي نمي رسد. اولاً: هيچ پيمودن و سيري نداريم كه به سوي وجود



[ صفحه 29]



نامحدود (اگرچه نامحدود فرضي) نباشد، تا از آن وجود در سير به طرف الگوها استمداد شود. ثانياً: جز وجود نامحدود ذات پاك خداوند، هيچ وجودي قدرت آن را ندارد كه خط سير طولاني انسان را به سوي كمال رشد در بر بگيرد؛ ولي غير از وجود نامحدود خدا، ساير معبودهاي ساختگي و پوشالي به شكل هاي گوناگون موانع سر راه تكامل بشرند، و بشر را در چهار ديوار محدود خود، متوقف مي سازند؛ بنابراين ارتباط با وجود نامحدود حق، يك نياز ثابت است، و ترك ساير معبودهاي پوشالي(و محدود كه به جاي نامحدود تصور مي شوند) نيز يك نياز ثابت است. و ثالثاً: برقراري ارتباط با وجود نامحدود خدا، جز از راه تعبير و تلقين عملي كه اين ارتباط را پايدار و ثابت و دائم سازد، ميسر نيست و اين تعبير و تلقين عملي همان «عبادت» است.» [4] .

كمالي كه در مطالب فوق به آن اشاره گرديد، كمال مطلوبي است واحد، ذاتاً مطلوب، غيرتصنعي، عالم، عادل، كامل مطلق، زيبا و در يك كلام «الله» مي باشد.

«كمال مطلق كه وصول به فناءالله و اتصال به بحر غير متناهي وجوبي است و شهود ازل و استغراق در درياي نور مطلق است، در نماز حاصل مي شود.» [5] .



[ صفحه 30]




پاورقي

[1] پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، ص53.

[2] همان، ص39.

[3] نماز و نمازگزاران ، آيت ا... جوادي آملي و استاد محمدتقي جعفري، ص32 - 33.

[4] نقش عبادت در سازندگي انسان، سيد محمد باقر صدر، ترجمه محمد محمدي اشتهاردي صص61 - 81 (نقل به معني).

[5] آداب الصلوة ، امام خميني (ره)، ص143.


بازگشت