توكل بر خدا
محمد دانش راد
مشغول حركت به سوي منطقه، جهت انجام عمليات فتح يك بوديم. حدود ساعت 7 شب بود كه حركت كرديم. حتي يك لحظه هم براي ما ارزشمند بود و بايد خيلي سريع به منطقه مورد نظر مي رسيديم. وقت نماز مغرب و عشا فرا رسيد. يك فرصت بسيار كوتاه چند لحظه اي داديم تا نيروها سريعاً نشسته و تيمم كنند و اگر مهر ندارند يك سنگ بردارند. دوباره حركت شروع شد ولي اين بار حركت با راز و نياز و اقامه ي نماز همراه بود. بعد از تعيين جهت قبله، صورت ها را رو به قبله نگه داشتيم و در يك ستون در حال حركت، همگي مشغول نماز شديم.
آن شب با توكل بر خدا و به ياري آن نماز، توانستيم به موقع وظيفه ي خود را انجام دهيم.
[ صفحه 169]