نماز خونين


تيمور محمدباقرلو

سال 1360 بنده در پادگان پيرانشهر بودم. يك روز كه فرصتي داشتم جهت ديدن دوستم به ارتفاعات تَمَرْچين (ارتفاعات مرز ايران و عراق) رفتم. بعد از احوال پرسي تا ظهر مشغول صحبت از اين طرف و آن طرف بوديم كه با صداي مؤذن از سنگر بيرون آمديم تا براي نماز جماعت آماده شويم. نماز جماعت به امامت دوستم برپا بود كه ناگهان هواپيماهاي سوخوي دشمن در آسمان ظاهر شدند. بمبي در نزديكي محلي كه مشغول اقامه نماز بوديم منفجر شد كه بعداً فهميديم تعدادي از برادران به شهادت رسيده اند.

نماز عصر تمام نشده بود كه هواپيماها دوباره بالاي سر ما ظاهر شدند؛ ولي اين بار صفوف نماز جماعت را به رگبار بستند. از آن جايي كه فاصله ي اين هواپيماها با ما خيلي كم بود، قدرت عكس العمل از ما سلب شده بود. در آن لحظات چهار نفر از نمازگزاران در حال نماز به شهادت رسيدند و سجاده ي نماز آنان در كربلاي غرب ايران به خون آغشته شد.



[ صفحه 126]



خون اين شهيدان باعث شد تا صفوف نماز جماعت بيش از پيش فشرده تر شود. اين شهدا عبارت بودند از: 1- شهيد مؤذن (اهل مرند) 2- شهيد محمدي (اهل نيشابور) 3- شهيد پسته اي (اهل عجب شير) 4- شهيد علي كاملي (اهل تبريز).



[ صفحه 127]




بازگشت