مقدمه ناشر


نماز تنها يك عبادت در ميان فرائض و تكاليف عبادي نيست، بلكه نماد و نمود دين و دينداري است. در تعابير ديني از آن به عنوان پرچم و نشانه دين و عمود خيمه ديانت نام رفته است.

قبولي نماز پيش شرط پذيرش ساير اعمال انسان مسلمان است و اسلاميت هر يك از آحاد مسلمانان با آن شناخته مي شود و جامعه اسلامي در تعظيم و بزرگداشت فريضه ي نماز مي كوشد و آن را به عنوان نشان تمكن خويش در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي پاس مي دارد.

حيات انساني انسان و به تعبير قرآن «حيات طيبه انساني» وامدار بپاداشت نماز و ذكر الهي است. در طول تاريخ، تمامي انبياء به نماز سفارش كرده اند و بر اقامه آن نيز كوشيده اند. نماز ميراث پيامبران الهي است، از آدم تا خاتم، «صلوة» فريضه ي شناخته شده در ميان پيروان شرايع آسماني بوده است.

به همين دليل است كه حضور نماز را در جاي جاي زندگي انسان مسلمان مي توان سراغ گرفت؛ از هنگام ولادت كه ذكر «الله اكبر» گوش او را مي نوازد تا پايان حيات مادي كه «لااله الاالله» به زبان جاري مي سازد و حتي بعد از آن نيز نماز در زندگي اخروي وي تاثيرگذار و نقش آفرين است. علاوه بر آثار فردي و نتايج شخصي نماز كه در عرصه حيات هر نمازگزاري پديدار مي شود، آثار عمومي و اجتماعي آن نيز اندك نيست و اي بسا در مواضع و مواقعي اثرات اجتماعي آن بسيار فراوان تر از ساير ابعاد آن باشد.

شناخت كاركردهاي نماز در ابعاد اجتماعي آن و بررسي آثار و نتايج حاصله ي آن در شكل گيري رفتارها، اتخاذ روش ها، تعيين استراتژي ها و اهداف عمومي اجتماعي و به تعبير ديگر ظهور نهاد اجتماعي به نماز كه در شكل جمعه، جماعت و عيدين تجلي مي يابد، مي تواند پرده اي ديگر از اسرار نماز را بگشايد و رازهاي نا يافته ي جديدي را براي ما واگويي كند.



[ صفحه 6]



در نوشتاري كه در پيش رو داريد، نويسنده تلاش كرده است بين مباحث جامعه شناسي و رفتار مذهبي نماز روابط و نسبت ها را كشف كرده و مآلاً آرزومند است با پرداختن به اين موضوع به تفكرات اجتماعي در اسلام كمك كند.

هر چند معتقديم نويسنده ي محترم در بسياري از مواضع، مباني نظري و آراء «پاراسونز» را دستمايه ي خود قرار داده و گاهي نيز به دليل دشوار و دير فهم بودن آراء مذكور، كتاب را از حالت يك نوشته عمومي خارج كرده و آن را به يك متن تخصصي نزديك كرده است كه لازمه ي آن آشنايي با زبان جامعه شناسي است، اما باز به دليل گشودن يك مدخل جديد در مباحث مربوط به نماز به آن رضايت داده ايم.

البته شايد برخي نيز اين نظر را داشته باشند كه از نماز به عنوان يك ادب ديني بيشتر در حوزه ي روان شناسي و يا تأثير رواني آن بايد سخن گفت و يا حداقل بايد با ديدگاه هاي روان شناسي اجتماعي به آن نگريست. امام با اندك تأملي مي توان دريافت كه صاحب اين نظر براي نماز كاركرد و اثر اجتماعي قايل نيست و آن را تنها در حوزه يك رفتار عبادي فردي مورد ملاحظه قرار مي دهد.

شايد بهتر اين باشد كه يكبار نيز با شيوه اي تعقلي و تجربي با در نظر گرفتن روابط و قواعد جامعه شناختي تأثيرات نماز و تبعات اجتماعي آن را مورد مطالعه قرار دهيم.

البته پرواضح است كه اين گام، قدم اول است، پرداختن به نماز از اين زاويه كاري است نو، و به قدم برداشتن در زمين ناهموار مي ماند، اما اميد اين است كه انديشمندان و صاحب نظران همين دفتر را بهانه ي نقد و بررسي و ورود كارشناسانه قرار دهند و با پروردن بحث، آن را از كاستي ها پيراسته و به نظر صواب و شايسته آراسته كنند.

دكتر محمديان

معاون تحقيق و تأليف



[ صفحه 7]




بازگشت